اینکه می گویند: «الانسان حریص علی ما منع منه؛ انسان به چیزی که از آن منع شود، حرص می ورزد» مطلب صحیحی است ولی نیازمند به توضیح است.
انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود و به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود.
فروید که طرفدار سرسخت آزادی غریزه جنسی بود، خود متوجه شد که خطا رفته است، لذا پیشنهاد کرد که باید آن را از راه خاص خودش به مسیر دیگری منحرف کرد و به مسائل علمی و هنری نظیر نقاشی و غیره منعطف ساخت و به اصطلاح طرفدار تصعید شد. زیرا تجربه و آمار نشان داده بود که با برداشتن قیود اجتماعی، بیماری ها و عوارض روانی ناشی از غریزه جنسی بیشتر شده است. اما معلوم نیست که از چه راه آن را پیشنهاد می کند. آیا جز از طریق محدود کردن است؟
در گذشته افراد بی خبر، به دانشجویان بی خبرتر از خود می گفتند انحراف جنسی، یعنی هم جنس بازی، فقط در میان شرقی ها رایج است و علتش هم دسترسی نداشتن به زن بر اثر قیود زیاد و حجاب است. اما طولی نکشید که معلوم شد رواج این عمل زشت در میان اروپائی ها صد درجه بیشتر از شرقی ها است.
ما انکار نمی کنیم که دسترسی نداشتن به زن موجب انحراف می شود و باید شرایط ازدواج قانونی را سهل کرد، ولی بدون شک آن مقدار که تبرج و خودنمایی زن در اجتماع و معاشرت های آزاد سبب انحراف جنسی می شود، به مراتب بیشتر از آن است که محرومیت و دست نارسی سبب می گردد.
اگر در مشرق زمین محرومیت ها باعث انحراف جنسی و همجنس بازی شده است، در اروپا شهوت رانی های زیاد باعث این انحراف گشته است، تا آنجا که در بعضی کشورها رسمی و قانونی شد و گفته شد چون ملت انگلستان عملا این کار را پذیرفته است قوه مقننه باید از ملت پیروی کند. یعنی نوعی رفراندوم قهری صورت گرفته است.
در شرق هم، محرومین آن قدر سبب رواج انحراف جنسی نبودند که صاحبان حرم سراها بودند و به اصطلاح اعراب، این انحراف از ملوک و سلاطین آغاز شده است.