بررسی نمودهای وجدان

وجدان دارای نمودهای گوناگون و زیادی است و نقش بسیار مهمی در زندگی و سعادت انسانی ایفا می نماید که بعضی از آنها را ذیلا میاوریم:

1.  وجدان سرچشمه ارزش انجام تکالیف است:
انجام تکالیف قطعا برای انسان صورت مشکلی پیدا کرده و حالت ناراحت کننده ای بوی دست می دهد، از طرفی هم ناگزیر از انجام آنست، اما وجدان نقشی را در این مورد ایفا می کند و آن اینکه اصل شایسته ای است که بشر را در انجام تکلیف رهبری نموده و حتی وی را از خود برتر نموده  و با نیروی شریف ازادی آشنا می سازد تا در انجام تکلیف از دوری راه نهراسد و از سنگلاخ بودن طرق این پهنه مخالف با تمایلات، بیمی  بخود راه ندهد.

2. وجدان، منعکس کننده صفات خداوندی است:
این وجدان است که عقل بدون همراهی وی نمی تواند سعادت واقعی را برای بشر تأمین ساخته و به حیات و زندگی وی مفهوم ببخشد، آری «اگر تماشاگران و حتی عقلا و دانشمندان از رنگ آمیزی کردن عقل و دانش دست برمی داشتند و دو نیروی با عظمت عقل و وجدان را هماهنگ می ساختند، در آن  موقع می دیدیم که این «من»  انسانی یعنی آن شعاع خداوندی چگونه بر جهان با عظمت هستی پیروز گشته و بجای اینکه تسلیم و قربانی تاریخ کور کورانه بوده باشد با تمام خودآگاهی، برای خود تاریخ پر افتخاری می ساخت.

3. وجدان نشانگر انسانیت انسان است:
این هم یکی دیگر از نمودهای وجدان است. به این بیان «در میان انواع و افراد هیچ یک از موجودات جهان هستی آن اندازه تفاوت که میان افراد انسانی دیده می شود وجود ندارد. همه افراد انسانی در تمام اعضای درونی و برونی به یکدیگر شباهت داشته و همه آنان از استعمال کلمه انسان برخورد دارند. سپس برای همین انسان که شامل میلیاردها افراد می باشد شعرها می گویند بلکه تا مقام قابلیت پرستش می رسانند. آری دو چشم و دو ابرو و دو تشکیلات عصبی نرون و چنگیز با سقراط  یکیست و هم جنین اعضای طبیعی ابن ملجم با علی بن ابیطالب علیه السلام از حیث ساختمان قانونی فرقی ندارد ولی شکل درونی این انسانها با داشتن و نداشتن وجدان مشخص شده و از هر سو تا بینهایت کشیده می شود.

4. وجدان سرچشمه شخصیت و آزادی درونی:
اگر ما خواهان شخصیت و عظمت بوده و می خواهیم با آزادی و حریت زندگی کنیم باید موانع درخشندگی چهره وجدان را برطرف کرده و آن را در بندهای بندگی های پوچ و مذلت و خواری خود در برابر دیگران گفتار نسازیم. آری «امروز که یأس و ناامیدی پرده های تاریک خود را فرو آورده و در همه جا بانگ شوم بخورید و بخوابید و فکر نکنید و مرگ دنبال است طنین انداز شده است، منطق آنان چنین اقتضا می کند که با تکیه به لفظ تفسیر نشده آزادی و تمدن، مفاهیم انسانی را از قبیل «شخصیت» و «من» و «مسئولیت» و «ندامت» و خجلت و بالاتر از همه اینها آزادی درونی وجدان را که با آن  ناچیزی، از جهان پهناور هستی با عظمت تر است و برای ما از همین انسانها سقراط و مارک اورل و بالاتر از آنها علی بن ابیطالب علیه السلام ساخته بود از دست ما بگیرند و بجای آنان شخصیت انسانی را با چریدن در ماده و پرستش مادیات بیمقدار و در صورت تعدی به عنف دیگران، با لزوم چوب کیفر خلاصه نمایند.

5. سدی در مقابل هجوم اصل تنازع در بقاء:
یکی دیگر از زیباترین نقش های وجدان در زندگی انسان باز دارندگی اوست از تجاوز به حقوق دیگران و به خطر انداختن حیات و هستی انسانهای دیگر برای رسیدن به هدفهای پست خود، این واقعیت را وقتی احساس می کنیم که «وجدان» را از  منصب عالیش ساقط کنیم یا حقیقتا کاری کنیم که وجدانها را در درون انسانها  بکشیم، کدامین پلیس ما را در مقابل اصل تنازع در بقاء که حتی چنگالهای خونین خود را از مکتبهای فلسفی امثال «هابز» و «نیچه» نیز نشان می دهد حراست خواهد کرد؟

6. وجدان صدای خاموش ناشدنی:
هر چند عده ای در اثر ناآگاهی و عدم شناخت این حقیقت روشن در ضمیر انسانی و یا تجاهل به آن می خواهند با الفاظ فریبنده، از زیر بار مسئولیت سنگین شانه خالی کنند و در مواقع انحراف از مسیر حق از شلاقهای پیایی و عادلانه آن احساس درد ننمایند، چون آنرا بزرگترین مانع رسیدن به هدفهای شوم خود می بینند، لیکن وجدان صدای زیبا و شعله فروزانی است در جان انسانی که این گونه غبارها به تجلی پرفروغ آن لطمه ای وارد نیاورده و از درخشش باز نمی دارد و وی رسالت الهی خود را در حوزه فعالیت خود عملی می نماید.

این بود پاره ای از نمود های وجدان که فهرست وار برشمردیم.


منابع :

  1. ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 150 تا 153

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400813