خصوصیات شفیعان روز قیامت

از جمله‌ دسته‌ شفعا، شفیعان‌ در روز قیامت‌ هستند؛ اولا باید به طور کلی‌ بدانیم‌ که‌ وجه امتیاز آنان‌ در روز قیامت‌ از سایر افراد چیست و دارای‌ چه‌ مزایا و خصوصیاتی‌ هستند که‌ می توانند در روز رستاخیز شفاعت‌ کنند؟ و ثانیا در یکایک‌ از جماعاتی‌ که‌ در آن‌ روز شفیعند بحث‌ کنیم‌.

اذن و اجازه خداوند شرط اساسی شفاعت:
در قرآن‌ مجید داریم که: «من‌ ذا الذی‌ یشفع عنده إلا بإذنه یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم؛ کیست‌ آن‌ کسی‌ که‌ شفاعت‌ کند در نزد او مگر به‌ اذن‌ او؛ او میداند آنچه‌ را که‌ در برابر آنها و آنچه‌ را که‌ پشت‌ سر آنهاست» (بقره/ 255) و نیز داریم که: «و لا تنفع الشفـ'عة عنده إلا لمن أذن له؛ و شفاعت‌ در نزد او سودی‌ ندارد، مگر برای‌ آن‌ کسی که‌ خداوند به‌ او اذن‌ در شفاعت‌ را داده‌ است‌» (سبأ/ 23)
از این‌ آیات‌ استفاده‌ می‌شود که‌ شفاعت‌ در روز قیامت‌ حتما مستلزم‌ اذن‌ و اجازه‌ خداست‌ و بدون‌ اذن‌ او اصلا صورت‌ نمی‌پذیرد؛ زیرا در حصر بین‌ نفی‌ و اثبات‌ با دو جمله‌ استثنائیه‌، شفاعت‌ را مختص به‌ مأذونین‌ نموده‌ است؛ حال‌ باید دید که‌ مراد از اذن‌ چیست‌ و مأذونین‌ کدام‌ طایفه‌ای‌ هستند؟

