ضرورت شناخت سرگذشت جوامع در قرآن

مسلم است که قرآن یک کتاب تاریخی محض نیست که فقط رویدادهای تحقق یافته را برای اطلاع از خود آن رویدادها بیان کند، بلکه منظور خداوند از بیان داستان ها و رویدادها شناساندن ابعاد گوناگون انسان و متوجه ساختن مردم به قوانین ثابت و پایدار، مانند کنش و واکنش، مقدمه و نتیجه و محاسبه ی قانونی در شؤون زندگی است. مردم با این شناخت می توانند از روی تجربه و بصیرت، بنای حیات معقول خود را استوار کنند. ما در قرآن داستان هایی را می بینیم که چند بار تکرار شده است، مانند داستان نوح (ع) و موسی (ع) و چگونگی رویارویی آنان با مستکبران و تبهکاران و این تکرار دارای همان فلسفه ی آموزش و توجیه مؤکد انسان ها به واقعیات و قواعد زندگی است که مردم بدانند حیات آدمی شوخی نیست و محاسبه ی قانونی در کار است. از جمله آیاتی که شناخت سرگذشت جوامع را توصیه و مورد دستور قرار می دهد، بدین قرار است:
1- «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین؛ پیش از شما سنت هایی در گذشته است. پس در روی زمین به سیر [و تحقیق] بپردازید و بنگرید که عاقبت تکذیب کنندگان [حق و حقیقت] به چه وضعی منتهی شده است.» (آل عمران/ 137)
2- «یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم و یتوب علیکم و الله علیم حکیم؛ خداوند می خواهد برای شما آشکار کند و شما را به سنت هایی که پیش از شما بوده است، هدایت کند و شما را به سوی خود بازگرداند؛ و خداوند دانا و حکیم است.» (نساء/ 26)
3- «و اذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بواکم فی الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحون الجبال بیوتا فاذکروا آلاء الله  و لا تعثوا فی الارض مفسدین؛ و به یاد بیاورید که خداوند شما را بعد از قوم عاد، جانشین ساخت و شما را در روی زمین مستقر نمود که در زمین های هموار قصرها ساختید و از کوه ها، خانه ها میتراشید. پس نعمت های خداوندی را متذکر شوید و در روی زمین به افساد مپردازید.» (اعراف/ 74)
4- «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم...؛ آیا در روی زمین سیر نکرده اند تا به عاقبت کار کسانی که پیش از آنان بوده اند، بنگرند؟...» (محمد/ 10)
5- «افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها او آذان یسمعون بها فانها لا تعمی الابصار و لاکن تعمی القلوب التی فی الصدور؛ آیا در روی زمین سیر نکرده اند، تا برای آنان دل هایی باشد که به وسیله ی آنها تعقل کنند و گوش هایی باشد که به وسیله ی آنها بشنوند؟ حقیقت این است که گاهی چشمانی کور نمی شود، ولی دلهایی که در سینه ها است، نابینا می گردند.» (حج/ 46)
6- «اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ آیا آنان در روی زمین سیر نکرده اند، تا به عاقبت کار کسانی پیش از خودشان بنگرند که از آنان قوی تر بودند و زمین را زیر و رو کردند و پیش از آبادی هایی که در زمین، آنان ایجاد کرده بودند، آبادی ها به وجود آوردند و پیامبران آنان با دلایل روشن آمده بودند؟ خداوند به آنان ظلم نکرده است، [بلکه] آنان به خودشان ظلم کرده اند.» (روم/ 9)

