اعترافات خاورشناسان بر امی بودن پیامبر اکرم

یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم (ص) این است که درس ناخوانده و مکتب نادیده بوده است، نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنا نبوده است. احدی از مورخان، مسلمان یا غیر مسلمان، مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است، و همچنین احدی ادعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است. آنچه قطعی و مسلم است و مورد اتفاق علمای مسلمین و غیر آنهاست این است که ایشان قبل از رسالت کوچکترین آشنایی با خواندن و نوشتن نداشته اند. اما دوره رسالت آن اندازه قطعی نیست. در دوره رسالت نیز آنچه مسلم تر است ننوشتن ایشان است، ولی نخواندنشان آن اندازه مسلم نیست. از برخی روایات شیعه ظاهر می شود که ایشان در دوره رسالت می خوانده اند ولی نمی نوشته اند، هر چند روایات شیعه نیز در این جهت وحدت و تطابق ندارند. آنچه از مجموع قراین و دلایل استفاده می شود این است که در دوره رسالت نیز نه خوانده اند و نه نوشته اند.
خاور شناسان که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامی می نگرند کوچکترین نشانه ای بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم (ص) نیافته، اعتراف کرده اند که او مردی درس ناخوانده بود و از میان ملتی درس ناخوانده برخاست. غرض از نقل سخن آنان استشهاد به سخنشان نیست. برای اظهار نظر در تاریخ اسلام و مشرق، خود مسلمانان و مشرق زمینی ها شایسته ترند. نقل سخن آنان برای این است که کسانی که خود شخصا مطالعه ای ندارند بدانند که اگر کوچکترین نشانه ای در این زمینه وجود می داشت از نظر مورخان کنجکاو و منتقد غیر مسلمان پنهان نمی ماند. رسول اکرم (ص) در خلال سفری که همراه ابوطالب به شام رفت، ضمن استراحت در یکی از منازل بین راه، برخورد کوتاهی با یک راهب به نام بحیرا داشته است. این برخورد، توجه خاورشناسان را جلب کرده است که آیا پیغمبر اسلام از همین برخورد کوتاه چیزی آموخته است؟ وقتی که چنین حادثه کوچکی توجه مخالفان را در قدیم و جدید برانگیزد، به طریق اولی اگر کوچکترین سندی برای سابقه آشنایی رسول اکرم (ص) با خواندن و نوشتن وجود می داشت، از نظر آنان مخفی نمی ماند و در زیر ذره بینهای قوی این گروه چندین بار بزرگتر نمایش داده می شد.

اعتراف کارلایل و ویل دورانت بر بی سوادی پیامبر (ص)
کارلایل در کتاب معروف الابطال می گوید: "یک چیز را نباید فراموش کنیم و آن اینکه محمد (ص) هیچ درسی از هیچ استادی نیاموخته است، صنعت خط تازه در میان مردم عرب پیدا شده بود. به عقیده من حقیقت این است که محمد (ص) با خط و خواندن آشنا نبود، جز زندگی صحرا چیزی نیاموخته بود".
ویل دورانت در تاریخ تمدن می گوید: "ظاهرا هیچ کس در این فکر نبود که وی، را نوشتن و خواندن آموزد. در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربان اهمیتی نداشت، به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمی دانستند. معلوم نیست که محمد (ص) شخصا چیزی نوشته باشد. از پس پیمبری کاتب مخصوص داشت. معذلک معروف ترین و بلیغ ترین کتاب زبان عربی به زبان وی جاری شد و دقایق امور را بهتر از مردم تعلیم داده شناخت".

اعتراف جان دیون پورت و گیورگیو بر بی سوادی پیامبر اکرم (ص)
جان دیون پورت در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن می گوید: "درباره تحصیل و آموزش، آن طوری که در جهان معمول است، همه معتقدند که محمد تحصیل نکرده و جز آنچه در میان قبیله اش رایج و معمول بوده چیزی نیاموخته است".
کونستان ورژیل گیورگیو در کتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت می گوید: "با اینکه امی بود، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است. در هیچیک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشده اند و هیچ دینی را نمی توان یافت که در مبدا آن، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد. اگر محمد (ص) یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار (حرا) تولید حیرت نمی کرد، چون دانشمند قدر علم را می داند، ولی او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود. من به مسلمانها تهنیت می گویم که در مبدا دین آنها کسب معرفت اینقدر با اهمیت تلقی شده".

سخن گوستاو لوبون درباره امی بودن پیامبر
گوستاو لوبون در کتاب معروف خود تمدن اسلام و عرب می گوید: "این طور معروف است که پیغمبر (ص) امی بوده است، و آن مقرون به قیاس هم هست، زیرا اولا اگر از اهل علم بود ارتباط مطالب و فقرات قرآن به هم بهتر می شد، به علاوه آن هم قرین قیاس است که اگر پیغمبر (ص) امی نبود نمی توانست مذهب جدیدی شایع و منتشر سازد، برای اینکه شخص امی به احتیاجات اشخاص جاهل بیشتر آشناست و بهتر می تواند آنها را به راه راست بیاورد. به هر حال، پیغمبر (ص) امی باشد یا غیر امی، جای هیچ تردیدی نیست که او آخرین درجه عقل و فراست و هوش را دارا بوده است".
گوستاو لوبون به علت آشنا نبودن با مفاهیم قرآنی، و هم به خاطر افکار مادی که داشته است سخن یاوه ای درباره ارتباط آیات قرآن کریم و درباره عاجز بودن عالم از درک احتیاجات جاهل می بافد و به قرآن و پیغمبر (ص) اهانت می کند، در عین حال اعتراف دارد که هیچ گونه سندی و نشانه ای بر سابقه آشنایی پیغمبر اسلام با خواندن و نوشتن وجود ندارد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- پیامبر امی- صفحه 87-82

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/24903