از کبائر منصوصه، خوردن مردار و خون و گوشت خوک و هر چه که هنگام کشتنش یاد خدا نکرده باشند. و در روایت اعمش از حضرت صادق علیه السلام و فضل بن شاذان از حضرت رضاعلیه السلام به کبیره بودن آن تصریح شده و در قرآن مجید در سوره بقره آیه 173 و سوره انعام آیه 145 و سوره نحل آیه 116 به حرمت آن تصریح شده و در سوره مائده آیه 3 می فرماید: «حرام شده بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر چه که هنگام کشتنش، یاد خدا نشده باشد و حیوانی که خفه شده یا با سنگ و چوب کشته شده باشد و یا از بلندی، یا در چاه افتاده باشد و یا به وسیله شاخ زدن حیوان دیگری کشته شده و یا درنده ای آن را پاره کرده و از آن خورده باشد به استثنای آنچه تذکیه کنید و حیوانی که روی سنگ های مخصوص ذبح شده باشد و همچنین قسمت کردن با تیرهای قمار این ها همه برای شما حرام شده و فسق است.» و بالجمله شبهه ای در حرمت و کبیره بودن خوردن مذکورات نیست، چیزی که لازم است، دانستن حقیقت و اقسام هریک و فروعات در مقام است.
هر حیوانی که بدون تذکیه شرعی بمیرد، مردار است و خوردنش حرام است و اگر خون جهنده داشته باشد نجس نیز می باشد ولی اگر تذکیه شده طاهر است (به جز سگ و خوک که همیشه نجس و قابل تطهیر نیستند) و اگر حلال گوشت باشد پس از تذکیه خوردنش حلال است. بنابراین شناختن حیوانات حلال گوشت و کیفیت تذکیه شرعی لازم است.
در مجموعه انتشارات انجمن تبلیغات اسلامی می نویسد: در فقه اسلامی با نهایت وضوح و دقت، حیوانات حلال گوشت معین شده و وقتی یک نفر دانشمند طبیعی دان، بدان توجه کند، دقایق علمی بزرگی که در این تقسیم بندی به کار رفته، خواهد دید. دین اسلام به طور عموم حیوانات گوشتخوار را حرام کرده زیرا گوشتخواران معده هایشان عفن و گوشتشان کثیف و بدبو است و تولید ناخوشی می کند، بر عکس بیشتر علفخواران را حلال می داند – تمام حیواناتی که ناخن دارند حرام شده و حیوانات سم دار حلال گردیده و برخی از آنها مکروه قلمداد شده مانند اسب و قاطر- در پرندگان وسیله تشخیص حرام و حلال آن ها طرز بال زدن آنها- هر کدام موقع پرواز اغلب بال خود را صاف می گیرند حرامند و آنها که بیشتر بال می زنند حلالند.... و نیز می نویسد: دین اسلام شکار را آزاد نگاهداشته ولی فقط آن را در موردی جایز کرده است که مراد از آن نفع رساندن به خانواده و تحصیل روزی باشد و شکاری که مراد از آن لهو و لعب و فقط اکتفا به کشتن حیوانات باشد جایز نیست و در سفر آن نماز قصر نمی شود و روزه را باید گرفت. ( پایان نقل از مجموعه تبلیغات اسلامی).
حیوانات از سه نوع بیرون نیستند: زمینی، آبی و هوائی. حیوانات زمینی بر دو قسم است: اهلی، یعنی آنکه با انسان زندگی می کند و وحشی یعنی آنکه در بیابان به سر می برد.
حیوانات زمینی:
از حیوانات اهلی فقط گوسفند و گاو و شتر حلال گوشت است و خوردن گوشت اسب و الاغ و قاطر مکروه است و جز این شش دسته حیوانات اهلی مانند گربه حرام گوشت است. از حیوانات وحشی حلال نیست مگر انواع آهو و غزال و بزکوهی و گاو وحشی و الاغ وحشی و گورخر. گوشت تمام حیوانات درنده، یعنی گوشتخوارانی که دارای نیش و چنگالند خواه قوی باشد مانند شیر و پلنگ و گرگ، یا ضعیف مانند روباه و کفتار- و همچنین گوشت خرگوش هر چند جزء درندگان نیست حرام است. تمام انواع حشرات، خوردنشان حرام است مانند مار و موش خانگی و صحرائی و سوسک و کرم و خارپشت و شپش و نظیر اینها.
