اسلام برخی از رشته های درآمد را منع کرده است از جمله آنها، تحصیل درآمد از طریق اغفال و اضلال است. بیع کتب ضلال از این قبیل است. در اسلام شکستن سکه تقلبی و از بین بردن کتاب تقلبی واجب است. البته خرید و فروش آنها برای کسانی که قدرت تفکر و تجزیه و تحلیل دارند مانعی ندارد اما برای کسانی که فاقد این قدرتند صحیح نیست. امروز به نام آزادی عقیده و فکر، نشر هر کتابی و خرید و فروش هر کتابی را صحیح می دانند، اما اسلام این راه درآمد را به روی پیروان خود بسته است. تدلیس ماشطه و نجش از این قبیل است، مدح من لایستحق المدح از این قبیل است، کهانت نیز از این قبیل است.
در كتاب «جواهر الكلام» آمده است: علم كهانت و تعليم و تعلم و اجرت بر آنها به قصد ياد گرفتن و عمل به آن و اخذ برآن به اجماع فقها و دلالت اخبار، حرام است.
صاحب كتاب «تقويم المعارج» در بيان كهانت آورده است: عملى بود كه سابقا در ميان مردم بود و خلق در زمان فترت كه پيامبرى نبود، رجوع به كاهن مى كردند و ايشان بعضى اخبار مى دادند يا راستيا دروغ. وجه اطلاعشان بر غيوب، چند وجه بود: يكى فراست، يعنى به واسطه شعورى كه داشتند، حدس مى زدند كه چنين و چنان مى شود. يا از جهت ذكاى قلب، خبر مى دادند زيرا كه از طبع بشر است كه هر گاه فى الجمله رياضتى بكشد، قلب او صاف مى شود و از بعضى چيزها اطلاع به هم مى رساند و بعضى هم از وسوسه شياطين بود، چرا كه اگر انسان مرتاض شد و از اهل حق نباشد و خداوند او را حفظ نفرمايد، شياطين به او تعلق مى گيرند و بعضى اخبار هم براى او مى آورند واخبار شياطين به چند وجه بود كه بعضى از زمين بود كه مى ديدند، اتفاقات عالم را خبر مى آوردند. بعضى هم از اخبار آسمان بود و قبل از بعثت خاتم، شياطين مى رفتند بالا و استراق سمع مى كردند و بعد از آن خبر مى آوردند براى اولياى خود و اما الان از بالا رفتن ممنوعند و خداوند ايشان را منع مى فرمايد بواسطه شهب. چنان كه در كتاب مجيد خود مى فرمايد: «و انا كنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن يستمع الان يجد له شهابا رصدا» (جن/9) «و بعد از آن كه شياطين كلمهاى مى شنيدند، بعضى اخبار هم از خود داخل مى كردند و مى گفتند». با توجه به این مطالب، مى توان گفت: كهانت نزديك سحر يا اخص از آن است.