علم و گواهی به حق دو شرط اصلی شفاعت شفیع:
و نیز داریم: «یومئذ لا تنفع الشفـ'عة إلا من أذن له الرحمـ'ن و رضی له و قولا؛ روز بازپسین‌، شفاعت‌ کردن‌ در نزد او ثمری‌ ندارد، مگر برای‌ آن‌ کسی که‌ خداوند رحمن‌ به‌ او اذن‌ در شفاعت‌ را داده‌ باشد و سخن‌ او را پسندیده‌ باشد» (طه/ 109)
در این‌ آیه‌ می‌بینیم‌ که‌ قول‌ مرضی یعنی‌ گفتار پسندیده‌ را با اذن‌ آورده‌ است‌ و می دانیم‌ که‌ رضایت‌ خداوند به‌ گفتار او همان‌ اذن‌ خداست؛ به‌ معنای‌ آنکه‌ قول‌ او که‌ همان‌ شفاعت‌ اوست‌ در نزد خداوند مورد رضایت‌ قرار گیرد و چون‌ این‌ آیه‌ را مقایسه‌ کنیم‌ با آیه: «یوم یقوم الروح والملائکة صفا لایتکلمون إلا من أذن له الرحمـ'ن و قال صوابا؛ روز بازپسین‌، روزی‌ است‌ که‌ روح‌ و فرشتگان‌ در صف می‌ایستند و قیام‌ دارند و هیچکس‌ ابدا سخنی‌ ندارد، مگر آن‌ کسی که‌ خداوند رحمن‌ به‌ او اذن‌ داده‌ باشد و او سخن‌ به‌ راستی‌ و درستی‌ گوید» (نبأ/ 38)
از این‌ مقایسه‌ می‌فهمیم‌ که‌ قول‌ مرضی همان‌ قول‌ صواب‌ است؛ یعنی‌ گفتار پسندیده‌ و مورد رضایت‌ حضرت‌ حق جل و عز، همان‌ گفتار راست‌ و درست‌ است؛ پس‌ شفیعان‌ باید گفتارشان‌ راست‌ و پسندیده‌ خدا باشد.
در مسئله شهادت‌ بر اعمال‌ مرجع‌ این‌ گفتار صواب‌ به‌ این‌ است‌ که‌ اعمال‌ عاملین‌ به‌ شخص‌ شاهد منتهی‌ گردد و به‌ او ملحق‌ شود؛ یعنی‌ شاهد به واسطه‌ حضور و وساطتش‌ در افاضه‌ فیوضات‌ الهیه‌، واسطه‌ فیض‌ قرار گیرد و رابط‌ بین‌ حضرت‌ حق و شخص‌ مشهود له‌ و مشهود علیه‌ باشد و مرجع‌ این‌ واقعیت‌ به‌ این‌ است‌ که‌ حضرت‌ حق سبحانه‌ و تعالی‌ در شهادت‌ بر اعمال‌ شخص‌ شاهد را تمکین‌ دهد، که‌ به‌ حقایق‌ اعمال‌ علم‌ پیدا کند و حضور در واقعه‌ داشته‌ باشد زیرا می فرماید: «و لا یملک الذین یدعون من‌ دونه الشفـ'عة إلا من‌ شهد بالحق و هم یعلمون؛ دارای‌ مقام‌ شفاعت‌ در نزد خداوند نمی‌شوند کسانی که‌ غیر از خدا را می‌پرستند و فقط‌ کسانی‌ مالک‌ شفاعتند که‌ آنها به‌ حق شهادت‌ دهند و علم‌ و اطلاع‌ به‌ کیفیت‌ واقعه‌ داشته‌ باشند» (زخرف/ 86)
و بنابراین‌ از این‌ آیه‌ به‌ دست‌ می‌آید که: مقام‌ شفاعت‌ مستلزم‌ مقام‌ شهادت‌ گواهان‌ است‌، پس‌ شفاعت‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ علم‌ داشته‌ باشند و شهادت‌ به‌ حق دهند؛ و چون‌ از آیه‌ قبل‌ دانستیم‌ که‌ شفاعت‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ اذن‌ داشته‌ باشند و قولشان‌ راستین‌ و پسندیده‌ باشد، پس‌ شفعا مرضی القول‌، همان‌ شهدایی‌ هستند که‌ به‌ حق گواهی‌ دهند و شهادتشان‌ از روی‌ علم‌ و اطلاع‌ باشد و چون‌ خداوند در تملک‌ شافع‌، مقام‌ شفاعت‌ را، دو قید ذکر کرده‌ است‌ یکی‌ علم‌ و دیگری‌ شهادت‌ به‌ حق نه‌ باطل‌ و از طرفی‌ مراد از شهادت‌، در مرحله‌ تحمل‌ و در مرحله‌ اداء می‌باشد و باید شهادت‌ دهندگان‌ تحمل‌ شهادت‌ را نیز بنمایند، بنابراین‌ باید در واقعه‌ حضور وجدانی‌ و شهودی‌ داشته‌ باشند؛ پس‌ شفیعان‌ که‌ همان‌ شهیدانند کسانی‌ هستند که‌ بر اعمال‌ سیطره‌ داشته‌ و بر مکنون‌ حقایق‌ کردار و سرایر به جا آورندگان‌ آن‌ باید مطلع‌ باشند.
حالا ببینیم‌ که‌ این‌ طایفه‌ای‌ که‌ حضور بر اعمال‌ دارند و گفتارشان‌ مرضی خداست‌، چه‌ طبقه‌ای‌ هستند؟ چون‌ آنها مرضی خدا هستند در گفتار و از طرفی‌ چون‌ رضا تعلق‌ نمی‌گیرد به‌ چیزی‌ مگر از جهت‌ آنکه‌ آن‌ چیز از جهت‌ کمال‌، کامل‌ باشد؛ پس‌ گفتار پسندیده‌ در نزد خدا کمال‌ گفتار است‌ و آن‌ گفتار صواب‌ است‌ و از طرف‌ دیگر چون‌ می دانیم‌ گفتار از آثار ذات‌ است‌ و تا ذاتی‌ کمال‌ نپذیرد و مراتب‌ استکمالیه‌ خود را طی نکند فعل‌ او کامل‌ نمی‌شود و کمال‌ فعل‌ مترتب‌ بر کمال‌ مبدأ و ذات‌ آن‌ فعل‌ است‌، پس‌ کسانی که‌ در گفتارشان‌ مورد رضا قرار بگیرند، حتما در ذاتشان‌ نیز مورد رضای‌ خداوند قرار می گیرند، پس‌ مرضی در فعل‌ مرضی در ذات‌ است‌ و مأذونین‌ خدا برای‌ شفاعت‌ که‌ گفتارشان‌ مورد رضای‌ او قرار دارد، احاطه‌ علمی‌ به‌ موجودات‌ دارند و از نظر ذات‌ و حقیقت‌ نیز مرضی و مطهرند. البته‌ عکس‌ این‌ مسئله‌ صادق‌ نیست؛ زیرا ممکن‌ است‌ کسی‌ ذاتش‌ مرضی و پسندیده‌ باشد، ولی‌ فعلش‌ و اثرش‌ مرضی نباشد؛ به واسطه‌ بعضی‌ از پرده‌ها و مانع‌ها که‌ وارد شده‌ و فعل‌ را گرد آلوده‌ نموده‌ است‌.


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 132-136

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26188