بررسی وضعیت روز و شب و نماز و روزه مسلمانان در مناطق جوی غیرمتعارف

شبها و روزهای طولانی و بیش از 24 ساعت، در کلیه نقاطی که بالاتر از مدار 5/66 درجه قرار دارند دیده می شود. به عبارت دیگر، در تمام نقاطی که میان مدار 5/66 درجه و مدار90 درجه که نقطه اصلی «قطب شمال یا قطب جنوب» است قرار دارند و در همه یا قسمتی از سال، شب و روزهای طو لانی وجود دارد و به هر نسبت که از مدار5/66 درجه بالاتر برویم، طول این شب و روزها بیشتر می شود؛ مثلاً نقطه شمالی «فنلاند» که تقریباً روی مدار 70 درجه عرض شمالی واقع شده، یک روز طولانی شصت و چند روزه دارد که از اوایل خرداد ماه  شروع می شود و تا اوایل مرداد ماه ادامه دارد و یک شب دو ماهه نیز دارد که از اول آذر ماه تا آخر دیماه طول می کشد؛ یعنی درست این شب طولانی از نظر فصل در نقطه مقابل آن روز طولانی قرار دارد. هنگامی که به حدود مدار 74 درجه می رسیم، یک روز سه ماهه که از اواسط اردیبهشت ماه تا اواسط مرداد ماه به طول می انجامد، دیده می شود که یک شب سه ماهه از وسط پاییز تا وسط  زمستان نیز در قرینه آن قرار گرفته است. به همین ترتیب، هرچه بالا می رویم بر طول این شب و روز طولانی که در فصل زمستان و تابستان است افزوده می شود تا به نقطه قطب؛ یعنی مدار 90 درجه می رسیم. قسمتی از کره زمین که روی این مدار واقع شده، در تمام ایام سال به جای 365 روز ما، تنها یک شب و روز دارد که هر کدام به مدت شش ماه می باشد. ولی توجه داشته باشید که عدد شش ماه کاملاً دقیق نیست؛ زیرا طول روز در نقطه قطب شمال «6 ماه و چند روز» و طول شب «6 ماه و چند روز کم» می باشد و در نقطه قطب جنوب، درست عکس آن است. مجموعه نقاطی را که در مافوق مدار5/66 تا 90 درجه قرار دارد «مناطق قطبی» می نامند و سکنه این نقاط در قطب جنوب و در قطب شمال بسیار کم است که از جمله قسمتی از شمال «فنلاند، سوئد، نروژ و روسیه می باشد. وقتی دسته هایی از دانشمندان برای مطالعات علمی به مناطق قطب شمال و جنوب مسافرت می نمایند، ساکنان موقت این سرزمینها محسوب می شوند. ولی تردیدی نیست اگر یک نفر هم در آنجا زندگی نماید،  یا برای یک سفر کوتاه به آنجا برود، باید حکم  او از نظر دستورات اسلامی که جنبه «جهانی» دارد و مخصوص به نقطه خاصی از کره زمین نیست، روشن شود. اما در نقاطی که پایین تر از مدار 5/66 درجه قرار دارند، در تمام مدت سال،  شب و روز وجود دارند، منتها طول هر دو تنها در دو روز از سال ( آغاز بهار و آغاز پاییز) مساوی و در بقیه ایام با هم تفاوت دارد که تدریجاً کم یا زیاد می شود فقط در خط «استوا» که در حکم کمربند زمین است، در تمام مدت سال، شب و روز، همیشه مساوی و هر کدام معادل 12 ساعت می باشد و کمترین تفاوتی در تابستان و زمستان میان این دو وجود ندارد.

