کتاب الاعلام بمناقب الاسلام

کتابی است در موضوع «تطبیق عقل و دین» و مسئله «اتحاد عاقل و معقول» از فیلسوف اسلامی در قرن چهارم هجری قمری، ابوالحسن عامری نیشابوری. او ظاهرا اولین کسی است که در این زمینه، تألیفی مستقل دارد. این اثر او، مربوط به دوران کمال فکری اوست. نویسنده در این کتاب، برتری اسلام بر سایر ادیان را بررسی نموده و در آخر، به شبهه های دشمنان اسلام پاسخ گفته است.

گزیده هائی از کتاب از نظر نویسنده:
1- طبق نظر ابوالحسن، «دین صحیح و عقل صریح» با هم منافات ندارند و اتحاد بین ایندو حلال بسیاری از مشکلات است. مقصود او از «دین صحیح» دینی است که از هر گونه تحریف دور و به طور مستقیم از سرچشمه وحی، نشأت گرفته باشد. نیز «عقل صریح» عقل خالص به دور از هرگونه شائبه اوهام است. این فیلسوف آشنا به اصطلاحات منطق، نقل را ماده عقل می داند و معتقد است که در فهم حقایق الهی و معارف دینی و ابراز آن، نقل بدون عقل و عقل بدون نقل، مفید و منشأ اثر نیستند. گویا وی با این روش خود، می خواسته بین عقل گرایان و اهل نقل سازش و اتحاد برقرار کند.
2- فلسفه: عامری بر معقول بودن احکام دینی تأکید و هماهنگی میان فلسفه و دین را بطور مفصل، مورد بحث و بررسی قرار داده و از سخنان منکران این مسئله، انتقاد می کند.
3- حدیث: نقش حدیث در فهم حقایق الهی: با اینکه ابوالحسن، عقل و استدلال را در فهم حقایق مهم میداند، لیکن از اهمیت نقل و نقش حدیث در این زمینه غافل نیست. علم حدیث نسبت به سایر علوم دینی، در مقام اساس و ماده و به سایر علوم، مقدم است زیرا اخبار و احادیثی که در مورد همه رشته های علوم وارد است یا از کتب آسمانی یا نقل از پیامبران و پیشوایان دینی و یا میراث بزرگان و حکیمان است، بنابراین از این مهم نباید غافل شد.

رد شبهات:
قسمت پایانی کتاب، شبهاتی است که نویسنده آنها را رد کرد و جواب داده است. برخی از آنها:
شبهه 1- اینکه پیشرفت اسلام را به شمشیر نسبت داده اند. ج: در پاسخ این شبهه، وی جهاد توصیه کرده است و...
شبهه 2- اختلافات فرقه ای مسلمانان را به حساب اسلام می گذاشتند.
شبهه 3- بیان قرآن را مبهم می دانستند. ج: عامری ابهامات قرآنی را تحلیل و تقسیم بندی کرده و هر یک را به جای خود موجه دانسته است و این خود امتیازی است که قرآن، عقول ممتاز را راضی می سازد و کتاب دینی لازم نیست که حتما عوام فهم باشد.

دیدگاه صاحبنظران:
ابوسلیمان سجستانی: او را هم رای گروه اخوان الصفا میداند.
ابوحیان توحیدی: چون "ابوزید بلخی" را فیلسوف زیدی و استاد عامری می داند، در مورد عامری می گوید که وی هدف بلخی را دنبال کرده و از همین رو در سرگردانی بود، به صورتی که گاه به "ابن عمید" پناه می برد و گاه به سپهسالار نیشابور. رویهمرفته در مورد این نویسنده، سخنان مبهم زیاد گفته شده گویا او با محافل و باورهای صوفیان آشنا و مأنوس بوده است. او را قشریان معاصرش به دلیل اعتقاد به قدم عالم و مسائلی از این قبیل به الحاد متهم و قصد جان او را کردند.

معرفی اجمالی نویسنده:
ابوالحسن محمدبن ابی ذر یوسف، عامری نیشابوری، فیلسوف، عارف و منطق دان قرن چهارم هـ ق حدود سال 300 هـ ق در شهر نیشابور (خراسان) بدنیا آمد. مقدمات علوم دینی را همانجا آموخت، سپس سفری به یکی از قرای بلخ کرد. آنجا نزد "ابوزید بلخی" فلسفه را یاد گرفت و بعد از مرگ او، به بخارا رفت و بعد به «چاچ» و آنجا فقه و کلام آموخت و مجددا به بخارا برگشت. وی در فاصله سالهای 342 تا 352 هـ ق، در نیشابور اقامت کرد و سال 353 هـ ق به شهر ری رفت و 5 سال ساکن شد و همانجا به تدریس و تألیف مشغول و خدمت ابوعلی مسکویه و آن جا از حمایت و محضر "ابوالفضل ابن عمید" وزیر آل بویه و فرزندش "ابوالفتح" برخوردار شد. دو گزارش از مسافرتهای او به بغداد در سالهای قبل از 360 و 364 هـ ق شده است. اگر چه در بغداد با کم لطفی دانشمندان آنجا مواجه شد و آزرده خاطر به نیشابور برگشت. ابوالحسن سال 381 در گذشت.
عامری از مهمترین فلاسفه ای است که در فاصله زمانی دو فیلسوف بزرگ یعنی فارابی و ابن سینا بوده است. او علاوه براینکه در فلسفه صاحب نظر بود و کتب و رسائل مهمی در این زمینه داشت درباب اخلاق و دین، تحقیق و بررسی کرده و اثرات ارزشمندی از خود دارد. کتاب «الاعلام بمناقب الاسلام» از مقام و منزلت دین اسلام گفته است.


منابع :

  1. محمد ابن شاکر کتبی- فوات الوفیات

  2. دائرة المعارف بزرگ اسلامی به نقل از: الاعلام به مناقب الاسلام، الامدعلی الابد، مجله معارف مرکز نشر دانشگاهی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/29404