سربازان ایرانی، اسلام را به آسیای صغیر بردند نه عرب یا قوم دیگر. در اینجا نیز از مقاله آقای دکتر سیدجعفر شهیدی در کتاب "هزاره شیخ طوسی" استفاده می کنیم.
معظم له می نویسد: در عرف مسلمانان، بلاد روم، عبارت از ممالک روم شرقی است، چنان که دریای مدیترانه را "بحرالروم" می نامند. بر همین اساس سرزمین آسیای صغیر را روم گفته اند...
هنگامی که مسلمانان سراسر شام را گشودند، حمله به آسیای صغیر امری ضروری می نمود. معاویه در خلافت عمر می خواست بدانجا بتازد ولی با مخالفت خلیفه مواجه شد.
اما در خلافت عثمان این آرزو برای وی تحقق یافت و توانست تا عموریه پیش برود از آن تاریخ به بعد در طول سال ها خلافت اموی و عباسی، این سرزمین مورد تاخت و تاز مسلمانان و رومیان بود و دژها و شهرهای آن منطقه دست به دست می گشت.
لکن به شهادت تاریخ هیچگاه برای خلفای اموی و عباسی ممکن نشد که نفوذ اسلام را در سراسر این منطقه مستقر سازند،... تنها در حکومت سلاجقه است که می بینیم اوضاع این منطقه دگرگون می شود، سراسر آسیای صغیر تحت تصرف این خاندان در آمد و رسالت تبلیغ اسلامی و نشر معارف دین در این منطقه با زبان و ادبیات فارسی به نظم و نثر آغاز شد، و بدان جا رسید که در آسمان عرفان اسلامی آفتاب درخشانی چون مولانا جلال الدین طلوع کرد و نخست روشنی بخش آن منطقه شد و سپس در تمام قلمرو فارسی زبان اسلام نور افشانی کرد.
این عبارت را از "مسامرة الاخبار" تألیف آق سرایی که از جمله کتاب های مفید در تاریخ آسیای صغیر است نقل می کنیم، زیرا نماینده طرز تفکر زمامداران مسلمان و مردم ایران نسبت به سرزمین های گشوده است.
اگر در اشغال عراق یا سرزمین های غربی قصد خلفای اسلام تحصیل جزیه و ازدیاد درآمد و عمران بیت المال بوده است، فاتحان شرقی جز ترویج دین و گسترش اسلام نظری نداشتند. آق سرایی چنین می نویسد: «ارمیانوس ملک الروم با صد و بیست هزار مرد قصد بلاد اسلام کرد و اول روی به "دانشمند" که ملک نکیسا روسیواس و توقات و ابلستان و غیره داشت نهاد. ملک دانشمند نزد ملوک اسلام کس فرستاد و آنان را به مقابله با لشکر کفر تشویق کرد و "قلج ارسلان" را وعده داد که اگر پیروزی دست داد صد هزار دینار به او رساند و "ابلستان" بدو وا گذارد. قلج ارسلان با دیگر ملوک آن جوانب جهت اهمیت دین و حمایت اسلام به اتفاق جمعیت کرده و عزم غزای کفار نمودند.
باری تعالی نصرت ارزانی داشت و "ارمیانوس" بعد از محاربت و مقاتلت بسیار منهزم شد و از کفار اندک قومی خلاص یافتند ملک دانشمند صد هزار درم به قلج ارسلان فرستاد و در تسلیم "ابلستان" متوقف شد و چون قلج ارسلان این نوع سخن استماع کرد صد هزار درم را باز پس فرستاد و گفت: من برای حمایت اسلام آمدم با حرب، مرا به درم و دینار او احتیاجی نیست.» (هزاره شیخ طوسی، صفحه 176-178)