صبر و گذشت پیامبر در مقابل تهمتها و نسبت های ناروا

خداوند در آیه 10 سوره مزمل خطاب به پیامبر می فرماید: «واصبر علی مایقولون واهجرهم هجرا جمیلا؛ و بر آنچه می گویند صبر کن و به شیوه ای نیکو از آنان دوری گزین». سوره مبارکه یا ایها المزمل جزء اولین سوره هاست (اولین سوره عرض نمی کنم)، بعضی گفته اند سوره سوم و بعضی مثلا دوم، به هر حال از سوره های مکیه قرآن است و می دانیم که پیامبر اکرم از همان ابتدا که مأمور شد به اینکه رسالت خودش را به مردم ابلاغ بفرماید و آیات اول سوره اقرأ و آیات اول سوره یا ایها المدثر نازل شد (مخصوصا سوره یا ایها المدثر: «یا ایها المدثر* قم فانذر؛ هان، ای جامه بر خود کشیده! برخیز، مردم را انذار کن، اعلام خطر کن» (مدثر/ 1-2)، «و ربک فکبر؛ تکبیر پروردگار خودت را بلند کن» (مدثر/ 3)، پروردگارت را به عظمت یاد کن، شعار الله اکبر بده، بتها را نفی کن، «و ربک فکبر و ثیابک فطهر الی آخر؛ و پروردگار خود را به بزرگی یاد کن، و جامه ات را پاکیزه دار...» (مدثر/ 3-4).
از همان اوایل که ایشان با شعار «قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ بگوئید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید» دعوت خودشان را آغاز کردند، با مخالفت بت پرستان و مخصوصا سران بت پرستان و به تعبیر قرآن «مکذبین اولی النعمة؛ تکذیب کنندگان صاحب نعمت» (مزمل/ 11) یعنی پولدارها و ثروتمندهای آنها مواجه شدند. از همان اول با مخالفت شدید آنها مواجه شدند و این گونه اشخاص، می بینید که اولین حربه شان تهمت زدن و نسبتهای ناروا دادن است که این چه می گوید؟! دیوانه شده، کله اش خراب است، جن زده شده است. آن یکی می گوید این سحر و جادو می کند، یک آدم جادوگر است، از این جور حرفها. این است که به پیغمبر اکرم دستور می دهد: «واصبر علی مایقولون»، خیلی حرفهای ناشایسته به تو می گویند، صبر داشته باش بر آنچه آنها می گویند، خویشتندار باش، تحمل کن. «واهجرهم هجرا جمیلا» از آنها دوری گزین، دوری گزیدن زیبایی.
جمله «واصبر علی ما یقولون» معلوم است، امر به تحمل است: این زجرها و ناراحتیها را تحمل کن. جمله دوم: «و اهجرهم هجرا جمیلا» از آنها دوری بگزین ولی دوری گزیدن زیبایی. این دوری گزیدن زیبایی یعنی چه؟ این نظیر آن جمله ای است که در آیه دیگری هست راجع به مجادله، که می فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن؛ مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نکوترین شیوه مجادله کن» (نحل/ 125).
جمله «هجرت کن، از آنها دوری گزین، دوری گزیدن زیبایی» یعنی ضمن اینکه از اینها فاصله می گیری عکس العمل خشونت آمیزی نسبت به اینها نشان نده. مثلا وقتی که می بینی به تو بدگویی می کنند و فحش می دهند، به آرامی از آنجا رد شو، انگار نشنیده ای و مفسرین گفته اند یعنی در عین اینکه از آنها دوری می گزینی، این دوری گزیدن تو مانع نصیحت و تبلیغ و ارشاد و هدایت آنها نشود. وقتی که می بینی این حرفها را می زنند اندکی خودت را کنار بکش ولی به یک شکل زیبایی. شعری هست منسوب به امیرالمؤمنین امام علی (ع) که با مضمون این آیه خیلی نزدیک است. می فرماید:
و لقد امر علی اللیم یسبنی *** فمضیت ثمة قلت مایعنینی
می گوید بر یک آدم لئیم و پست عبور می کنم، می بینم مرا دارد سب می کند و فحش می دهد. به آرامی رد می شوم می گویم مقصودش من نبودم. این را هجرت جمیل می گویند. هم از آن کنار می رود برای اینکه نمی خواهد پرده دریده بشود (و هم عکس العمل خشونت آمیزی نشان نمی دهد).
شما گاهی روی یک حسابی، روی یک مصلحتی، خصوصا (درباره عمل) کسی که به سرنوشت او علاقه مند هستید، خودتان را کنار می کشید مثلا می بینید که فرزندتان نسبت به شما یک کاری می کند یا یک حرف ناشایسته ای می زند اگر به روی او بایستید این پرده دیگر دریده می شود. شما خودتان را به نشنیدن می زنید برای اینکه نمی خواهید این پرده ای که میان شما و او هست دریده بشود. خودتان را کنار می کشید، دوری می گزینید ولی به یک شکل زیبایی. انگار چنین چیزی نبوده و نشنیده اید، بعد هم به روی خودتان نمی آورید. این معنای «واهجرهم هجرا جمیلا» است: از آنها دوری بگزین و به روی خودت هم نیاور، برای اینکه بعد بتوانی اینها را باز نصیحت کنی، ارشاد کنی، راهنمایی کنی.

عفو و گذشت پیامبر
نوشته اند که در یکی از جنگ ها رسول اکرم از لشگر کناره گرفت و در روی تپه ای در حدود اردوگاه خودش استراحت کرد و به خواب رفت. اتفاقا یکی از افراد شجاع دشمن در حالیکه مسلح بود و گردش می کرد، نگاهش به رسول الله افتاد و او را شناخت، و بسیار خوشحال شد از اینکه او را تنها یافته و الآن او را خواهد کشت. در حالی که رسول الله خوابیده بود، وی بالای سرش ایستاد و فریاد کشید: پیامبر اکرم! تو هستی؟ حضرت نگاهی کرد و فرمود: آری من هستم. گفت: چه کسی می تواند تو را از دست من نجات دهد؟ رسول الله بدون درنگ فرمود: خدا!! آن مرد که چنین انتظاری نداشت گفت: الآن به تو نشان خواهم داد و یک قدم عقب رفت تا ضربت خود را قوی تر بزند؛ ناگهان پایش به سنگی اصابت نموده و محکم به زمین خورد! حضرت به سرعت از جای برخاست و بالای سرش ایستاد و فرمود: چه کسی تو را از دست من می تواند نجات دهد؟! اینجا بود که آن مرد از روی فتانت (زیرکی) پاسخ داد: کرم تو! و رسول الله او را عفو نمود.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 10- صفحه 55-53

  2. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 114

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27119