حکم کمک کردن گناهکار در غیر جهت گناهش، مثل اینکه به شرابخوار یا بی نماز قرض بدهد، یا در مواقع ضرورت و لزوم، فریادرسی کند، و زیاد هم برای مردم اتفاق می افتد و تشخیص در این قبیل موارد بسیار مشکل است زیرا از موارد تزاحم حقوق است. چون از یک طرف امر شده که از اهل معصیت باید رو برگرداند، چنانچه امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «پیغمبر صلی الله علیه و آله به ما امر فرمود که باید در برخورد با گناهکاران تروشروئی کنیم»، و حضرت صادق علیه السلام در تو بیخ بعضی از اصحاب خود فرمود: «به شما می رسد که کسی از شما شیعیان گناهی مرتکب می شود پس او را باز نمی دارید و معاشرت تان را از او نمی برید و او را نمی آزارید تا آن گناه را رها کند.»
و نسبت به خصوص بعضی از گناهان روایات شدیدی رسیده مثلا «کسی که بی نماز را به لقمه نانی یا پوششی یاری کند مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته که اولشان آدم و آخرشان محمد صلی الله علیه و آله است»، و درخبر دیگر از پیغمبر صلی الله علیه و آله است «کسی که نماز نخوان را به جرعه آبی یاری کند، مثل این است که با من و با تمام پیغمبران جنگیده است»، و نیز فرمود: «کسی که به صورت نماز نخوان نخندد، مثل این است که هفتاد مرتبه خانه کعبه را خراب کرده است» و روایات دیگری که به این مضمون است. و همچنین درباره معاشرت و مصاحبت با شرابخوار، قطع کننده رحم و دروغگو، تهدیدهای زیادی رسیده است.
از طرف دیگر روایات بسیاری در لزوم رعایت حق مومن و دوستان اهل بیت علیهم السلام و رحم و سادات و همسایه و غیر اینها و وجوب محبت آنها و مصاحبت کردن با آنها رسیده و ظاهر این روایات اختصاص به اهل تقوا ندارد یعنی رعایت حق رحم واجب و قطع رحم حرام است. به طور کلی هر چند اهل تقوا نباشد، چنانچه در قطع رحم و عقوق والدین گذشت که هر چند کافر یا فاجر باشند، عقوق والدین و قطع رحم حرام است. و نسبت به سادات هم رسیده که «نیکانشان را برای خدا احسان کنید و بدانشان را هم به خاطر من.»
و در باره دوستان آل محمد صلی الله علیه و آله، حضرت رضا علیه السلام می فرماید: «دوست بدار محمد را هر چند فاسق باشی و دوست بدار دوستان ایشان را هر چند فاسق باشند»، و درباره همسایه رسیده «اگر مسلمان باشد دو حق دارد و اگر رحم باشد سه حق، پس اگر همسایه کافری باشد حق همسایگی او باقی است.»
بنابراین، باید دوستان اهل بیت علیهم السلام را دوست داشت و آنها را یاری کرد و حاجتشان را برآورد، هر چند صاحب تقوا نباشند، و سادات را باید گرامی داشت یا رعایت رحم را باید کرد، هر چند معصیت کار باشند. بنابراین تکلیف چیست؟
در صورت تزاحم حقوق و توجه چند تکلیف مختلف، در مرتبه اول اگر میسر است جمع باید کرد و همه را اطاعت و امتثال نمود و در صورتی که جمع میسر نباشد و ناچار است که یکی را عمل کند و دیگری را ترک نماید، باید ملاحظه اهم و مهم را بکند یعنی هریک از آن دو تکلیف نزد شارع مقدس مهمتر است، آن را بر تکلیف دیگر مقدم بدارد. مثلا اگر در روزه واجب معین باشد و بچه در آب غرق شود، به طوری که منحصرا باید این شخص سر زیر آب کند و او ا نجات دهد، در این صورت دو تکلیف مختلف که قابل جمع نیست، به این شخص متوجه شده: یکی حرمت سر زیر آب کردن چون روزه است و دیگر وجوب نجات دادن نفس محترم که متوقف به سر زیر آب کردن است. پس یک عمل از جهتی واجب و از جهتی حرام است. شکی نیست که نجات یافتن نفسی از هلاکت، در نظر شارع مهمتر و مقدم بر شکستن روزه که قابل تدارک ( قضا گرفتن ) است می باشد. بنابراین، باید سر زیر آب کند و بچه را نجات دهد و گناهی هم نکرده است بلکه به دستورش عمل کرده و اجر هم دارد.
