رابطه رشد و آگاهی نسبت به زمان

حیوانات در شعاع حیات خود از نوعی رشد بهره‏ مندند، و به طور غریزی سود و زیان خود را تشخیص می‏ دهند و به طور غریزی آمادگی و لیاقت نگهداری و بهره ‏برداری از امکانات خود را دارند، آنچه را که‏ آگاهی ندارند و یا لیاقت بهره برداری ندارند، چیزهائی است که در نظام‏ خلقت جزء امکانات آنها قرار نگرفته است، ولی رشد انسان اکتسابی است‏، باید انسان آن را تحصیل کند، آگاهی های لازم انسان کسبی است، همچنانکه‏ قدرتها و توانائی ها و لیاقت ها و آمادگی‏ های انسان برای نگهداری و بهره‏ برداری از امکاناتی که در نظامات خلقت، در خور فعالیت او قرار داده‏ شده نیز اکتسابی است. آموزش و پرورش به طور کلی متوجه این دو جهت است‏، آموزش ها متوجه آگاهی بخشی ها است که یک رکن رشد است، و پرورش ها متوجه توانائی بخشی ها است که رکن دوم آن است.
اکنون می ‏گوئیم تفاوت دیگر رشد حیوان با رشد انسان این است که رشد حیوان‏ "حالی" و "منطقه" ای است ولی رشد انسان نه محدود به زمان حال‏ است، بلکه شامل ماضی و استقبال هم هست و نه محدود به منطقه زندگی است‏، شامل مکان های نامحدود می ‏شود. رشد انسان از نظر گذشته و ماضی، آگاهی‏ به سرگذشت و تاریخ خود و بهره برداری از امکانات تاریخی است. اما از نظر آینده و مستقبل عبارت است از قدرت پیش بینی آینده، یعنی حوادث‏ آینده را پیش بینی کردن و پیشاپیش آنها را تحت ضبط و کنترل در آوردن، و به عبارت دیگر بر زمان سوار شدن و هدایت و رهبری زمان را بر اساس‏ قوانین و سننی که بر زمان و تاریخ حاکم است بر عهده گرفتن.
نمونه ‏اش را کم و بیش در میان بعضی ملل پیشرفته می ‏بینیم که چگونه‏ حوادث را پیش بینی می‏ کنند و پیشاپیش به استقبال حوادث می روند و حتی‏ الامکان حوادث را تحت ضبط و کنترل خود قرار می دهند. به استقبال آینده رفتن و آن را تحت کنترل در آوردن که علامت رشد اجتماعی‏ است، فرع بر این است که انسان آینده را پیش بینی کند البته پیش بینی‏ علمی یعنی بر اساس قوانین علمی، نه پیش بینی از قبیل پیش بینی های‏ غیب گویان که همه ساله از فروردین عده ‏ای حوادث سال آینده را پیشگوئی‏ می ‏کنند و صرفا یک سرگرمی است و احدی هم آخر سال حساب نمی کند که این‏ مهملات چه از آب درآمد.
پیش بینی علمی آینده فرع و شناخت عوامل زمان‏ حال است. به عبارت دیگر فرع شناخت مقتضیات زمان است، پس پیش بینی‏ نمی‏ کنند و نمی شناسند، به طریق اولی نمی‏ توانند آینده را پیش بینی کنند و تحت ضبط و کنترل خود در آورند.
آنچه تاکنون گفتیم علائم منفی بی رشدیها بود، یعنی بیخبری ها، بی‏ تفاوتی ها، بی اطلاعی از شرائط زمان، پیش بینی نکردن ها، جز جلو پای خود ندیدن ها و امثال اینها. این "بی" ها هر کدام به نوبه خود نشان‏ بی ‏رشدی است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- امدادهای غیبی- صفحه 148-150

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24466