نتایج آیات
نتیجه ی یکم- لزوم سیر و سیاحت در سرگذشت جوامع بشری، صرفا برای تماشا و پر کردن حافظه و سیاه کردن کاغذها به نام کتاب نیست، بلکه برای تفسیر عوامل جزئی و علل کلی جریانات مغزی و روانی است که با کمیت ها و کیفیت ها یه گوناگون، نمودهایی از خود به جا گذاشته و رفته اند. مطالعه فیزیک تاریخ برای انسان های آینده، سودی بیش از آن چه به معاصرین همان فیزیک تاریخ داشته، نخواهد داشت، بلکه از یک نظر می توان گفت: نمودهای فیزیکی تاریخ برای معاصرین، کامل تر و مستند به حس و مشاهده بوده است؛ در صورتی که تنظیم همان نمودها و ضبط آنها به وسیله ی برداشت های ذوقی شخصی آیندگان، از حذف و انتخاب های شخصی خالی نخواهد بود. در اینجا جمله ی آن متفکر را به یاد می آوریم که می گوید: آقایان محققان! اگر در تاریخ سرگذشت بشری سخنی مفید دارید، برای ما بگویید، و الا این که در فلان نقطه از تاریخ، فلان جمعیت از این سوی رود جیحون به آن سوی جیحون عبور کردند، به چه کار آید؟! این حقیقت که نباید سیر و سیاحت در سرگذشت اقوام و ملل تنها برای اطلاع محض از وقوع رویدادها باشد، در آیاتی که در این مبحث مطرح کرده ایم، با کمال وضوح می بینیم.
نتیجه ی دوم- در آیات قرآنی تأکید شدیدی روی شناخت عوامل سقوط تمدن ها و اجتماعات شده است (آیه ی شماره ی 1- قد خلت من قبلکم...)، (آیه ی شماره ی 5- افلم یسیروا فی الارض...) و «اعراف/ 86، حج/ 44 تا 46)
عوامل اساسی سقوط تمدن ها و جوامع در آیات قرآنی: «تکذیب حقایق و اعراض از دعوت پیامبران به رشد و کمال، افساد در روی زمین، خودکامگی در استهلاک مواد اقتصادی، استکبار و ستمکاری» معرفی شده است. بررسی و تحقیق همه جانبه در سرگذشت تمدن ها، به خوبی این معنی را اثبات می کند. در یکی از آیات قرآنی چنین آمده است:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...؛ خداوند وضع هیچ قومی را دگرگون نمی کند، مگر اینکه آنان در وضع موجودیت خود تغییری بدهند.» (رعد/ 11)
این است قانون کلی تحولات که به ضمیمه ی:
«...و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض...؛ و اما آنچه که برای مردم سودمند است، در روی زمین پایدار می ماند» (رعد/ 17)، عامل اصلی تحولات تاریخی را بیان می کند.
نتیجه ی سوم- در بررسی تحولات و سرگذشت بشری، با دو نوع سنت رو به رو می شویم:
1- سنت های صالحه و شایسته که به عنوان اصول پایدار، مهم ترین عامل رشد انسان ها بوده است (آیه ی شماره ی 2- یرید الله لیبین لکم...)؛ مانند تنظیم مسائل اقتصادی، برخورداری از علم زندگی در پوشش یک فرهنگ پویا و هدفدار، گرایش علمی و علمی به عدل و قسط، به کار انداختن اندیشه و تعقل. این ها مواد تبلیغ پیامبران الهی و هدف تکاپوهای خردمندان افوام و ملل بوده است.
2- سنت های پلید و اخلاق تابو که مورد گرایش و پرستش مردم قهقهراطلب و ارتجاعیون بوده است. در آیات قرآنی، این سنت گرایی مورد توبیخ شدید و آن را به بی عقلی و نادانی موصوف کرده است. در همه ی آن آیات قرآنی، تکیه بر گذشتگان را که مانع ایمان به هدایت و نور الهی می باشد، محکوم نموده و در بعضی از آیات، صریحا به بی عقلی تکیه بر گذشتگان نابخرد را گوشزد می کند، مانند:
«...اولو کان آباؤهم لایعقلون شیئا و لا یهدون؛ آیا آنان [باز تکیه بر سنت های نیاکان خود می کنند؟] اگرچه نیاکان آنان چیزی را تعقل نمی کردند و هدایت نمی شدند.» (بقره/ 170)
نتیجه ی چهارم- آیاتی در مورد بحث ما، اصرار دارد که به ظواهر فریبای تمدن ها که نمودهایی ناآگاه از فعالیت های ذهنی است، مغرور نشوید و گمان مبرید که قصرهای سر به فلک کشیده [آیه شماره 3- واذکروا اذ جعلکم...)/ آیه شماره ی 6- اولم یسیروا فی الارض فینظروا...)
هنگامی که تمدن انسانی، انسان محوری خود را فراموش کند و بر نمودهایی ناآگاه تکیه نماید که محصول بعضی از امواج اندیشه و اراده ی آگاهانه است، زوال و نابودی آن حتمی است- اگرچه بتواند به مدت یک یا دو قرن هم دوام بیاورد- زیرا دوام و پایداری، مربوط به عوامل اساسی تمدن است که عبارت است از: اندیشه و اراده ی آگاه انسان ها.
نتیجه ی پنجم- در آیه ی شماره ی 5 (افلم یسیروا فی الارض فتکون..) به مطلبی بسیار با اهمیت اشاره شده است که باید به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد. آن مطلب این است که اگر انسان ها در روی زمین و در سرگذشت دیگر انسان ها و علل اعتلاء و سقوط آنان، بررسی و دقت کافی داشته باشند، تعقل و شنوایی آنان درباره ی واقعیات، پیشرفت خواهد کرد. این همان عقل تجربی است که موجب بروز و افزایش دانش ها و بینش های جدید می شود.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- قرآن نماد حیات معقول- صفحه 119-124

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400326