ضرورت روحیه تسلیم پذیری در کنار اعتقادات

در قرآن آمده است: «و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارة من السماء اؤ ائتنا بعذاب الیم؛ و [ياد كن] هنگامى را كه گفتند خدايا اگر اين [كتاب] همان حق از جانب توست پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك بر سر ما بياور» (انفال/ 32). قرآن روحیه ها را نقاشی می کند، جمله هایی را که افراد می گویند و خودشان نمی توانند توضیح بدهند بیان می کند. در آیه آمده که کفار می گویند: خدایا اگر حق همین است و سخن حق و قرآنی که پیغمبر مدعی است منحصر به همین است (انتظار می رود که در ادامه آن بگوید «پس ما می پذیریم» یا «خدایا آن را بر ما آشکار کن» اگر انسان حقیقتجو باشد چنین می گوید. ولی می گوید اگر چنین است) سنگی از آسمان بر سر ما بفرست و ما را نابود کن، یا به شکل دیگری عذاب دردناکی بر ما بفرست؛ یعنی من تاب و تحمل شنیدن این حقیقت را ندارم. من می خواهم آن طوری که دلم می خواهد راست باشد و الا از حقیقت بیزارم.
قرآن زبان حال آنها را بیان کرده ولی آیا در عالم فقط همانها آن طور بوده اند؟ ما نباید به خودمان خوشبین باشیم. مسلما آن حالت واقعی تسلیم در مقابل حقیقت، صددرصد در ما نیست. امام علی (ع) در جواب از تعریف اسلام فرمودند: الاسلام هو التسلیم. در مقابل چه؟ شخص؟ نه، بلکه تسلیم در مقابل حق، یعنی وقتی مواجه با حق شد، حالت طغیان و عصیان نداشته باشد. فرق اصول دین و فروع دین این است که فروع، آن چیزهایی است که انسان باید عمل کند، اما در اصول، علم یا یقین لازم است. ولی آیا در اصول، علم یا یقین کافی است؟ این طور نیست. البته اعتقاد و علم لازم است تا عقل چیزی را نفهمد نمی تواند قبول کند. ولی غیر از اعتقاد در مقابل اصول دین تسلیم لازم است، یعنی تمرد نداشتن. اسلام یعنی بی تمردی. اینکه کسی بگوید اگر حقیقت این است مرا بکش، این ایمان است که انسان در مقابل چیزی که راست است تسلیم و رام باشد.
آیا شیطان کافر است یا مؤمن؟ کافر. آیا به خدا یقین داشت؟ بله، علم داشت، از ما بهتر بود. در مقابل خدا می گوید: «فبعزتک لاغوینهم اجمعین؛ به عزت خودت همه آنها را گمراه می کنم» (ص/ 82). همچنین می گوید: «رب فانظرنی الی یوم یبعثون؛ پروردگارا پس مهلتم ده که تا روز قیامت زنده بمانم» (ص/ 79)، اعتقاد به خدا و قیامت داشت. تنها داشتن اعتقاد و علم، برای ایمان کافی نیست بلکه انسان باید نسبت به آنچه اعتقاد دارد رام باشد. «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا؛ و با اینکه پیش نفس خود به یقین دانستند (معجزه خداست) از روی ستمگری و نخوت آن را انکار کردند» (نمل/ 14) باید خودمان را بشناسیم. اگر حقیقتی را که می شناسیم و می دانیم، منکر می شویم، پس ما جاحدیم و مؤمن نیستیم. بشر صرف اینکه به یک مطلب علم پیدا کند کافی نیست که مؤمن باشد بلکه باید حالت عصیان و تمرد نیز نداشته باشد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 37-39

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/2667