در کتاب «معانی الاخبار» روایت می کند از محمد بن قاسم مفسر از حضرت امام عسگری (ع) که آن حضرت فرمود: پدرم حضرت امام هادی (ع) به عیادت یکی از اصحابش که در بستر مرض افتاده بود تشریف آورد، دید آن مرد گریه می کند و از ترس مرگ در جزع و فزع است. حضرت فرمود: ای بنده خدا! تو از مرگ در هراس و گریه ای برای آنکه معنای مردن را نمیدانی و سپس فرمود: من از تو سؤالی می کنم جواب مرا بگو! اگر فرضا تمام بدن تو را چرک و کثافات فرا گیرد و از بسیاری این چرکها و کثافات و پلیدی هائی که بر تو نشسته در رنج و آزار باشی، و در عین حال قرحه و دمل هائی در بدن تو پدیدار شود و مرض جرب و سودای خشک پیکر تو را فرا گیرد، و بدانی اگر در حمام بروی و تمام اینها را بشوئی تمام این مرضها و کثافات از بین میرود و بدن تو پاک و پاکیزه می شود، آیا دوست داری که به حمام بروی و شستشوئی بنمائی و تمام این چرک ها و آفات را از خود دور کنی؟ یا آنکه رفتن به حمام را ناپسند داری و حاضر نیستی بدانجا گامی نهی، و با تمام این آفات و عاهات صبر می کنی و می سازی؟
مریض عرض کرد: یابن رسول الله! دوست دارم به حمام بروم و تمام این آلودگیها و پلیدیها را بزدایم. حضرت فرمود: مرگ برای انسان مؤمن در حکم همین حمام است، و برای تطهیر و شستشو است. آنچه از گناهانی که انجام دادی و بواسطه طول مرض و سائر امور هنوز از بین نرفته و باقی است، بواسطه مرگ تمام آنها از بین میرود و از بدیها و گناهان پاک و پاکیزه بیرون می آئی. ای مرد! بدان که چون بر مرگ وارد شوی و از این دریچه عبور نمائی، از هر گونه اندوه و غصه و آزار و رنجی نجات خواهی یافت، و در دامان هر گونه سرور و فرح و انبساطی قرار خواهی گرفت. در این حال چنان این سخنان در آن مریض اثر کرد که دلش آرام گرفت و از طپش ایستاد، و با نهایت خرسندی و نشاط چشمان خود را فرو بست و جان به جان آفرین تسلیم نمود و رحلت کرد (معانی الاخبار ص290).
و نیز در کتاب «معانی الاخبار» با همین سند روایت می کند مرحوم صدوق از حضرت امام علی النقی (ع) که فرمود: از پدرم حضرت امام جواد (ع) سؤال شد که چرا این مسلمانان از مرگ ناراحتند و آنرا ناپسند دارند؟ حضرت فرمود: چون به حقیقت مرگ جاهلند، روی این زمینه مرگ را مکروه دارند. و اگر آنها مرگ را بشناسند و از اولیای خدا باشند بسیار مرگ را دوست میدارند، چون میدانند که آخرت برای آنها بهتر از دنیاست. سپس حضرت به سؤال کننده فرمود: ای بنده خدا! چرا کودک و آدم دیوانه از خوردن داروئی که برای صحت و عافیت بدن او مفید است خودداری می کند، و از استعمال دوائی که درد و رنج او را برطرف می کند اجتناب می ورزد؟ عرض کرد: چون مریض دیوانه و کودک به منافع و خواص دارو جهل دارند. حضرت فرمود: سوگند به آن خدائی که محمد (ص) را براستی برای مقام پیامبری برگزیده، فائده مرگ برای کسی که خود را مستعد و آماده مردن کند بیشتر است از منفعت این دارو برای این شخص مریض. مردم اگر بدانند که بواسطه مرگ چه نعمتهای بزرگی را درمی یابند، هر آینه مرگ را دوست میدارند بیشتر از مقدار دوستی ای که شخص عاقل با احتیاط داروی دافع آفت و جالب سلامت خود را دوست دارد. (معانی الاخبار ص289 و 290).
و نیز در کتاب «معانی الاخبار» از حضرت محمد بن علی الجواد (ع) روایت میکند که: از حضرت امام سجاد (ع) سؤال شد که مرگ چیست؟ حضرت فرمود: مرگ برای مؤمن مانند کندن لباسهای چرکین جانور گذارده، و مانند باز کردن غلها و بندهای سنگین، و تبدیل کردن آنهاست به فاخرترین لباس ها با پاکیزه ترین و مطبوع ترین بوها، و سوار شدن بر بهترین و راهوارترین مرکب ها و وارد شدن در شایسته ترین منزلها. و مرگ از برای کافر مانند کندن لباسهای فاخر و انتقال از منزل مألوف و مأنوس خود، و تبدیل کردن آنهاست به چرکین ترین لباس ها و خشن ترین آنها و به وحشتناک ترین منزل ها و شدیدترین عذاب ها (معانی الاخبار ص289 و 290). باری، منظور از بیان این روایت اینستکه بعد از مرگ، روح زنده است و معذب و یا متنعم است، و عینا مانند خوابی که انسان میکند و در حال خواب دیدن یا مسرور است به دیدن مناظر دلفریب و یا مغموم است به مشاهده صحنه های دهشت انگیز؛ و هر دوی آنها از یک مقوله هستند.