حجار ابن ابجر

حجار بن ابجر بن ... عجلی، از بزرگان شهر کوفه و از دشمنان حسین بن علی (ع) (امام سوم شیعیان) که در واقعه قیام آن حضرت، به همراه عده ای برای امام نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد!! حجار، زمان پیغمبر را درک کرده و پدر او مسیحی بود!! «ابن درید» در «اخبار المنشور» حدیثی آورده که حجار به پدرش که مسیحی بود، گفت: «می بینیم که هر کس به این دین در می آید، بزرگ می شود، می خواهم من نیز داخل شوم (دین اسلام)». پدر گفت: «صبر کن نزد «عمر بن الخطاب» می رویم تا ما را مفتخر کند و مبادا که به کمتر از عالی ترین مقامات اکتفا کنی.» پس نزد عمر رفتند و حجار شهادتین گفت. عمر به پدر او گفت: «چرا تو شهادت نمی دهی.» پدرش (ابجر) گفت: «مرا واگذار که مهمان امروز و فردایم» و او به دین نصرانی، قبل از شهادت حضرت علی (ع)، مرد. (الاصابه)
در سال 60 هجری قمری، بعد از مرگ معاویه اولین خلیفه اموی، یزید فرزند او به خلافت رسید. وی برای تحکیم حکومتش، افرادی را مأمور کرد تا از چند نفر از جمله: حسین بن علی بن ابیطالب (ع) (امام سوم شیعیان) بیعت بگیرد و چون حسین (ع)، با یزید بیعت نکرد و علیه او به مخالفت برخاست، مردم شهر کوفه در سرزمین عراق، با خبر شده و از آمادگی حسین (ع)، برای مبارزه با فساد و ظلم و ستم یزید، مطلع گشتند. از این رو، نامه ها و طومارهای بسیار زیادی برای امام حسین (ع)، فرستاده و او را دعوت به کوفه کردند که اگر به آنجا رود و بنی امیه را دفع کند، هرگونه پشتیبانی و یاری در کنار او انجام می دهند. حجار بن ابجر، از صنادید کوفه بود که در این جریان، به همراه شبث بن ربعی و یزید بن حارث و ....، نامه برای حضرت نوشت و به مکه فرستاد. متن نامه چنین بود: «اما بعد، باغ ها سبز شده، میوه ها رسیده و درختان به برگ نشسته اند، پس اگر می خواهی نزد ما بیا که لشگر بسیاری برای یاری تو حاضر هستند و شب و روز منتظر مقدم نو می باشند والسلام.»

به نقل برخی تواریخ، وقتی قاصدان کوفه، نامه ها را آوردند، امام (ع) فرمودند: «به من بگویید چه اشخاصی در نوشتن این نامه ها بوده اند (یعنی این نامه را نوشته و امضا کرده اند)»، گفتند: «شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث و ...» که امام چون شنید، بپا خاست و میان رکن و مقام (در خانه خدا) دو رکعت نماز خواند و از خداوند طلب خیر و صلاح کرد. نیز سال 61 هجری قمری، در قیام امام حسین (ع)، در روز عاشورا، زمانی که لشگر دشمن (عمر بن سعد) در مقابل لشگر امام (ع) قرار گرفت، حسین بن علی (ع)، با آنها محاجه کرد و بعد از حمد و ثنای الهی و معرفی کامل خود، سخنانی ایراد کرد و عده ای از کوفیان، منجمله، حجار بن ابجر، را اینگونه مخاطب ساخت و فرمود: «یا شبث بن ربعی، و یا حجار بن ابجر و یا یزید بن حارث و یا ... آیا شما نبودید که به من نامه نوشتید که میوه ها و باغ ها سبز شده و همه چیز آماده است تا تو بیایی، در کوفه لشگری مجهز برای تو مهیاست» و او (حجار بن ابجر) و عده ای دیگر از کوفیان به دروغ انکار کرده و گفتند: «نه! ما نمی فهمیم که تو چه می گویی! ما چنین ننوشتیم» و امام فرمود: «سبحان الله. به خدا قسم شما نوشتید» و بدینگونه حجار در سپاه دشمن، مقابل لشگر امام (ع) ایستاد و به عنوان سردار لشگر عمر بن سعد، با سپاه امام جنگید. نام او در اقوال مختلفی بدینگونه آمده است، حجار بن الحرد، حجار بن حبرد، حجار بن المر، حجار بن الحر.


منابع :

  1. تاریخ امام حسین (ع) به نقل از تاریخ طبری، ترجمه ارشاد، منتظم (ابن الجوزی)

  2. سید مصطفی حسینی دشتی- معارف و معاریف

  3. شیخ عباس قمی- نفس المهموم

  4. محمدصادق نجمی- سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/29525