ابوشجاع فناخسرو دیلمی (عضدالدوله)

ابوشجاع فناخسرو (عضدالدوله) دومین پادشاه از سلسله آل بویه (دیلمی) در فارس. حدود سال 324 هـ ق در اصفهان متولد شد. او مشهورترین پادشاه آل بویه است که فتوحات زیادی داشت. احترام زیادی به اهل علم و ادب می گذاشت و بذل و بخشش او به شعرا زبانزد بود. پدرش رکن الدوله دیلمی، برادر عماد الدوله دیلمی بود. عضدالدوله بعد از فوت عمویش "عماد الدوله" جانشین او در فارس شد، (سال 338 هـ ق). سال 351 خلیفه "المطیع لله" به او لقب عضدالدوله داد و او در سال 355 هـ ق، برای کمک به عمویش "معزالدوله دیلمی"، لشگری به عمان فرستاد بعد از فوت معزالدوله، عمان جزو متصرفات عضدالدوله در آمد. سال بعد کرمان را گرفت و سپس مکران و بعد قبایل بلوچ را موقتا آرام کرد، و کم کم همه ایران جنوبی را تحت سیطره خود آورد، آنگاه به طرف عراق رفت و چندبار به بغداد لشکرکشی کرد. سال 364 هـ ق، عزالدوله دیلمی پسر عمویش را در بغداد گرفت، اما به دستور پدرش رکن الدوله، او را آزاد کرد و به شیراز برگشت.
او پس از اینکه پدرش از دنیا رفت، مجددا به عراق لشگر کشید و با عزالدوله بختیار، همان پسرعمو، جنگ کرد، او به طرف شام فرار کرد و با فریب " ابوتغلب حمدانی" که از حمدانیان بود، دوباره به جنگ عضدالدوله رفت که عضدالدوله، سپاه عزالدوله و ابوتغلب را شکست داد و عزالدوله را کشت و "ابوتغلب" به امیر فاطمی در شام، پناهنده شد. عضدالدوله در سال 368 هـ ق به بغداد بازگشت که در این زمان، عراق، دیار ربیعه، و بیشتر الجزیره در تصرف او بود و شهرت و قدرتش تمام ممالک اسلامی را گرفته بود. خلیفه به او لقب تاج الدوله (تاج المنله) داده بود. زمانی که رکن الدوله پدر عضدالدوله در گذشت، عراق را که خاص او بود بر پسرانش تقسیم کرده بود. مؤیدالدوله به احترام برادر بزرگترش عضدالدوله، موافق او بود ولی فخرالدوله برادر دیگرشان با او مخالفت کرد. لذا این دو برادر با او جنگ کردند، او به طبرستان فرار کرد و نزد "قابوس وشمگیر" که شوهر خاله و پدر زنش بود، رفت.
در سال 371، عضدالدوله پیغام به قابوس داد که فخرالدوله را تحویل دهد ولی قابوس قبول نکرد و او را تسلیم نکرد. لذا عضدالدوله، برادرش مؤیدالدوله را به جنگ آنان فرستاد که در این جنگ، قابوس و فخرالدوله شکست خوردند و عضدالدوله، جرجان (گرگان) و طبرستان را به تصرف خود در آورد و آن دو به خراسان رفتند و از نوح بن منصور سامانی مدد خواستند. عضدالدوله دیلمی حدود سال 372، به مرض صرع در بغداد وفات کرد و جنازه اش را در نجف اشرف، جنب مرقد علی بن ابیطالب (ع)، به خاک سپردند. او قبل از مرگش، پسرانش را در بغداد و فارس، قائم مقام خود کرد. دوران پادشاهی او 34 سال بود.

برخی خدمات ارزشمند عضدالدوله
عضدالدوله دیلمی، در طول دوران پادشاهی اش به علت کارهای ارزنده و بناهائی که ساخت و ساز کرد، بسیار مورد احترام و محبت بود. او اولین کسی بود که در زمان دولت اسلام از طرف خلیفه به لقب «ملک» که در آن موقع به فارسی شاهنشاه می گفتند و نیز اولین نفر بود که در خطبه ها نامش بعد از نام خلیفه ذکر شد. بر مشاهد امام علی (ع) و حضرت سیدالشهداء در کربلا، گنبد و بارگاه ساخت و در بغداد، بیمارستان و دارالشفائی ساخت بنام «بیمارستان عضدی» و آن را وقف کرد که عایدی آن صد هزار دینار بود و در شیراز، سد امیر را ساخت. بر رود کر که مثل آن عمارت در جهان نیست سرائی در بغداد که به سرای سلطان منسوب می شد، بنا کرد.

بزرگان معاصر عضدالدوله و نظر دانشمندان
ابوعلی فارسی، عبدالرحمن صوفی (معلم و دوست او)، ابن الاعلم، اهوازی (علی بن عباس مجوسی)، شاعران معروف دیلمی او را به زبان دیلمی مدح گفته اند، قاضی تنوخی، در بغداد که با او هم صحبت بود، متنبی، شاعر عرب او را ستوده است، ابواسحاق صیابی کتاب «التاجی» در تاریخ آل بویه را بنام او تصنیف کرده است، صاحب بن عباد، وزیر مؤیدالدوله برادر او بود.


منابع :

  1. غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی- ج2

  2. حمدلله مستوفی-‌ تاریخ گزیده- صفحه 413

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27288