شناسایی ظهر و نیمه شب در مناطق قطبی
نکته دیگری که توجه به آن در حل این مسأله نهایت  لزوم را دارد این است در مناطقی که آفتاب غروب نمی کند و به اصطلاح آفتاب نیمه شب دارند، آفتاب در افق دائماً در گردش است و هر 24 ساعت یک بار سر تا سر افق آن را دور می زند، البته در واقع کره زمین گردش می کند ولی به نظر چنین می رسد که آفتاب به دور آن می گردد؛ یعنی اگر شما در آن یک ماه که آفتاب در بعضی از شهرهای کشور فنلاند غروب نمی کند در آنجا باشید،  می بینید که قرص کم رنگ آفتاب دائماً در کنار افق است و مانند عقربه ساعت در گردش می باشد و  24 ساعت طول می کشد که  یک دور کامل در افق بگردد، آهسته آهسته از سمت مشرق به جنوب و از آنجا به طرف مغرب و از آنجا به شمال و مجدداً به سوی نقطه مشرق باز می گردد. ولی توجه داشته باشید که قرص آفتاب گرچه دائماً در کنار افق  دیده می شود، ولی فاصله آن با افق در 24 ساعت یکسان نیست؛ یعنی گاهی کمی اوج می گیرد بالا می آید و هنگامی که حداکثر اوج خود را طی کرد رو به طرف افق پایین می آید تا به حداقل  برسد، آن گاه مجدداً اوج می گیرد. علت این تغییر وضع آفتاب  همان انحراف 5/23 درجه محور زمینی نسبت به «مدار» آن می باشد. روی این حساب، هنگامی که آفتاب به آخرین نقطه اوج خود برسد، نیمروز  آنجا محسوب می گردد؛ چون در این موقع آفتاب درست روی نصف النهار آنجا قرار دارد.

به عبارت روشنتر، وقتی که آفتاب خوب بالا آمد «ظهر» آنجاست و به این ترتیب، هنگامی که آفتاب کاملا پایین  رفت ( و به حداقل ارتفاع رسید) درست مطابق «نیمه شب» آنجاست و آن آفتاب کم ارتفاع هم همان آفتاب نیمه شب است. بدیهی است روشنی هوا در 24 ساعت در این نقاط یک نواخت نیست، بلکه هنگامی که آفتاب بالا می آید به اصطلاح، روز آنجاست هوا کاملاً روشن می شود و هنگامی آفتاب پایین می رود و به نزدیکی افق می رسد، هوا کمی تاریک و مانند هوا ی گرگ و میش بین الطلوعین خودمان می گردد و روی این حساب، آنها هم برای خود روز و شبی دارند ولی نه مانند روز و شب ما.

از توضیحات بالا به خوبی روشن شد که تشخیص وقت دقیق «ظهر» و «نیمه شب» در این نقاط کاملاً ساده است و همه کس می تواند با نصب یک شاخص کوچک ( قطعه چوب یا میله آهنی که کاملاً بر زمین عمود باشد) از کم و زیاد شدن سایه آن، ظهر و نیمه شب را تشخیص دهد. یعنی هنگامی که سایه شاخص به حداقل رسید، نیمه شب است. اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که هنگامی که شبهای طولانی بر این نقاط سایه افکنده است، چه باید کرد؟ حرکت ستارگان  در این شبهای طولانی به دور افق نیز شبیه حرکت آفتاب در روزهای طولانی آنجاست. واضحتر بگوییم: ستارگان در آنجا کمتر طلوع و غروب دارند بلکه چنین به نظر می رسد که همه دسته جمعی دور تا دور افق را گردش می کنند (البته در واقع زمین گردش می کند نه ستارگان) منها حرکت آنها هم بدور افق یکسان نیست، گاهی کمی اوج می گیرند و سپس پایین به طرف افق می آیند به طوری که اگر یک ستاره را در کنار افق نشانه کنیم، هنگامی که به حداکثر ارتفاق خود رسید، حتماً روی خط نصف النهار و درست هنگام ظهر است و موقعی که به حداقل ارتفاع خود رسید درست نیمه شب می باشد. این موضوع را هم نباید هرگز از نظر دور داشته باشید که تیرگی هوای شبهای طولانی 24 ساعت یکسان نیست؛ گاهی هوا کمی روشن می شود ( مانند هوا گرگ و میش بین الطلوعین) و آن روز آنجا محسوب می گردد و سپس رو به تاریکی کامل می رود که شب واقعی آنجا می باشد. از مجموع این توضیحات، نتیجه می گیریم که شناختن «ظهر» و «نیمه شب» در شبها و روزهای طولانی مناطق قطبی مسأله ای است حل شده و غیرقابل ایراد و نیازمند به هیچ وسیله خاصی مانند ساعت و رادیو و امثال آن نیست.

