امام علی،‌ میزان اعمال در آخرت

در روز قیامت، پاداش و جزای مردم بر اساس میزان عمل است و هیچ فرقه و دسته بدون ملاحظه موازین حسنات و سیئات آنها به ثواب و یا عقاب نمی رسند. در آن روز حسب و نسب، نقشی ندارد و روابط مادی و طبیعی برچیده میشود و فقط بر نظام تحقق و اصالت و واقعیت مردم پاداش می گیرند و تحقق و واقعیت بر میزان و معیاری که درجه هر یک را در عالم انوار و حقایق مشخص می کند می باشد. «فإذا نفخ فی الصور فلآ أنساب بینهم یؤمئذ و لا یتسآءلون * فمن ثقلت مو'زینه فأولـ'ئک هم المفلحون * و من خفت مو'زینه فأولـ'ئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خـ'لدون * تلفح وجوههم النار و هم فیها کـ'لحون؛ پس آن روز که در صور دمیده شود، دیگر در بین مردم مراتب خویشاوندی و روابط نسب و رحمیت نیست و کسی از حال دیگری نپرسد و از یکدیگر سؤال نکنند. پس هر کسی که موازین عملش سنگین باشد فقط آنان از رستگارانند و کسی که موازین عملش سبک باشد آنان کسانی هستند که نفوس خود را باخته و در زیان و خسارت افکنده اند و در جهنم جاودانه اقامت کنندگانند؛ آتش دوزخ چهره های آنها را می سوزاند و آنان در آن آتش از زشت منظرانند» (مومنون/ 101-104)
معیار و میزان، انبیاء و اوصیاء هستند و هر امتی با موازین روحی و عملی و سلوکی امامش سنجیده می شود. و حجج الهیه که واسطه فیض و تربیت و تعلیم تشریعی مردم هستند، معیار قرار می گیرند و خداوند با مردم، با سنت و منهاج آن حجت ها احتجاج می کند و سؤال و مؤاخذه و پرسش می نماید و ثواب می دهد و یا عقاب می کند. «لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حی عن بینة؛ برای آنکه کسانی که هلاک و تباه می گردند از روی بینه و حجت باشد و کسانی که زنده می شوند و حیات معنوی می یابند نیز از روی بینه و حجت باشد» (انفال/ 42)
عمل بعضی آنقدر درخشان و روشن است که از دایره افکار و حیطه تصورات خارج است. آنقدر این اعمال دارای درخشش و نور است که دیده هر بیننده را خیره می کند و آنقدر دارای صفا و طهارت است که از وصول و نیل و سعه وجودی فرشتگان نیز خارج است، زیرا آن اعمال اختصاص به شیفتگان لقای الهی و عاشقان جمال لا یزالی و ساعیان در راه او و فراموش کنندگان غیر او دارد و بنابراین چه مزدی و جزایی را میتوان برای آنان تقدیر نمود و اندازه گرفت؟ در حالی که می دانیم آنان نه تنها با فکر و تصورات ذهنیه و نه تنها با قلب و مدرکات باطنیه، بلکه با سر خود و با تمام وجود خود از عالم هستی گذشته اند و وجود عاریتی و مجازی را به خاک نسیان سپرده و برای ابد فراموش نموده اند و خیمه و خرگاه خود را در عالم ازلیت و ابدیت حضرت حق به اندکاک و فنای در ذات حضرت احدیت زده اند؛ و بنابراین غیر از خود خدا هیچ مزد و جزایی نخواهند داشت.
آن طهارت و خلوص و آن درجه از نیت ستوده و استغراق در مشاهده محبوب لا یزالی بود که به عمل مولانا و مولی الموحدین امیرالمؤمنین (ع)، چنان جوهره و اصالتی داد که با یک شمشیری که بر فرق عمرو بن عبدود فرود آورد، اول ما خلق الله و صاحب مقام محمود علی الاطلاق محمد مصطفی (ص) فرمود: «ضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین». این تعبیر نه از نقطه نظر زور آزمایی و رشادت ظاهری و عزت اسلام از جهت حکم اجتماعی است؛ زیرا این معانی به چه علت آن یک ضربه را افضل از عبادت جمیع جن و انس در آورد، بلکه فقط و فقط آن حال خلوص و اندکاک و استغراق است، که علی در آن وقت غیر از خدا نمی بیند و نمی شنود و نمی گوید.
البته چنین عملی از عبادت جن و انس که هستی دارند و برای وصول به ثواب و درجات و مقامات تلاش می کنند افضل است و لذا امیرالمؤمنین میزان عمل ندارد و در بهشت بدون حساب وارد می شود، بلکه خود او میزان اعمال است؛ «السلام علی میزان الاعمال». او خودش میزان عمل است و قسمت کننده بهشت و دوزخ است و صراط مستقیم است. او معیار است، او مرکز و محور است، او اهل عرفان الهی است، او اهل ولایت است، او اهل تحابب فی الله است. او از کسانی است که محبت یا مودت خدا بر او قرار یافته و ثابت گردیده است، چون دوستدار عظمت و جلال خداست، چون کردارش و صفاتش و نیاتش و وجودش برای خداست؛ پس او میزان است. افرادی مانند امیرالمومنین که در خدا فانی و سپس به بقای خدا باقی گشته اند و بنابراین چون به کمال رسیده اند میزان انسانیت هستند. در تمام عالم بشریت غیر از علی بن ابی طالب و اولاد طاهرینش و غیر از دخت رسول الله فاطمه زهرا و دختر برومندش سر امیرالمؤمنین، زینب کبری، در زیر این آسمان نیلی فام چه میزانی افضل و اشرف برای مردان و زنان سر بر آورده است؟ آن درجه از طهارت و پاکی سر و ضمیر و قلب و نفس و خیال و حس، آن فتوت و جوانمردی، آن ایثار و گذشت، آن محبت در جلال خدا، آن عبودیت و بندگی، آن معرفت و علم غزیر و جوشان.
اینجاست که در مقابل قبر شریفش باید با ادب ایستاد و گفت: «السلام علی میزان الاعمال و مقلب الاحوال، السلام علی الصراط الواضح والنجم اللآئح و الإمام الناصح والزناد القادح؛ و رحمة الله و برکاته؛ سلام بر میزان اعمال و زیر و رو کننده احوال، سلام بر راه روشن و ستاره آشکار و امام خیرخواه و شعله فروزان هدایت و رحمت و برکات الهی بر او». اینجاست که نه تنها آنانند شهیدان و گواهان بر امتند، بلکه شهیدان و گواهان بر تمام پیامبرانند. «فکیف إذا جئنا من کل أمة بشهید و جئنا بک علی هـؤلاء شهیدا؛ پس چگونه است آن گاه که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را بر اینان گواه آوریم؟» (نساء/ 41)


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 169-173 و 177-178

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26021