معنای صور
صور به معنای شاخ است، شاخ گاو یا بز یا حیوانات دیگر که یک طرف آن باز و طرف دیگرش بسته و جمع است و چه بسا در آن سوراخی می کنند و از آن جا می دمند و از طرف دیگر که باز است صدا بلند و منتشر می گردد، این را می گویند صور که در لسان فارسی به آن بوق می گویند.
و با این بوق اعلام مرگ، و اعلام آماده باش و زندگی می نمایند.
در قرآن کریم در ده جا نفخه صور آمده و در سیزده جا صیحه استعمال شده است.
و اما آن صوری که با آن می میرانند، فقط در همین دو آیه است: آیه فزع و آیه صعق که در سوره نمل و زمر است؛ و در جاهای دیگر نفخ در صور برای احیاء و زنده کردن است.
تعبیر طبرسی و شیخ مفید از نفخ در صور
مرحوم شیخ طبرسی و قبل از او شیخ مفید احتمال دادهاند که صور در این آیات جمع «صورت» باشد، «و نفخ فی الصور؛ دمیده می شود در صورت ها و به واسطه آن دمیدن، صورت ها زنده می شوند.» (زمر/ 68) همانطور که در رحم مادر جنین را صورت بندی می کنند و بعد از صورت بندی در آن می دمند و آن صورت حیات می گیرد و زنده می شود و حرکت می کند؛ خداوند عز و جل در میان قبر، مردگان را صورت بندی می نماید و در آن صورتها می دمد و آنان را زنده می کند؛ پس صور جمع صورت است.
یا اینکه می توان گفت: صورتهائی که در عالم برزخ متعلق به افرادی است که از دنیا رفته اند و آن افراد دارای صور برزخی هستند، در آن صورتها دمیده می شود و آدمها زنده می گردند.
بنابراین احتمال، صور به معنای بوق و اعلام و اعلان موت و حیات نیست. ولی این احتمال صحیح نیست. زیرا اولا مخالف ظواهر آیات قرآن بلکه صریح آیات است، چون در نفخه اولی صورتهائی نیست که در آن بدمند. و ثانیا این احتمال منافات دارد با مفرد آوردن ضمیر در قول خدای تعالی (زمر/ 68): "ثم نفخ فیه أخری" چرا که در صورت صحت این احتمال باید گفت: "ثم نفخ فیها اخری" یعنی در آن «صورتها» دمیده می شود. و ثالثا این احتمال ایجاب می کند که نصوص صریحه صحیحه وارده از ائمه معصومین (ع) را که در آن صور به معنای بوق است بدون جهت و بدون حاجت طرح کنیم.
صور اسرافیل در کلام امام سجاد (ع)
و ما می دانیم که حضرت سید الساجدین در سومین دعای خود از ادعیه «صحیفه کامله سجادیه» فرموده است: «و إسرافیل صاحب الصور الشاخص الذی ینتظر منک الا ء ذن و حلول الا مر، فینبه بالنفخة صرعی رهآئن القبور؛ و ای پروردگار! درود و تحیات خود را بفرست بر اسرافیل که دارای صور است، و چشم گشوده آماده است و در انتظار اذن و فرود آمدن فرمان توست؛ تا بدینوسیله افتادگان گرو قبرها را آگاه کند و بیدار و زنده گرداند.»
بنابراین، صور در این آیات به معنای بوق است. و آن همان آلتی است که برای بلندی و انتشار صدا از آن استفاده می کنند، و در میان جاده ها و کوهستان ها و بیابان ها و در مواقع نبرد و جنگ که همهمه زیاد است و صدا به همه نقاط نمی رسد از آن استفاده می کنند.
ولی یک مطلب را باید تذکر داد، و آن این است که چرا این آلت، معروف به صور و بوق شده است؟ و آیا صور و بوقی که در دست اسرافیل است و در آن می دمد، همین بوق های معمولی است که یک طرف آن کوچک و طرف دیگر بزرگ است؟ و آیا از جسمی مادی متشکل شده که آن ملک مقرب مانند سربازان حکام و ملوک در دست می گیرد، و در آن با حنجره و نفس که از شش بیرون می آید می دمد، و بادی چون نفس انسان که موجب به صدا در آمدن است از اسرافیل بیرون آمده و موجب تصویت آن می گردد و تمام فضای عالم دنیا و برزخ را پر می کند، و آن موج به هر کسی اصابت کند از موجودات عالم برزخ هلاک می شود و در وهله دیگر زنده می شود؟ یا نه چنین نیست؛ مطلب، مطلب دیگری است؟
برای توضیح و روشن شدن حقیقت امر ناچار از ذکر مقدمه ای هستیم؛ و آن اینکه تمام موجوداتی که در عالم برزخند و یا در عالم قیامتند، به هیچ وجه من الوجوه مشابهتی با موجودات این عالم که سرای طبع و ماده است ندارند، و با اعتباریات و توهمات و محجوبیتهای این عالم مشابه نیستند.