مقیاس، حد وسط است
آخرین نکته این است که از نظر «فقه اسلامی» هیچ  موضوع  و هیچ حادثه ای بدون حکم نیست و به عبارت دیگر،  قوانین اسلامی آنچنان جامع است که حکم هیچ موضوعی را فرو گذار نکرده است. این یک ادعا نیست بلکه یک واقعیت است و برای افرادی که از نزدیک با مسائل فقهی آشنایی دارند کاملاً مشهود می باشد، منتها موضوعات بر دو قسمند:

1-  موضوعاتی که حکم مخصوص به خود دارند و در مدارک اسلامی صریحاً حکم آن ذکر شده است ( و به اصطلاح علمی، منصوص می باشند)

2- موضوعاتی که حکم خاصی برای آن تعیین نشده و باید به « قواعد» و « اصول کلی» اسلامی رجوع شود و حکم آن از آنها استباط گردد.

توضیح اینکه در اسلام یک سلسله قواعد کلی و اصول اساسی وجود دارد که حکم تمام مسائل و حوادث پیش بینی نشده با مراجعه به آنها روشن می گردد. این قواعد و اصول کلی، آنچنان وسیع و گسترده است که از نظر علمی ممکن نیست موضوعی پیدا کنید که مندرج در تحت هیچ یک از آنها نباشد ( و به اصطلاح، حصر میان حصر عقلی است.) موضوع مورد بحث؛ یعنی وظیفه کسانی که در مناطق قطبی زندگی می کنند از قسم دوم است؛ یعنی حکم آنها را می توان از قواعد و اصوال کلی استنباط نمود. اصولاً احکام و مقررات اسلامی  منصرف و ناظر به افراد متعارف و عادی است و کسانی که به نحوی از آن حدود متعارف بیرونند باید به روش افراد عادی رفتار نمایند؛ مثلاً می دانیم که همه هنگام وضو باید صورت خود را از رستنگاه موی سر تا چانه بشویند، حال اگر پیشانی و موی سر کسی بر خلاف متعارف باشد مثلاً موی از وسط سر بروید و یا به قدری پایین  باشد که از بالای ابروی او شروع شود، مسلماً  چنین کسی نباید  وضع رستنگاه موی سر خود را مقیاس قرار دهد، بلکه همه فتوا داده اند که باید به مقدار افراد عادی و متعارف بشوید، یا اینکه در مورد «آب کر» اندازه آن طبق مشهور، سه وجب و نیم طول، در سه وجب و نیم عرض و در سه وجب و نیم عمق است. بدیهی است این حکم، ناظر به وجبهای معمولی و متعارف می باشد، بنابراین، اگر انگشتان و کف دستی به قدری کشیده و بزرگ باشد که وجب او دو برابر وجب و معمولی و متعارف می باشد هیچ گاه  نمی تواند وجب خود را مقیاس قرار دهد، بلکه باید این دو دسته بر طبق افراد عادی عمل کنند و حد متوسط را در نظر بگیرند( و این همان است که می گویند اطلاعات احکام و قوانین کلی شرع، به افراد متعارف منصرف می باشد.)

این یک قانون کلی و عمومی است و اختصاص به باب معینی ندارد. فقیهای ما حکم کسانی را که در مناطق قطبی زندگی می کنند از این قاعده استفاده کرده و عده ای از آنان در فتاوای خود تصریح نموده اند که چنین اشخاصی باید طبق «مناطق معتدله» عمل نمایند، یعنی طول شب و روز در این مناطق برخلاف متعارف نقاط روی زمین است، ساکنان آنها موظفند به حد متوسط رجوع نموده، وظایف شرع خود را مطابق آن، انجام دهند؛ مثلاً اگر ماه رمضان در آغاز تابستان واقع شده و حد متوسط طول روزها (از طلوع تا مغرب) در مناطق معتدله 15 ساعت است، آنها باید در ماه مبارک هر روز 15 ساعت روزه بگیرند. و هنگامی که ماه رمضان در آغاز تابستان است، اگر حد متوسط روز در مناطق معتدله 12 ساعت است، باید 12 ساعت را روزه بگیرند و نماز خود را نیز طبق همین حساب انجام دهند. بنابراین، حکم این مسأله که به نظر بعضی خیلی بغرنج و پیچیده آمده، از یک قاعده کلی فقهی  به آسانی  استنباط  می گردد و جای هیچ شبهه ای باقی نمی ماند.


منابع :

  1. آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب- 82 پرسش- از صفحه 191 تا 198

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/401242