شرافت اصحاب امام حسین علیه السلام و پستی لشکر عمر ابن سعد

مطابق نقل "عقاد" در کار اصحاب امام حسین (ع) نظم وجود داشت. از این جهت که بعضی خودشان را وقایه و سپر امام حسین قرار می دادند و تا یکی از این پیروان امام به شهادت می رسید و می افتاد، فورا شخص دیگری جای او را پر می کرد. گاهی شعرا در بیان خود می گویند: آرزویم اینست که یک لحظه محبوب خود را ببینم و بمیرم، آرزویم این است فلان مقصودم حاصل شود و بمیرم. به قدری یک موضوع جالب می شود که حاضرند تمام زندگی را و تمام امتداد زمان را در یک لحظه جمع کنند، ولی با آن کیفیتی که می خواهند. از حیات، کیفیت حیات را می خواهند نه کمیت آن را. اصحاب اباعبدالله از کمیت حیات گذشتند و همه حیات را و خوشیهای حیات را - خوشیهائی که فقط عده معدودی از صاحبان روحیه عظیم آن را درک می کنند - در یک نصف روز به علاوه یک شب جمع کردند برای خود. خدا می داند که چه عظمت و جلال و زیبائی و جمالی داشته آن فداکاریها و آن به خاک افتادن ها! انسان نصف روز زنده بماند، ولی غرق در آن حالت معنوی باشد؛ برتری دارد بر هزار سال زندگی حیوانی که جز خوردن و خوابیدن کیفیتی ندارد.
بعضی گفته اند ما طالب عرض عمریم نه طول عمر. عرض عمر کیفیت عمر است. عرض عمر هم در نظرها مختلف است، از نظر بعضیها شکمخوارگی و مستی و قمار و باده گساری است و از نظر بعضی حریت و استقلال و زیر فشار نبودن و عشق معنوی و الهی است. موسولینی می گفت: "انسان یک سال مثل شیر زندگی کند بهتر است از اینکه صد سال مثل گوسفند زندگی کند". البته عرض عمر در نظر موسولینی شیری و درندگی بود و در نظر امام علی (ع) مثلا عبادت و خدمت به حقیقت بود.

شجاعت اصحاب اباعبدالله و اعمال حاکی از عقب نشینی لشکر عمر سعد
کارهائی سپاه عمر ابن سعد در کربلا کردند که می نمایاند واقعا در مقابل این عده قلیل عاجز ماندند. از آن جمله:
1 - سر باز زدن از جنگ تن به تن و دست به تیراندازی زدن.
2 - حمله کردن از پشت خیمه ها برای اینکه خیمه ها را بسوزانند و یا از پشت خنجر بزنند.
3 - دستور عمر سعد در مقاتله با شخص سیدالشهدا که گفت: این فرزند جنگ آور عرب است و دستور او که مانع صحبت کردن امام حسین بشوند.

اعمال دنائت مآبانه لشکر عمر سعد
دنائتهائی که اصحاب یزید به خرج دادند، از قانون جنگ و فروسیت به کلی دور بود:
1 - منع آب (نه تنها بر حریف بلکه بر اطفال و کودکان).
2 - کشتن اطفال، خصوصا در برابر دیدگان مادر و خواهر و عمه، نظیر قضیه طفلی که دو گوشواره داشت.
3 - برهنه کردن بدن امام حسین به واسطه طمع در لباسهای آن حضرت.
4 - ریختن به سر زنها و کندن حلی و زیور از بدن آنها.
5 - سنگباران و تیر باران کردن آن عده قلیل.
6 - شماتتهای لاذع (شماتتهای نیش دار و گزنده).
7 - سر شهید به گردن اسب آویختن.
8 - سب و دشنام.
9 - اسب تاختن بر بدن آن حضرت.
10 - تنگ گرفتن بر اسیران و زدن آنها و سوار کردن آنها بر شتران بی جهاز.
11 - غل کردن بیمار؛ یعنی امام سجاد (ع).
12 - مقابل کردن سرها و اسراء.
13 - جای بد به اسیران دادن.
14 - شماتت به اسیران داغدیده.
15 - جسارت به سر مقدس و دندانهای مقدس.
16 - کشتن زن؛ یعنی مادر وهب (یکی از اصحاب امام حسین).
17 - عبور دادن اسیران از قتلگاه (اگر به تقاضای خود اسیران برای وداع نبوده).
18 - آتش زدن به خیام در شبی که اسرا باید هنوز بمانند و بسر برند.
19 - نان و غذا ندادن به اطفال به طوری که اطفال معصوم از دست مردم نان و خرما می گرفتند و ام کلثوم مانع می شد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حماسه حسینی 2- صفحه 103-105

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24662