حیوانات هوائی و آبی:
از حیوانات هوائی یعنی پرندگان انواع کبوترها حلال است مانند قمری، کبک، تیهو، دراج، قطا و مرغابی و انواع مرغ ها و اقسام گنجشک مانند بلبل و قبره ( کلکلاتی) و صرد (پرنده ای است که سر و منقار درشت و نصفش سفید و نصفش سیاه است و گنجشک را صید می کند) و صوام (مرغی است خاکستری رنگ، گردن دراز و غالبا در درخت خرما جا می گیرد) و شقراق (مرغی است سبز رنگ، ملیح به مقدار کبوتر و در بالش سیاهی و خطوط قرمز و سبز و سیاه است.) خفاش و طاووس و هر پرنده گوشتخواری که دارای چنگال باشد خواه قوی باشد که بتواند حیوانی را پاره کند، مانند باز شکاری و چرخ و عقاب و شاهین و باسق یا ضعیف باشد مانند کرکس و بنا بر احتیاط باید از تمام اقسام کلاغ پرهیز نمود حتی زاغ یعنی کلاغ زراعت و ابلق که رنگش سیاه و سفید است و کلاغ های درشت و سیاه رنگ که لاشخورند، چون محتمل است که از پرندگان درنده باشند. آنچه که ذکر شد، در روایات حکمش به خصوصه معلوم شده و نسبت به سایر پرندگانی که حکم خاصی درباره آنها نرسیده به طورکلی برای تمیز حلال گوشت از حرام گوشت آنها دو علامت در شرع رسیده است:
1- بال زدن در هنگام پرواز بیش از بال نزدنش باشد.
2- دارای سه چیز باشد صیصیه و آن انگشت زائدی در ساق پای پرنده است و حوصله (چینه دان) و قانصه ( سنگدان) و تخم هر حیوانی در حکم همان حیوان است یعنی تخم حیوان حلال گوشت حلال، و تخم حرام گوشت حرام است. و اگر تخم حیوانی باشد که ندانیم از حلال گوشت است یا حرام گوشت- اگر سر و ته تخم مساوی نیست مانند تخم مرغ و کبوتر، حلال است و اگر مساوی است حرام است. ضمنا باید دانست که حیوان حلال گوشت، ممکن است به دو چیز حرام گوشت شود: به نجاست خواری و وطی انسان و برای این دو چیز احکامی است که در رسائل عملیه ذکر شده است. از حیواناتی که در آب زندگی می کنند تنها ماهی پولکدار، حلال گوشت است و مقصود پولک داشتن در اصل است هر چند پولکش ریخته شده باشد مانند کنعت ( ماهی قبا) که گویند خیلی شریر است و به همه چیز خود را می زند و می مالد و لذا پولکش می ریزد و غالبا در اصل دمش پولک هایی باقی است.
تذکیه به وسیله شکار:
تذکیه حیوانی که دارای خون جهنده باشد، شرعا به دو چیز حاصل می شود: یکی به وسیله شکار و دیگر به وسیله ذبح. شکار به دو امر حلال می شود: یکی به وسیله سگ تربیت شده که چون به او بگویند برو، برود، چون بگویند برگرد برگردد، و معتاد به خوردن گوشت شکار خود نباشد. فرستنده آن سگ هم مسلمان باشد و چون او را می فرستد بسم الله بگوید و سگ از نظر فرستنده پنهان نگردد. دیگر از موجبات حلال شدن شکار، شمشیر و نیزه و هر پیکان آهنین حتی فشنگ در صورتی که بدن حیوان را بدرد، خواه از آهن باشد یا غیر آن موجب حلال شدن شکار است و باید تیرانداز مسلمان باشد و در هنگام تیراندازی بسم الله بگوید و اگر با این شرائط سنگ یا تیر، شکار را بکشد و بمیرد خوردنش حلال است. با بقیه آلات شکار مانند یوزپلنگ و دام و کمند و غیره، شکار جایز نیست مگر آنکه وقتی شکارچی برسد، شکار زنده باشد و آن را ذبح کند. و نیز حیوان حلال گوشت وحشی، وقتی با شکار کردن پاک و حلال می شود که بتواند فرار کند یا پرواز نماید. بنابراین بچه آهو که نمی تواند فرار کند یا بچه کبک که نمی تواند پرواز نماید، با شکار کردن به وسیله سگ یا اسلحه پاک و حلال نمی شود.
تذکیه به وسیله ذبح شرعی:
دوم از اسباب تذکیه، ذبح شرعی است و آن بریدن چهار رگ بزرگ گردن ( مری، دو رگ گلو، حلقوم) از پایین بر آمدگی زیر گلو، به طور کامل است و برای آن پنچ شرط است:
1- کسی که ذبح می کند، باید مسلمان باشد، خواه مرد و خواه زن. و بچه ممیز مسلمان نیز می تواند ذبح کند.
