نظریه روسو درباره حق و باطل

طبق این نظریه طبیعت و سرشت بشر بر خیر است، بر حق است، بر درستی و راستی است، انسان موجودی اخلاقی و صلح جو و خیر خواه است، اصل در طبیعت بشر، نور و عدالت و امانت و تقواست. پس چه چیز انسان را فاسد می کند؟ می گویند انحراف بشر علت خارجی دارد، از بیرون به بشر تحمیل می شود، جامعه انسان را فاسد می کند. ژان ژاک روسو چنین عقیده ای دارد و در کتاب معروف خود "امیل" می خواهد نشان دهد که انسان طبیعی، انسان خارج از جامعه، انسان در طبیعت، موجودی است سالم و درست و پاک و همه نادرستی ها، فسادها و ناپاکی ها از جامعه به او تحمیل می شود، لذا روسو به اجتماع و زندگی اجتماعی بدبین است و تز اصلاحی او این است که بشر باید تا حد ممکن به طبیعت برگردد. روسو به تمدن جدید خوش بین نیست چون معتقد است که تمدن جدید انسان را از طبیعت دور می کند.
نظریه فطرت اسلامی:
هر چه انسان از طبیعت دورتر شود فاسدتر می شود و هر چه به طبیعت اولیه نزدیک تر باشد، به انسانیت و درستی و پاکی نزدیک تر است. نظریه روسو که فردی مذهبی است از یک نظر شبیه نظریه فطرت است که در اسلام مطرح شده و شبیه است به جمله معروف پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه هما اللذان یهودانه و ینصرانه و یمجسانه؛ هر بچه ای از مادر بر فطرت پاک اسلامیت متولد می شود، بعد پدر و مادر او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می کنند» (مجمع البیان، ج 8، ص 303، بحارالانوار جلد 3، صفحه 281 به نقل از غوالی اللئالی بدون لفظ (و یمجسانه))
انحراف یهودی گری، نصرانی گری، مجوسی گری مثل است و پدر و مادر به عنوان نمونه دو عامل اجتماعی ذکر شده اند، یعنی فطرت انسان سالم است، جامعه آن را منحرف می کند. در یکی از تعبیرات این احادیث پیامبر مثالی می زند، می فرماید: اینکه گوش حیوانات خود را می برید هیچ وقت شده که این حیوانات وقتی از مادر متولد می شوند گوششان بریده باشد؟ نه، همیشه سالم از مادر متولد می شوند و بعد انسان ها گوششان را می برند. از نظر روحی هم همین طور است، همه انسان ها سالم، درست و حق گرا و خیر خواه متولد می شوند، انحراف ها، کجروی ها، دروغگویی ها، ظلم ها، خیانت ها، شرارت ها و فسادها بعد به انسان تحمیل می گردد. پس این نظریه بر اساس خوش بینی به طبیعت بشریت، به جنس بشریت و سرشت و ساختمان بشریت استوار است و اصل را درستی و حقانیت و راستی می داند و انحراف را معلول علل خارجی و عرضی و به اصطلاح فلاسفه علل اتفاقی می داند یعنی بر مبنای علل طبیعی، درونی و دینامیکی، حرکت انسان بر راه راست و صراط مستقیم است و بر اثر تغییرات عرضی، اتفاقی، مکانیکی و بیرونی انحرافات و بدی ها و شرور به انسان تحمیل می شود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 17-18

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24248