رشک و حسادت، غیرت زنانگی و خشونت طبع عایشه ام المؤمنین به صور گوناگون ظاهر شده است که نمونه هایی از آن را در بازتاب روانی او در شکستن ظرف و دور ریختن غذای سایر بانوان رسول خدا، و طرز رفتار و برخورد او را با آنان می توان سراغ گرفت. ما این دو موضوع را به طور جداگانه مورد بحث و تحقیق قرار می دهیم و نخست به عکس العمل عایشه در برابر غذاهایی که دیگر بانوان رسول خدا برای حضرتش تهیه دیده می فرستاده اند می پردازیم، و سپس برخوردهای شدید او را با دیگر همسران آن حضرت مورد بحث و تحقیق خود قرار می دهیم. اتفاق می افتاد که آن حضرت در خانه ی عایشه بود و یکی دیگر از همسرانش غذائی برای آن حضرت تهیه می دید و برایش می فرستاد. در چنین وقتی ام المؤمنین کنترل خود را از دست می داد، و با عکس العمل شدید خشم خود را در برابر چنان اتفاقی نشان می داد. اینک نمونه های چند از این عکس العمل ها.
عایشه و غذای ام سلمه:
روزی رسول خدا در خانۀ عایشه بود که ام سلمه ظرفی از غذائی را که تهیه دیده بود برای آن حضرت به خانه ی عایشه فرستاد عایشه که این خوش خدمتی ام سلمه را پیش از این دریافته بود، در حالی که خود را به عبای خویش پیچیده بود و سنگی در دست داشت سر رسید، سنگ را بر ظرف غذا کوبید و آن را بشکست. رسول خدا که ناظر این کار عایشه بود، ظرفی از آن او را به جای ظرف شکسته برای ام سلمه فرستاد.
عایشه و غذای حفصه:
عایشه خود می گوید: غذائی برای رسول خدا تهیه دیده بودم که خبر شدم حفصه نیز چنین کاری کرده است به کنیزک خود دستور دادم که آماده باشد و اگر دید که حفصه پیش از من برای پیغمبر غذا آورد، آن را بگیرد و به دور بریزد. کنیزک فرمان برد و چنین کرد و در نتیجه ظرف غذای حفصه شکست و محتویات آن بر سفره چرمین ریخته شد. رسول خدا خود غذای ریخته شده را جمع کرد و به من امر فرمود: ظرفی از خود بیاور، و به جای ظرف شکسته حفصه بده.
عایشه و غذای صفیه:
صفیه را در صفحات پیش شناخته ایم اینک پای سخن ام المؤمنین عایشه می نشینیم و داستان دور ریختن و شکستن ظرف غذای صفیه را از زبان خود او می شنویم. او می گوید: یکی از روزها، هنگامی که رسول خدا در خانه من بود، صفیه غذائی را که پخته بود برای آن حضرت فرستاد. چون کنیزک حامل غذا را دیدم لرزه بر اندامم افتاد تا آنجا که از خود بیخود شده ظرف غذا را گرفته آن را به دور افکندم!
چشم های پیغمبر را دیدم که به من خیره شده است و آثار خشم و نفرت را از رفتار خود در سیمایش به خوبی خواندم. پس بیدرنگ گفتم: از خشم رسول خدا، به حضرتش پناه می برم و امید آن دارم که مرا نفرین نکنی. فرمود: توبه کن. گفتم: و چگونه عمل خود را تلافی کنم؟ فرمود: غذائی مانند غذایش، و ظرفی چون ظرفش تهیه کن و برایش بفرست.