راه اصلاح تشکیلات مالی روحانیت

راه اصلاح بودجه روحانیت این نیست که روحانیت ما بودجه عمومی نداشته باشد و هرکس از دسترنج شخصی خود زندگی کند. راه اصلاح این نیست که روحانیت ما مانند روحانیت مصر تابع دولت بشود. راه اصلاح یک چیز است: سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت. در حال‏ حاضر جریان سهم امام شبیه این است که فی‏ المثل دولت مالیاتی برای تأمین‏ زندگی فرهنگیان وضع کند و خود آنها را مأمور کند که با جلب نظر و تحبیب‏ مردم این بودجه را وصول کنند و هر کس به هر اندازه می ‏تواند از مردم بگیرد، لکن وجدانا موظف است که زائد بر احتیاجات شخصی خود را به دیگران‏ بدهد. بدیهی است که در این صورت وضع فرهنگ و تعلیم و تربیت به چه شکلی در می ‏آید. آن معلمین بچه ‏ها را آن طور تعلیم و تربیت می‏ کنند که پسند خاطر اولیاء اطفال که نوعا عوام هستند باشد. این طرز عمل سبب می‏ شود که‏ عوام فریبان آنها جلو بیفتند و صاحب نظران و اصلاح طلبان فرهنگی حذف شوند، بازار ریاکاری و مجامله و کتمان حقایق و ظاهرسازی و بالاخره همه معایبی که با جلب عوام بستگی دارد در میان آنها رائج گردد. این طرز عمل سبب می‏ شود که معلم به اولیاء اطفال به چشم یک‏ "مستغل" بنگرد و همه تدابیری که یک صاحب ملک یا صاحب کارخانه‏ ای‏ در بهره برداری برای سود بیشتر به کار می ‏برد او در مورد اولیاء اطفال به‏ کار ببرد. هم مفاسد جلب عوام پیدا خواهد شد از قبیل ریا و ظاهرسازی و کتمان حقایق و گدا مسلکی، و هم مفاسد تقسیم نشدن عادلانه ثروت از قبیل‏ کینه‏ ها و دشمنی ها و عقده‏ ها و بدبینی‏ ها.
بودجه روحانیت ما عینا چنین حالتی را دارد. راه اصلاحش منحصرا سازمان‏ دادن به این بودجه است از راه ایجاد صندوق مشترک و دفتر و حساب و بیلان‏ در مراکز روحانیت به طوری که احدی از روحانیین مستقیما از دست مردم‏ ارتزاق نکند. هر کس به تناسب خدمتی که انجام می‏ دهد از آن صندوق که در اختیار مراجع و روحانیین طراز اول حوزه‏ه ای علمیه خواهد بود معاش خود را دریافت کند. اگر این کار بشود مردم به حکم عقیده و ایمانی که دارند وجوه مال خود را می‏ پردازند و ضمنا حکومت و تسلط عوام، ساقط، و گریبان روحانیین از چنگال عوام الناس خلاص می‏ گردد. همه آن مفاسد ناشی از این است که‏ روحانیین مستقیما از دست مردم ارتزاق می‏ کنند، از این است که هر کسی شخصا باید با وجوهات دهندگان ارتباط پیدا کند و نظر او را جلب نماید. هر مرجع تقلیدی مدیریتش بسته به سهم امام است که بگیرد و به طلاب‏ حوزه ‏های علمیه بدهد، باید شخصا جلب اعتماد کند و این بودجه را تأمین و تحصیل نماید. در وضع و شرایط حاضر، روحانیین شهرستان ها چاره ‏ای ندارند از اینکه روحانیت را حرفه و مسجد را محل کسب و کار خود قرار دهند. اگر این وضع اصلاح شود هیچ شخصی مستقیما با مردم سر و کار نخواهد داشت‏، مراجع عالیقدر تقلید آزاد خواهند گشت، مساجد از صورت دکه کسب، خارج و به این وضع تأسف‏ آور مساجد خاتمه داده خواهد شد. دیگر در مساجد بزرگ و جامع هائی مانند جامع گوهرشاد دهها نفر هر کدام در گوشه ‏ای اقامه‏ جماعت نخواهند کرد و مورد اعتراض هر آدم فهمیده ‏ای نخواهد شد، دیگر جائی برای این سؤال باقی نخواهد ماند که چرا نماز جماعت در میان اهل‏ تسنن مظهر شوکت و جلال، و در میان اهل تشیع مظهر تفرقه و اختلاف است؟!
اگر به خواست خدا مشکل مالی سازمان روحانیت ما حل گردد سایر نواقص‏ به دنبال آن حل خواهد شد. اگر ما نکنیم روزگار خواهد کرد. چیزی که‏ بسیار مایه امیدواری است وجود شخصیت های لایق و بزرگوار و مخلص و اصلاح‏ طلب در میان همه طبقات روحانیین ما از طراز اول و مراجع تقلید و خطباء درجه اول گرفته تا طلاب و محصلین و وعاظ جوان است. آنچه در این مقاله گفته شد به معنی این نیست که خدای نخواسته در افراد روحانی ما نسبت به سایر طبقات نقیص ه‏ای هست، بلکه خود این مقاله دلیل‏ اینست که نویسنده هر انتظار اصلاحی دارد از این سلسله جلیله است.
منظور نویسنده این است که با سازمان صحیح دادن به روحانیت، دست شخصیت های لایق‏ و برجسته ما بازتر بشود و راه عملی شدن هدف های مقدس آنها فراهم گردد. به نظر نویسنده مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته وظیفه افراد اصلاح‏ طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمنا کمتر وقت‏ آنها را بگیرد تأمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و در یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات‏ یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 306-304- 312

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24024