ابوالخیر حسن ابن سوار (ابن خمار)

ابوالخیر، حسن بن سواربن بابا بن بهرام یا بهنام معروف به "ابن خمار" پزشک، فیلسوف و مترجم مسیحی از سریانی به عربی، از نژاد ایرانی که بعدا مسلمان شد. او در سال 331 هـ ق در بغداد به دنیا آمد. همانجا رشد کرد و نزد استاد "یحیی بن عدی منطقی" در مسائل فلسفی، بحث ها و مذاکراتی داشت. "ابن ندیم" از او به عنوان فیلسوفی برجسته یاد می کند و "ابوحیان" برخی از آراء فلسفی او را نقل کرده است.

دانشمندان معاصر او:
ابن زرغع، ابوعلی ابن سمح منطقی، ابوسلیمان منطقی سجستانی، ابوالقاسم عیسی.... جراح و ابن ندیم با او معاصر بودند و با بعضی از دانشمندان دوستی نزدیک داشته است. ابن ندیم و ابن القفطی به تبع ابن ندیم، او را فوق العاده باهوش و فطن خوانده اند. از تاریخ مهاجرت او از بغداد، اطلاعی نداریم. ولی به نقل برخی، او به دعوت ابوالعباس مأمون بن مأمون محمد خوارزمشاه، به خوارزم رفت و در دربار خوارزمشاه با ابوسهل مسیحی و ابوریحان بیرونی و شاید هم با ابوعلی سینا مأنوس بود و با آنها مراوده و مکاتبه داشت. بعضی گویند که با ابن سینا، انسی نداشته و موضوع بعید به نظر می رسد، زیرا ابوعلی سینا در یکی از رساله هایش از ابوالخیر به نیکی یاد کرده و گفته: ابوالخیر را نباید در ردیف دیگران دانست، خداوند دیدار او را روزی کند. در هرحال ابوعلی سینا که معمولا معاصران خود را به چیزی نمی گرفت، نسبت به ابن خمار ارادت زیادی داشت.
ابن خمار را، سلطان محمود غزنوی بعد از تصرف خوارزم، به غزنه برد. او سالها در دربار سلطان محمود ماند و برای خود حشمت و جاه و جلالی داشت ولی خواهش سلطان را برای مسلمان شدنش قبول نکرد تا اینکه ظاهرا بنا به خوابی که دیده بود و در آن خواب به اسلام دعوت شده بود، مسلمان شد. البته در زمان کهنسالی او بود و از همان موقع به آموختن فقه و حفظ قرآن مشغول شد. او در پزشکی بسیار تبحر داشت و از همین رو به او لقب "بقراط دوم، بقراط سوم، جالینوس" داده بودند، البته معلوم نیست که استادش در طب چه کسی بوده است. ابن خمار، مترجم برجسته ای در آثار سریانی به عربی است. "ابن ابی صبیعه" برخی از این آثار را به خط خود او دیده است. او دقتی عمیق در تطبیق ترجمه های کهن تر یا متون سریانی داشت و نظرش این بود که مترجم باید آنچه را که ترجمه میکند، چنان نیکو درک کند که تصورش از معنی، عین تصور نویسنده اصلی باشد و بنابراین مقصود باید به هر دو زبان مسلط باشد.

وفات ابوالخیر "ابن خمار":
روزی که برای معالجه سلطان محمود سوار بر اسب میرفت، به زمین خورد و آسیب دید و جان سپرد. تاریخ فوتش را فقط از منابع تاریخی قبل از وفات سلطان محمود یعنی قبل از 421 هـ ق و گفته اند که عمری طولانی داشت.

برخی آثار:
الف – در زمینه پزشکی:
1- الحوامل فی الطب
2- امتحان الاطباء؛ این کتاب را به نام مأمون خوارزمشاه نوشت.
3- دیابطا
4- الآثار المختلفه (المخیله)
5- خلق الانسان و ترکیب اعضائه
6- المرض المعروف بالکاهنی (صرع)
7- تدبیر المشایخ
8- الآثار العلویه
9- ترجمه کتابی از "اطیوس آمدی" درباره معادن که ابوریحان از آن در کتاب الجماهر خود استفاده کرده است.

ب – در منطق، فلسفه، کلام و اخلاق:
1- کتاب الهیولی
2- تفسیر ایساغوجی مفصل
3- تفسیر ایساغوجی مختصر
4- الوفاق بین رأی الفلاسفه والنصاری در سه مقاله
5- کتاب الانیس (اللبس) فی الکتب الاربعه فی المنطق
6- مسائل تاوفرسطس (ترجمه از سریانی)
7- الافصاح عن رأی القدماء فی الباری تعالی و فی الشرایع و چندین کتاب دیگر. او نیز چندین مقاله در قیامت؛ ترجمه مقاله در اخلاق، ترجمه و تصحیح قاطیغوریاس، السماء العالم (ترجمه به عربی)، الصدیق والصداقه، سیرة الفیلسوف و کتابهای دیگر. شرح ابن خمار بر مقولات ارسطو توسط خلیل الجر، در مقولات ارسطو در تحریرهای سریانی – عربی در سال 1948 میلادی در بیروت چاپ شد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- ج2

  2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به نقل از ابن ندیم، الفهرست، ابوحیان توحیدی، بیهقی، اخبار العلماء و دهها منبع دیگر ج3

  3. غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/27416