شخصی که از این عالم می رود، تمام مصلحت اندیشی ها و اعتبارات این عالم را زمین گذارده و در پشت سر به خاک نسیان می سپارد، و در یک عالم دیگر که هیچ شباهتی با این عالم ندارد وارد می شود. و نیز موجودات برزخیه چون می خواهند وارد قیامت گردند، خصوصیات عالم برزخ را رها نموده عاریا عنها و عن لوازمها وارد عالم قیامت می گردند.
ولی چون از عالم برزخ و یا قیامت برای ما که هیچ آشنائی و انسی با آن عوالم نداریم بیان شود، و آیات قرآن کریم و روایات وارده از معصومین چون بخواهند آن معانی برای ما قابل تفهم و ادراک شود، ناچار از باب تشبیه معقول به محسوس وارد شده و آن معانی عالیه و دقائق سنیه را در لباس محسوسات درآورده و در قالب آنها ریخته و قالب گیری می کنند.
و آنچه این اشکال را حل می کند، و این معما را می گشاید، روایتی است که از حضرت رسول (ص) وارد شده است مبنی بر اینکه پیغمبران پیوسته با مردم به میزان عقل ها و ادراکاتشان گفتگو دارند.
در «اصول کافی» از حضرت صادق (ع) روایت می کند که: «قال (ع): ما کلم رسول الله (ص) العباد بکنه عقله قط. و قال: قال رسول الله (ص): إنا معاشر الانبیآء أمرنا أن نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ حضرت صادق (ع) فرمودند که: رسول خدا (ص) هیچگاه با مردم با کنه عقل خود و با حقیقت و واقعیت ادراکات خود تکلم ننموده اند. و رسول خدا (ص) فرموده است: به درستی که ما جماعت پیغمبران مأموریم که با مردم به میزان عقل ها و ادراکات خودشان سخن گوئیم.»
معنای حقیقی صور اسرافیل
اسرافیل از ملائکه مقرب پروردگار است و فرشته مأمور حیات و زنده کردن. وجود او تمام عوالم امکان را که نیاز به حیات دارند فرا گرفته، و بوق او قدرت اوست، و صور او بال های ملکوتی و معنوی اوست. بوق او قابلیت و استعدادی است که حضرت رب جل و علا به او عنایت فرموده است، و او را بدین تجهیزات خاص مجهز نموده و امکان احیاء و زنده کردن را به او داده است.
بوق او سرمایه علمی و قدرت است که در تحت اختیار او بوده، و اختیار او در تحت اختیار خداست.
اسرافیل در بوق خاص خود می دمد، و تمام موجودات هلاک می شوند، چون فرشته مقرب است. و نیز پس از آن در بوق خاص خود می دمد و تمام مردگان را و هلاک شدگان را زنده می کند.
بوق او جسم نیست، و صورت ندارد؛ شرقی و غربی نیست؛ تمام آسمانها و زمین و ما بینهما را فرا گرفته؛ و صاحب چنین قدرتی که از طرف پروردگار به او افاضه شده است بر تمام عوالم علوی و سفلی استیلا و احاطه دارد، و هر لحظه به امر پروردگار خود به مأموریت خود عمل می کند.
در «تفسیر علی بن ابراهیم» در ذیل آیه «و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض؛ و در صور دمیده می شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بی جان افتد.» (زمر/ 68)، از حضرت سجاد (ع) روایت شده و در ضمن روایت حضرت می فرمایند: «و للصور رأس واحد و طرفان، و بین طرف کل رأس منهما ما بین السمآء و الارض؛ و از برای صور یک سر و دو طرف است، و میان طرف هر سری از آن دو طرف به اندازه بزرگی آسمانها و زمین است.»