محمدبن ادریس حلی روایت می کند از امام صادق (ع) که آنحضرت فرمودند: خبر مرگ یکی از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) به آنحضرت رسید، و پس از آن، خبر دیگری رسید که آن مرد نمرده است؛ حضرت نامه ای برای آن مرد نوشتند که:
«بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد، خبری از ناحیه تو برای ما آمد که موجب تشویش و فزع و جزع برادران تو شد. پس از آن، خبر دگری آمد و خبر اول را تکذیب نمود، و این خبر موجب سرور و روشنی چشم و فرح ما شد. لیکن این سرور و فرح سریع الانقطاع است، و بزودی تصدیق خبر اول به این سرور رسیده و آنرا در بر خواهد گرفت. پس آیا تو در این زمینه و موقعیت مانند کسی هستی که مرگ را چشیده باشد و سپس زنده شده باشد؟ آیا مانند کسی هستی که از خدا تقاضای رجوع به دنیا را کرده باشد و خدا حاجت او را برآورده و به دنیا برگردانیده، و در اینحال او خود را مستعد و آماده نموده که از اموال خود آنچه موجب خرسندی و خشنودی اوست برداشته و با خود به محل قرار همیشگی و منزل جاودانی ببرد، و برای خود ابدا دارائی و ثروتی غیر از آن نبیند؟ بدان که شب و روز -که پیوسته بدنبال هم میگردند- با نهایت سعی و جد و جهد می کوشند که عمرها را کوتاه کنند، و اموال را فانی و خراب بنمایند، و اجلها را درنوردیده و آخرین نقطه آنرا برسانند. هیهات، هیهات! چقدر دور است افهام مردم غافل از این واقعیت. روز و شب چقدر بر قوم عاد و ثمود و طوائف کثیر دیگری طلوع کرده و وارد شدند و چهره خود را بدان گروه نشان دادند، تا در نتیجه همه آنها را مرگ دریافته و به خدای خودشان وارد شدند و در مقابل اعمال خود قرار گرفتند. روز و شب پیوسته تر و تازه بوده و این همه اموری که در دنیا انجام می گیرد از خرابی ها و کهنگی ها و مرض ها و مرگ ها، و دائما این روز و شب از مقابل آنها می گذرند و بر آنها مرور می کنند، هیچگاه آنها را کهنه نمی کنند؛ و پیوسته این دو آماده اند که آنچه را بر سر سابقین وارده کرده اند بر لاحقین نیز وارد کنند، و آن مرگ ها و فسادها و بوارهائی را که بر سر گذشتگان فرود آورده اند بر آیندگان نیز فرودآرند. بدان که تو عینا نظیر برادران و شبیهان خود هستی که دنیا را ترک کرده و پس از مدتی زندگی، غزل وداع را خوانده اند. مثل تو مثل جسد و پیکری است که تمام قوای آن بیرون رفته و در آن جز آخرین نفسهای کوتاه باقی نمانده است، پیوسته در انتظار ملک الموت نشسته، و هر لحظه گوش به داعی حق فرا داده است. پس ما پناه میبریم به خدا از آنچه در مقام اندرز و نصیحت می گوئیم ولی در مقام کردار و عمل کوتاهی می کنیم (کتاب «السرائر» طبع سنگی ص20 از باب مستطرفات)».