معرفی ابزارهای شناخت حقیقت برای انسان

نوع انسانیف اشرف مخلوقات و گوهر آفرینش است و هرچه در نظام هستی می بینیم، به خاطر او و برای او آفریده شده و بر این اساس انسان هنگامی در جایگاه حقیقی و انسانی خود جای می گیرد که به شناخت خداوند و حقایق اشیا نایل آیدو خُلق وخوی الهی یابد و از طریق تجلی عنایت الهی به هدف و غایت آفرینش خود- که همان تجلی جلال و جمال الهی است- دست یابد. مهم ترین ابزارهای شناخت- که در اختیار انسان است عبارتند از:

1. حس
انسان به کمک حواسی که خداوند به او عطا فرموده، می تواند طبیعت و ظواهر آن را بشناسد و هرچه توان حسی او بیشتر باشد، توان او برای شناخت جهان مادی افزون تر خواهد شد و اهمیت حس تا آنجاست که گفته اند: «هرکس حسی را از دست بدهد، علمی را از دست داده است». وسایل و ابزارهایی که حوزه قدرت حس را گسترده تر و قدرت حس را بیشتر می کند، همچون ادوات و تجهیزاتی که فناوری نوین در اختیار بشر قرار داده، با آن که بسیار بر توانایی حس می افزاید، هرگز نمی تواند آن را از دایره محسوسات فراتر برد.

2. عقل
عقل می تواند به بخشی از حقایق عالم دست یابد و انسان با بهره گیری از عقل می تواند جهان پیرامون خود را مورد بررسی و پژوهش قرار دهد وگوشه هایی ازآن را بشناسد و بفهمد؛ اما حقایق و اسرار بسیاری از خلقت همچنان دور از دسترس  عقل است وبسیاری از اندیشمندان و فلاسفه پس از سال های دراز تحقیق وتلاش به صراحت اعتراف کرده اند که آنچه از شگفتی های جهان شناخته اند،  دربرابر آنچه بدان دست نیافته اند، بسیار ناچیز است.

3. فطرت
فطرت نیرویی در ضمیر انسان است که با نهاد و سرشت او در آمیخته و طالب حق و کمال و سعادت است و آدمی را به ایمان به خالق جهان و همه زیبایی ها فرا می خواند؛ اما انسان با پاسخ به ندای فطرت جز به علم کلی و عام دست نمی یابد و بسیاری از جزئیات و تفصیلات و اسرار همچنان بر او پوشیده می ماند.

4. وحی و الهام
وحی الهی منبع و منشأ همه شرایع و راه و وصول به سعادت بشری است. خداوند متعال از طریق وحی و نبوت والاترین معارف و ارجمندترین دانش ها را- که آدمی بدان نیازمند است- در اختیار پیامبران قرار می دهد و پیامبران نیز برخی از این علوم و معارف را به تفصیل و برخی دیگر را برحسب آنچه مصالح الهی اقتضا می کند، به اجمال به مردم باز می گویند و در مورد اخیر بازگویی تفاصیل موضوع را به اوصیای خود می سپارند که امامان مردم و حجت های خدا بر آنان هستند و حفظ و تبیین وحی و مراقبت از دین خدا را برعهده دارند. همچنان که انسان نیازهای طبیعی خود به نوشیدنی و خوردنی و امثال آن را با بهره گیری از حواس ظاهری و استفاده از عقل خود فراهم می آورد، برای شناخت شیوه انسانی زندگی و فعالیت فردی و اجتماعی و معرفت جهان آفرینش و دنیای دیگر و عالم برزخ به وحی الهی نیاز دارد. عقل سالم ضرورت دین را درک می کند و وحی آسمانی دامنه معرفت عقلی را گسترش می دهد و چشم عقل را به افق های نامنتاهی باز می کند. بدین ترتیب حس و عقل و فطرت، آدمی را در شناخت جهان یاری می دهند؛ اما هیچ یک از این عناصر نمی تواند از محدوده مرسوم خود بیرون رود و به آنچه فراتر از دسترس آن است، راه یابد و از اینجاست که ضرورت وحی نمایان می گردد تا انسان را در شناخت خداوند و اسرار نظام هستی کمک کند و این گونه معارف در ذهن او تبلور یابد.

اندیمشند فرانسوی، آندره ژیره، در زمینه محدویت و نارسایی عقل و فهم بشری می نویسد: «تجربه نشان می دهد که عقل انسان بُرد تفحّص محدودی دارد. گرداگرد او، در خود او، قلمرو آنچه می شناسد و قلمرو آنچه نمی داند، قرار دارد. آیا خواهد توانست مرز این قلمرو شناخته شده را با دانش، الی غیرالنها به عقب ببرد و حتی نابود سازد؟ هیچکس قادر به پاسخ نیست. بی شک بسیار محتمل است که طی قرون آینده انسان ها- اگر هنوز وجود داشته باشند- نیروهای فیزیکی طبیعت را برای بهره برداری بیش از پیش مهار کنند؛ ولی محتمل به نظر نمی رسد که هرگز بتوانند جوهر اشیا یا مرزهای جهان را بشناسند، در نتیجه نیک به نظر می رسد که برای بشر قلمری ناشناختنی وجود داشته و همیشه وجود خواهد داشت. معذلک تمایز اساسی بین فیزیک و متافیزیک به معنای خاص کلمه به نظر جداری بس بلند می باشد. مشهود نیست که دو قلمرو مطلقاً مجزا وجودداشته باشد؛ قلمرو فیزیک برای بخشی از کیهان که پدیده کشف شدنی از چشم هایمان است و قلمرو متافیزیک که برای انسان کشف ناشدنی می باشد. عقل گرایان، با توجه به این که عقل بشر قدرت تفحص و نفوذ محدودی دارد به هیچ وجه حق ندارند انکار کنند که برای انسان ناشناختنی به طور مطلق و بالنسبه به او وجود دارد. البته باید به ارزش عقل بشر اذعان کرد و به ارزش علم معتقد بود؛ اما اعتقاد به این که آنها قدرتی بی حد دارند، اندیشه ای بس خودخواهانه و عامیانه است»  واقعیت آن است که عقل باید دست در دست وحی بگذارد تا راه بایسته را بپیماید و به مقصد شایسته و در خور انسان برسد.


منابع :

  1. خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 144 تا 147

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401077