ابوعبدالله محمد، محدث اهل تسنن و نامدار ماوراء النهر و صاحب کتاب صحیح، بخاری پدرش اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره جعفی بخاری است. اجداد او زرتشتی بودند و جد دوم «مغیره» به دست "یمان جعفی" والی بخارا، اسلام آورد و به سبب همین، آنها به "جعفی" منسوب شدند. محمد بخاری سال 194 هـ ق در بخارا متولد شد و از همان ابتدا که مشغول تحصیل شد، حدود 10 سالگی به استماع حدیث پرداخت و خیلی زود به محضر برخی از محدثان بخارا رفت، بخشی از تعلیم خود را در بخارا نزد افرادی چون عبدالله بن محمد جعفی مسندی، و محمدبن بیکندی، آموخت. او سفری به مرو کرد و اساتید برجسته آنجا را دید و در سال 209 هـ ق که 15 ساله بود به نیشابور رفت و در 16 سالگی کتب بعضی از محدثان بزرگ را از حفظ کرده بود و همان سال به همراه مادر و برادرش به حج رفت و بعد از مناسک حج دیگر به بخارا بازنگشت و در همان حجاز و بعد عراق، به مراکز علمی می رفت و به استماع حدیث می پرداخت. او حدود 18 سالگی، اولین تجربه تألیف خود را در مدینه با نوشتن پیش نویس کتاب مشهورش «التاریخ الکبیر» شروع کرد و از آن به بعد که سخت به آموختن حدیث علاقمند شده بود، سفرهایی به مکه، بصره، واسط، بغداد و مراکز جزیره، شام و مصر کرد و به گفته خودش با بیشتر از هزار نفر ملاقات کرد و ده ها هزار حدیث استماع نمود و چون از جوانی حدیث را شروع کرد، نام بعضی افراد با وجود زیادی سن آنها در میان شاگردان و راویان او به ثبت رسید، از آن جمله: مسلم بن حجاج نیشابوری، ابوعیسی ترمذی، ابوبکر بزاز و محمدبن نصر مروزی و ابراهیم حربی را می توان نام برد. او بعدا سفری هم به «ری» در سال 247 هـ ق کرد و در سال 248 هـ ق، صحیح بخاری و تألیف آن را در «فربر» به اتمام رساند و بعد مجددا به ری و بعد به بلخ سفر کرد و در سال 250 هـ ق به نیشابور رفت و تا 5 سال بعد آنجا ماند.
ترک نیشابور و برگشت به وطن:
در اوایل اقامتش در نیشابور، از طرف محمدبن یحیی ذهلی که از شیوخ بخاری بود حمایت شد اما کم کم رابطه آنها به دلائلی و ظاهرا به علت دیدگاه های خاص بخاری قطع شد و "ذهلی" محمد بخاری را متهم به بدعت و حضور در مجلس او را حرام کرد. نفوذ او و علاقه مردم به ذهلی، ادامه فعالیت بخاری را در نیشابور غیر ممکن کرد و به ناچار او نیشابور را ترک کرد و به خاطر اینکه علمای ری هم مانند ابوحاتم و ابو زرعه به این تحریم پیوسته بودند، او مجبور شد بعد از سالها دوری از وطن، به بخارا برگردد. در بخارا از حمایت خالدبن احمد ذهلی امیر آنجا که در آن زمان از طرف طاهریان بر آنجا حکمران بود و خود شیفته حدیث بود، برخوردار شد و مردم هم از او استقبال کردند، ولی بعد از مدت کوتاهی که خالد از او خواست تا مجلس خصوصی برای تعلیم حدیث به او و فرزندانش اختصاص دهد، بخاری به تندی رد کرد و شأن حدیث را اجل دانست. این کار او، موجب رنجش امیر بخارا شد و در نتیجه محمد بخاری، از بخارا رانده شد. بار دیگر او که با مخالفت شدید مردم بخارا روبرو شد، لذا به سمرقند رفت در آنجا مدتی اقامت کرد و متوجه شد که ظاهرا نامه ای در رد او به سمرقندیان هم، رسیده، از این رو رمضان سختی را گذراند و در سال 256 هـ ق، در شب عید فطر در 62 سالگی در همانجا از دنیا رفت. ظاهرا او صاحب نخستین کتاب و معتبرترین کتاب از صحاح سته اهل تسنن است. گویند در حوزه حدیث اهل سنت در طی قرون کسی به پایه او نرسیده است. مورخین نقل کرده اند که او نزدیک 600000 حدیث جمع آوری کرد، ولی تعجب است که یک حدیث از امام صادق (ع)، (امام ششم شیعیان) در بین احادیث او نیست!