نفس اژدرهاست او کی مرده است *** از غم بی آلتی افسرده است
نفس آدمی دارای این طبع است که در بعضی از اوقات که چون موش، دمش در لای تخته تله گیر می کند سلمنا و ءامنا می گوید و امور را به خدا وا می گذارد و به مجرد آن که فرجی شد و از شدت و عسرت رهایی یافت، باز برمی گردد به همان حالت غفلت اولیه خود. انسان برای پیشگیری از آفات و عاهات دنبال دستورات دینی می رود و اقرار به وحدانیت خدا می کند و «مـالک یوم الدین» (فاتحه/4) می گوید؛ ولی در قیامت که از این حقیقت پرده برداشته می شود، با جان و سر و عقل و نفس و زبان اقرار به مالکیت و ملکیت او می نماید و ءامنا و صدقنا می گوید. در دنیا ما امروز اول یکدیگر را می بینیم و سپس خدا را؛ اول به موجودات و آثار نظر می کنیم و پس از آن استدلال بر اتقان صنع و وجود خدا می نماییم. در قیامت به عکس است؛ اول نظر بر خدا و صفات او می افتد و به تبع آن بر موجودات. در روز قیامت مشهود است که زمین در قبضه خداست و البته چنین زمینی مشرق و نورانی است و مشهود است که آسمان ها پیچیده در دست قدرت اوست. یعنی ملک و ملکوت و زمین و آسمان و عالم غیب و شهادت و ظاهر و باطن و دنیا و آخرت و جسم و روح، همگی در دست قدرت خدا مقهور و مشهود به مقهوریت هستند.
امتحاناتی که خداوند از مردم می نماید برای اقرار و اعتراف آن ها به این مسئله است، نه برای آن که برای خود خدا چیزی منکشف شود. «الم* أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنا و هم لایفتنون»؛ «آیا مردم به مجرد این که به زبان بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند؟ آیا چنین می پندارند؟ نه چنین نیست؛ امتحان می شوند تا بر خود آن ها روشن گردد که گفتار زبانی بدون اعتقاد و ایمان قلبی مثمر ثمری نیست.» (عنکبوت/1و2)
برای خداوند معلوم است که مؤمن کیست و کافر کیست، نیازی به آزمایش ندارد؛ ولی برای آن که خود مردم همگی ادعای ایمان کامل را نکنند و خود را هم صف با سلمان فارسی و هم رزم با عمار یاسر و ابوذر غفاری ندانند و رتبه و درجه آن ها در نزد خود آنان مشهود و معلوم گردد، آزمایش به عمل می آید. همچنین ظهور سایر صفات و اسمای خدا در قیامت، برای اقرار و اعتراف منکرین است، نه برای تحقق این صفات نسبت به خود ذات باری تعالی، شأنـه العزیز.