نهی از منکر مهمتر و مقدم است:
وقتی که این مطلب دانسته شد، معلوم می شود که امر به معروف و نهی از منکر به نص آیات و روایات از واجبات مهم خدا است که در صورت تزاحم با بعضی از حقوق واجب، شکی در مقدم بودن آن نیست. مثلا هرگاه پدر و مادر یا فرزند یا سایر اقارب، نماز نمی خواند یا گناهی می کند و حالشان جوری است که اگر نیکی به آنها نکند یا وقتی که نیازمندند کمکشان ننماید، از کردار زشت خود دست بر می دارند، یا نماز خوان می شوند در این صورت از جهت نهی از منکر واجب می شود که نیکی نکند و به رحم کمک ننماید. و مثل اینکه سیدی شراب می خورد، اگر احسان به او را ترک کند، او هم شرابخواری را رها می کند. همچنین است حال همسایه و دوستان اهل بیت علیهم السلام و به طور کلی در صورتی که ترک احسان نافع باشد واجب می شود ولی اگر به ترک نیکی و کمک هیچ متنبه نشود و حاضر به آن گناه نگردد، حرمت احسان و کمک معلوم نیست. زیرا وقتی کمک به معصیت کار حرام بود که اگر کمک نمی کرد، و هم گناه را رها می کرد ( یعنی از جهت نهی از منکر بود) ولی اگر کمک کردن و نکردن، احسان کردن و نکردن در ترک نشدن گناه یکسان است، حرمت آن از باب نهی از منکر ساقط می شود و از جهت دیگر هم معلوم نیست. مثلا حرمت کمک نمازنخوان که ذکر شد در صورتی است که کمک نکردنش سبب نماز خواندنش بشود. پس اگر والدین یا اقارب شخص، نماز نمی خوانند و به ترک احسان هم نمازخوان نمی شوند، در این صورت حرمت قطع و عقوق آنها به حال خود باقیست.
رعایت مراتب باید بشود:
ناگفته نماند آنچه از تقدم ترک کمک و احسان، از باب نهی از منکر بر سایر حقوق «مانند حق رحم و سیادت و همسایگی و غیره» گذشت، در صورتی است که اولا شرائط وجوب نهی از منکر «که از آن جمله احتمال تأثیر است» موجود باشد و ثانیا مرتبه پایین تر از ترک کمک بی فایده باشد، چون در نهی از منکر به تفصیلی که می آید باید رعایت مراتب بشود یعنی تا ممکن است مرتبه سهل تر را بگیرد و به مرتبه شدیدتر تجاوز نکند، بنابراین اگر در موردی، طوری باشد که به اعانت و احسان، زودتر از گناه پرهیز می کند، شکی نیست که باید به اعانت و احسان، نهی و منکر کرد. مثلا اگر پدر یا قرزند شخص نماز نمی خواند و از راه محبت و احسان «چنانچه بیشتر هم همین طور است، چون الانسان عبید الاحسان» بیشتر احتمال داده می شود که نماز خوان بشود تا اینکه آنها را ترک کنند و کمکشان نکنند، واجب است در این مورد کمک و احسان کند.
و خلاصه مطلب، در صورتیکه احسان و کمک هیچ ربطی به گناه آن شخص نداشته باشد «وجودا و عدما و استمرارا» حرمت آن معلوم نیست، بلکه در بعضی از مواردی که از جهاتی حقوق مسلم شرعی باشد آن اعانت و احسان واجب و ترک آن حرام است.