افراط در مسائل اجتماعی اسلام

یك عده می‏گویند اصلا این حرف كه «الصلوة عمود الدین؛ نماز پایه‏ و عمود خیمه دین است» با تعلیمات اسلامی جور نمی‏آید، اسلام دینی است كه‏ بیش از هر چیزی به مسائل اجتماعی اهمیت می‏دهد، اسلام دین: «ان الله‏ یأمر بالعدل و الاحسان؛ همانا خداوند به عدل و احسان امر می کند» (نحل/ 90) است، اسلام دین: «لقد ارسنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل نمودیم تا مردم به عدل و انصاف برخیزند» (حدید/ 25) است، اسلام دین امر به معروف و نهی از منكر است: «كنتم خیر امة اخرجت‏ للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید که به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار زشت باز می دارید» (آل عمران/ 110)، اسلام دین فعالیت و عمل و كار است، اسلام دین بزرگی است.
دینی كه اینهمه به این مسائل‏ اهمیت می‏دهد، چطور می‏شود برای عبادت اینهمه اهمیت قائل بشود، نه پس‏ اساسا مسئله عبادت در دنیای اسلام اهمیت زیادی ندارد، برو دنبال‏ تعلیمات اخلاقی اسلام، برو دنبال تعلیمات اجتماعی اسلام، مسئله عبادت‏ مال بیكارهاست، آنهائی كه كار مهمتری ندارند باید نماز بخوانند و عبادت كنند اما آدمی كه كار مهمتری دارد كه دیگر لزومی ندارد عبادت كند! این هم فكر غلطی است و بسیار بسیار خطرناك. اسلام را همانطوریكه هست‏ باید شناخت.
این را كه من عرض می‏كنم به خاطر اینست كه بصورت یك‏ بیماری در اجتماع خودمان احساس می‏كنم. با كمال تأسف الان در اجتماع ما آنهائی كه شور اسلامی دارند اكثرشان (البته همه را عرض نمی‏كنم) دو دسته‏ هستند، یك دسته ربیع بن خثیمی فكر می‏كنند، مثل خواجه ربیع فكر می‏كنند، اسلام برای اینها عبارت است از ذكر و دعا و نافله خواندن و زیارت رفتن و زیارت عاشورا خواندن.
اسلام برای اینها یعنی كتاب‏ مفاتیح و كتاب زادالمعاد، همه اسلام برای اینها در كتاب مفاتیح خلاصه‏ شده است و غیر از این چیزی اساسا وجود ندارد. درست مثل ربیع بن خثیم‏ فكر می‏كنند، اصلا كاری به دنیا ندارند، كاری به زندگی ندارند، كاری به‏ مقررات اجتماعی اسلام ندارند، كاری به اصول و اركان اسلام ندارند، كاری‏ به تربیت اسلام ندارند، به هیچ چیز اساسا كاری ندارند.
عكس العمل كند روی اینها نیست كه یك طبقه دیگری پیدا شده از تندروها كه واقعا به‏ مسائل اجتماعی اسلام اهمیت می‏دهند و حساسیت هم نشان می‏دهند.
این جور اشخاص از این نظر خیلی هم باارزش هستند، ولی از همینها را من گاهی‏ دیده‏ ام كه مثلا مستطیع شده است اما به حج نمی‏رود. این آدمی كه واقعا مسلمان است، واقعا به اسلام علاقمند است و دلش برای اسلام می‏طپد، وقتی‏ مستطیع می‏شود به مكه نمی‏رود، اصلا برایش خیلی مهم نیست. به نماز اهمیت نمی‏دهد. به اینكه در مسائل باید تقلید كرد اهمیت نمی‏دهد با اینكه تقلید یك امر معقولی است. معنای تقلید چیست؟
می‏گویند آقا تو یا باید مسائلی مانند نماز و روزه را مستقیما خودت استنباط بكنی، یعنی‏ اینقدر متخصص باشی كه خودت از روی تخصص استنباط بكنی یا عمل به احتیاط بكنی‏ كه كارت خیلی دشوار است و یا یك متخصص عادل عالم جامع الشرایط را در نظر بگیر و مثل اینكه به یك طبیب متخصص مراجعه می‏كنی، مطابق نظر او رفتار كن.
نمی‏شود كه انسان تقلید نكند، یعنی اگر تقلید نكند، خودش را بیشتر به زحمت انداخته است. یا بعضیها به روزه ‏شان اهمیت نمی‏دهند، اگر رفتند مسافرت و روزه شان قضا شد قضایش را انجام نمی‏دهند اینها هم خودشان را مسلمان كامل می‏دانند، آن دسته اول هم خودشان را مسلمان كامل می‏دانند، در صورتی كه نه اینها مسلمان كاملند و نه آنها.
اسلام دینی است كه «نومن‏ ببعض و نكفر ببعض؛ ما به برخی ایمان داریم و به برخی نداریم» (نساء/ 150) برنمی‏دارد، نمی‏شود انسان عبادت اسلام را بگیرد ولی اخلاق و مسائل اجتماعیش را نگیرد، امر بمعروف و نهی از منكرش را نگیرد و نمی‏شود انسان امر به معروف و نهی از منكر اسلام را بگیرد و عبادتش را رها كند.
قرآن هر جا كه می‏گوید «اقیموا الصلوة» پشت سرش می‏گوید «آتوا الزكاة». اگر می‏گوید «اقام الصلوة» پشت‏ سرش می‏گوید «آتی الزكاة». اگر می‏گوید «یقیمون الصلوة» پشت سرش‏ می‏گوید «یؤتون الزكاة». «یقیمون الصلوة» مربوط به رابطه میان بنده و خداست، «یؤتون الزكاة» مربوط به رابطه میان بنده و دیگر بندگان خداست. یك نفر مسلمان هم باید یك رابطه دائم و ثابت میان او و خدای خودش برقرار باشد و هم باید یك رابطه ثابت و دائم میان او و جامعه خودش برقرار باشد.
بدون عبادت، بدون ذكر خدا، بدون یاد خدا، بدون مناجات‏ با حق، بدون حضور قلب، بدون نماز، بدون روزه نمی‏شود یك جامعه اسلامی‏ ساخت و حتی خود انسان سالم نمی‏ماند. و همچنین بدون یك اجتماع صالح و بدون یك محیط سالم، بدون امر بمعروف و نهی از منكر، بدون رسیدگی‏ و تعاكف و تراحم میان افراد مسلمان نمی‏شود عابد خوبی بود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آزادي معنوي- صفحه 126-124

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/26387