داستانی درباره نجات یافتن از زلزله در اثر تن ندادن به گناه

مرحوم میرزا هادی خلوصی نقل کرده است، پیرمرد صالحی که از بستگانش بود می گفت در سن جوانیم یکی از بستگانم که خانه اش دروازه اصفهان، در شیراز بود، شب جمعه مجلس عروسی داشت و مرا هم دعوت نمود. من به جهت صله رحم اجابت نموده و رفتم دیدم مطرب یهودی آمد و سرگرم خوانندگی و نواختن با آلات موسیقی شدند. چون این منظره و بعضی فسقهای دیگر دیدم سخت ناراحت شدم و آنچه آنها را نهی کردم و نصیحت نمودم فایده نبخشید و راه فرار هم نداشتم؛ زیرا خانه ام دروازه کازرون بود و مسافت زیاد و در آن ساعت از شب هم عبور و مرور در داخل شهر قدغن بود. به ناچار  در غرفه خالی که در آن منزل بود، داخل شده درها را بستم و چون شب جمعه بود مشغول نماز و دعا و مناجات با پروردگار شدم.  در اواخر شب که صداها خاموش و همه خسته و خوابیده بودند، زمین لرزه شدیدی شد به طوری که وحشت زده درب غرفه را از فضای خانه باز کردم که ببینم چه شده در همان حال درخت وسط خانه به واسطه زلزله رو به غرفه مایل شد به طوری که شاخه اش به دست من رسید. از وحشت دستم را به شاخه درخت محکم کردم، درخت به جای خود برگشت و تا پایم از غرفه جدا شد همراه شاخه درخت به وسط فضا رسیدم بلافاصله تمام عمارتهای خانه منهدم گردید به طوری که جز من، یک نفر از اهل خانه سالم نماند، در آن حال به فکر خانه و اهلم افتادم، گفتم بروم ببینم بر سر آنها چه آمده که از درخت پایین آمدم و رو به خانه آوردم تمام خانه ها و دکانهایی که در مسیر من تا دروازه کازون بود تماما  منهدم شده بود.

این داستان دو چیز  به ما می آموزد یکی اینکه هرگاه بلایی بر جمعی گنهکار برسد اگر در بینشان کسی باشد که به یاد خدا بوده و آنها را نصیحت می کرده و چون از او نشنیدند از ایشان جدا شده آن بلا به او نخواهد رسید و خدا او را نجات خواهد بخشید چنانچه در سوره اعراف راجع به هلاکت اصحاب سبت می فرماید: "انجینا الذین ینهون عن السوء" ( سوره اعراف/ آیه 165)، دیگر آنکه هیچگاه نباید اهل معصیت با امنیت خاطر و بی باکی با هوسرانی وانواع آلودگیها گلاویز شوند؛ ز یرا ممکن است قهر الهی به آنها برسد و در همان حالت به بلاهای خاص عمومی دچار شوند و باب توبه هم بر آنها  بسته شود چنانچه در قرآن مجید می فرماید: «آیا ایمن شدند اهل قریه ها که ایشان را عذاب ما در شب بیاید در حالی که خواب باشند، آیا ایمن شدند اهل  قریه ها که عذاب ما ایشان را در روز بیاید در حالی که سرگوم لهو باشند». ( سوره اعراف/ آیات 95-96)


منابع :

  1. شهید عبدالحسین دستغیب (ره) - داستانهای شگفت - از صفحه 107 تا 109

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/400920