نسبت مادی گری و فطرت انسانی

ما مدعی هستیم انسان بالطبع نمی بایست گرایش مادی پیدا کند، مادیگری یک جریان مخالف طبیعت و فطرت انسان است و چون بر خلاف اصل است، باید به جستجوی علت آن پرداخت و از سببی که آن را بر خلاف اصل و قاعده به وجود آورده کاوش نمود و به عبارت ساده تر، اعتقاد به خدا حکم سلامت را دارد و گرایش مادی حکم بیماری را. هیچ گاه از سر سلامت نباید پرسید، زیرا سلامت بر طبق مسیر و جریان طبیعی نظام خلقت است، اما اگر دیدیم فردی یا جمعیتی بیمارند، آنجا باید پرسید که چرا این افراد بیمار شدند؟ چه موجباتی سبب بیماری آنها شده است؟
این نظر ما درست بر خلاف آن است که در کتب "تاریخ ادیان" معمولا اظهار نظر می کنند. نویسندگان آن کتب غالبا به دنبال این می گردند که چرا بشر گرایش دینی پیدا کرد؟ از نظر ما گرایش دینی نیازی به پرسش ندارد. آن، کشش فطرت است، بلکه باید کاوش کرد که چرا بشر گرایش به بی دینی پیدا کرد؟ آیا دینی بودن یک امر طبیعی است و بی دینی امری غیر طبیعی و یا بر عکس است؟
البته این مطلب را باید توجه داشت که مقصود این نیست که چون گرایش توحیدی یک گرایش فطری و طبیعی است، آنگاه که در سطح تعقلات علمی و فلسفی طرح می شود هیچ گونه سؤالی به وجود نمی آورد. خیر، مقصود این نیست. این مسئله مانند هر مسئله دیگر هر چند مورد تأیید یک غریزه فطری باشد، آنگاه که در سطح تعقل طرح می شود، طبعا سؤالات و اشکالات و شکوک و شبهاتی برای مبتدی به وجود می آورد و راه حل های لذت بخشی هم در همان سطح دارد. علیهذا ما نمی خواهیم شکوک و شبهاتی که واقعا برای افرادی پیش می آید نادیده بگیریم و یا آنها را ناشی از خبث طینت و سوء سریره آنها بدانیم. خیر، چنین نیست. پیدایش شکوک و شبهات در این زمینه آنگاه که بشر می خواهد همه مسایل مربوط به این موضوع را حل کند، یک امر طبیعی و عادی است و همین شکوک است که محرک بشر به سوی تحقیق بیشتر است و لهذا ما این نوع شکوک را که منجر به تحقیق بیشتر می شود، مقدس می شماریم، زیرا مقدمه وصول به یقین و ایمان و اطمینان است. شک آنگاه بد است که به صورت وسواس در آید و آدمی را به خود سرگرم کند، آنچنان که می بینیم بعضی افراد از اینکه می توانند در مسایل تردید کنند لذت می برند و آخرین منزل سیر فکری خود را تردید و دو دلی می دانند. این حالت، حالت بسیار خطرناکی است، بر خلاف حالت اول که مقدمه کمال است. لهذا مکرر گفته ایم که شک، گذرگاه خوب و لازمی است اما توقف گاه و سر منزل بدی. بحث ما اکنون درباره افراد یا گروه هایی است که شک را توقفگاه و آخرین منزل خویش ساختند. به عقیده ما ماتریالیسم هر چند خود را یک مکتب جزمی معرفی می کند، ولی جزء مکاتب شک است. منطق قرآن نیز درباره اینها همین است. قرآن کریم می فرماید: «حداکثر این است که دچار برخی شکوک و ظنون هستند، ولی در عمل، آن را به صورت جزم و علم و یقین در می آورند.»


منابع :

  1. مرتضی مطهری- علل گرایش به مادیگری- صفحه 47-48

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24076