ظهور باطن صوری دنیا به صورت جحیم در آخرت

بر اساس اصول حکمت متعالیه از برای هر صورت حسیه ای یک صورت نفسانیه در عالم غیب هست که آن صورت، معاد این صورت و مرجع این صورت است که بعد از زوال از این عالم، که عالم حس و شهادت است، بسوی آن محشور خواهد شد.
و الان نیز آن صورت غیبی موجود است و این صورت حسی متصل بدان صورت است و راجع به آنست، اما از نقطه نظر اینکه این صورت، مغمور در هیولا و مشوب به نقائص و أعدام است و با پرده ها و حجاب ها محجوب است، حشر آن بسوی آن صورت نفسانیه برای کسانیکه بخواهند آنرا ببینند و مشاهده کنند، روشن نیست؛ مگر برای اهل معرفت که احوال آخرت را با دیده بصیرت نه با چشم و بصر می نگرند.
و چون صورت مادیه آن صورت نفسانیه از هم بپاشد و از این حجاب های جسمانی که در حقیقت مقبره آنچه در علم خداست می باشد رها گردد، در آن عالم ظهور و بروز میکند و بسوی دار آخرت حشر می شود؛ همچنانکه خداوند فرموده است: «و برزت الجحیم لمن یری '؛ و ظاهر گردیده میشود جحیم برای کسی که ببیند» (نازعات/ 36). و آن جحیمی که در دار آخرت ظاهر و بارز میگردد بطوریکه همه خلائق آنرا اول به علم الیقین و سپس به عین الیقین می بینند، همان باطن این صورت سفلی طبیعی است که آتش آن، بدنها را محترق میکند و پوستهای بدن را دگرگون میکند و آب می نماید. ولیکن آن جحیم فعلا از این حواس خراب و زائل و فانی مستور است، و چون نفوس از این عالم خارج شوند و قبرها شکافته گردد و آنچه در سینه ها پنهان است آشکارا شود، ما آن جحیم را به صورت واقعی خود -که امروز مختفی است - خواهیم دید؛ همچنانکه در گفتار خدای تعالی آمده است: «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ نه چنین است، اگر شما بطور علم الیقین میدانستید!* هر آینه جحیم را البته میدیدید* و سپس آنرا بطور عین الیقین مشاهده می نمودید» (تکاثر/ 5-7).
و عجیب است که همانطور که در باطن این آتش حسی آتش اخروی است، همینطور در باطن آب و غیر آن از صورتهای سفلی نیز آتش اخروی است؛ همچنانکه خدای تعالی میفرماید: «أغرقوا فأدخلوا نارا؛ فرعون و قوم فرعون در آب غرق شدند پس در آتش وارد شدند» (نوح/ 25). و نیز خدا میفرماید: «و إذا البحار سجرت؛ و در آن وقتیکه دریاها آتش گیرد» (تکویر/ 6).
و در روایتی از ضحاک وارد است که در تفسیر قول خدای تعالی «أغرقوا فأدخلوا نارا»، چنین گفته است که یک حالت واحده ایست در دنیا که از یک طرف غرق میشوند و از طرف دیگر محترق میگردند. و از بعضی روایت است که او می گفته است: «یا بحر متی تصیر نارا!؛ ای دریا چه موقع تبدیل به آتش می شوی !»
و این همان آتشی است که آتش گیرانه اش مردم و سنگ می باشد. و این آتش غیر از آتش نفسانی است که افروخته شده و بر دلها و قلبها طلوع کرده و پرتو انداخته است. و این دو قسم آتشی که ذکر شد غیر از آتش حقه ایست که همان صورت عقلیه است که از آن، صورت نفسانیه آتش افاضه میشود. و این آتش محسوس، مثل سائر اموری است که دارای صورت حسی در این عالم هستند، و نیز دارای صورت مثالی حیوانی در دار آخرت اند که این صورت حسی بدان صورت مثالی عود و بازگشت می کند و حشرش بسوی آنست در وقتیکه این نشأه هیولانیه و مادیه متبدل گردد، و نیز دارای صورت عقلی در عالم دیگری هستند که مافوق دو عالم دنیا و آخرتی که ذکر کردیم می باشد، و آن صورت عقلی همانست که دو صورت حسی و مثالی به آن عود و بازگشت نموده و حشرشان به آنست.
و پس از قدری بیان، فرموده است: ‎ و چون موجودات به مقرهای اصلی خود بعد از خروجشان از عالم حرکات و استحاله ها و آلام و شرور و احزان، به علت پیش آمدن مرگ و فساد و فزع و صعق، بازگشت و عود کنند، رحمت الهیه بار دیگر، به حیاتی که در آن مرگ نیست و بقائی که در آن انقطاع نیست، شامل آنان میشود؛ و از همین جهت فرموده است: «ثم نفخ فیه أخری ' فإذا هم قیام ینظرون؛ و سپس برای بار دیگر در صور دمیده میشود که ناگهان همگی به حال قیام درآمده و نظاره می کنند» (زمر/ 68). و نیز فرموده است: «و أشرقت الارض بنور ربها؛ و زمین به نور پروردگارش روشن می شود» (زمر/ 69).
و آن زمین آخرت که قبض شده است صورتی است که دارای حیات است و نسبت آن با این زمینی که ما الآن در روی آن هستیم، نسبت آسمان با زمین است. و تمام موجوداتی که در آن عالم هستند صورت ادراکیه حیوانیه ای هستند که موضوع و ماده بدون حیات -مثل هیولای این عالم و اجساد این عالم که حیاتشان عرضی و عاریه از ناحیه نفس است - ندارند. و همچنین آب و آتش و هوا و درخت و کوهها و بناها و خانه هائی که در آنجا موجود است، همگی بوجود صوری نفسانی، بدون ماده و حرکت و بدون قوه و امکان، موجود هستند، چون آن صورتها معلق و قائم هستند و در ماده نیستند، و علاوه بر این، آنها همگی جزئی و مشاهدند به حواس غیرفانیه که خرابی و کهنگی در آنها نیست، چون آنها جمیعا در نفس محل دارند. و مثل آنکه گویا تمام آنها قوه واحده هستند با اینکه صور مرئیه و شکلهای بزرگ و مقادیر جسیم در آنجا بسیار است. و این از عجائبی است که ادراک و فهمیدن آن برای ارباب بصیرت آسان است، گرچه برای غیر آنان اذعان به آن از غیر طریق سماع و تقلید مشکل است .


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 6- صفحه 256-260

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/25854