2- سر حیوانی را با چیزی ببرند که از آهن باشد و اگر از آهن نباشد و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد، با هرچیز تیزی که چهار رگ آن را ببرد مانند شیشه و سنگ تیز می تواند سر او را برید.
3- هنگام ذبح صورت و دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد و اگر فراموش شود یا قبله را نشناسد حیوان را رو به قبله کرد، اشکالی ندارد.
4- هنگام ذبح نام خدا را ببرد و گفتن بسم الله کافی است و اگر فراموش شود اشکالی ندارد.
5- پس از سر بریدن، آن حیوان حرکتی کند هر چند چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پایش را به زمین بزند. و احتیاط آن است که خون به اندازه معمول از بدنش بیرون بیاید.
در کشتن شتر علاوه بر پنج شرط مذکور، باید کارد یا چیز دیگری که از آهن و برنده است، در گودی بین سینه و گردنش فرو کنند. و اگر حیوانی سرکش شود و نتوانند آن را به دستوری که در شرع معین شده بکشند، مثلا در چاه بیفتد و احتمال بدهند که آنجا بمیرد، هر جای بدنش را که زخم بزنند و در اثر زخم جان دهد، حلال می شود و رو به قبله بودن لازم نیست ولی سایر شرایط باید باشد.
تذکیه ماهی به این است که او را از آب زنده بگیرند. پس اگر ماهی فلس دار را زنده از آب بیرون آورند و در خارج از آب جان دهد، پاک و خوردنش حلال است. و اگر در آب بمیرد پاک است چون خون جهنده ندارد ولی خوردنش حرام است و صید کننده ماهی لازم نیست مسلمان باشد. بنابراین اگر کافری ماهی را صید کند، خوردنش حلال است به شرطی که بدانند بیرون آب مرده است.
تذکیه ملخ، زنده گرفتن او است. پس اگر ملخ را با دست و به وسیله دیگری زنده بگیرند پس از جان دادنش، خوردنش حلال است و لازم نیست کسی که آن را می گیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد. خوردن ملخی که بال در نیاورده و نمی تواند پرواز کند حرام است. حیوانی که تذکیه شرعی شده، اگر بچه مرده ای از شکمش بیرون آورند، چنان چه خلقتش کامل و مو و پشم در بدنش روئیده باشد پاک است. و چنان چه مادرش حلال گوشت بوده خوردن آن هم حلال است.
حرام گوشت به تذکیه پاک می شود:
جز سگ و خوک، هر حیوان حرام گوشتی که تذکیه شرعی شود پاک است ولی خوردنش حرام است. و اگر تذکیه نشود مرده ای نجس نیز می باشد. بلی اگر خون جهنده نداشته باشد و بدون تذکیه مرده، خوردنش حرام ولی نجس نیست. مانند مار و کرم و هر حیوان حلال گوشتی که تذکیه شده پاک و خوردنش حلال است و اگر بدون تذکیه مرده نجس و حرام است مگر خون جهنده نداشته باشد که در این صورت خوردنش حرام ولی نجس نیست. مانند ماهی که در آب مرده باشد. بنابراین میته که خوردنش حرام است، مردار حیوانی است که بدون تذکیه شرعی مرده باشد خواه به وسیله مرض و رسیدن اجلش یا به سببی از اسباب خارجی، ناگهان مرده باشد یا به تدریج، و چون مردن حیوان به سبب ناگهانی خارجی کم است ممکن است خیال شود این قسم مردن حیوان از افراد میته نباشد.
در آیه شریفه خصوصا این قسم را در تحت پنج عنوان یادآوری می فرماید و همه را از افراد مردار می داند:
1- منخنفه- حیوانی است که به وسیله خفه شدن بمیرد، خواه تصادف شود یا کسی از روی اختیار او را خفه کرده باشد و خواه به وسیله آلتی خفه اش کنند. مثل اینکه ریسمانی به گردنش ببندند و با فشار دادن گلو، او را خفه کنند یا سرش را بین دو چوب داخل کنند و این طریقه و امثال آن در جاهلیت ( پیش از اسلام) مرسوم بوده است.
2- موقوذه- و آن حیوانی است که او را بزنند تا بمیرد.
3-متردیه- آن حیوانی است که از جای بلندی افتاده باشد. مثلا از بالای کوه یا چاه بیفتد و بمیرد.
4- نطیحه- حیوانی است که به وسیله شاخ زدن حیوان دیگری به او بمیرد.
5- ما اکل السبع- حیوانی که درنده او را پاره کرده و قسمتی از آن را خورده باشد و باقیمانده اش میته است.
و مراد از «ما ذبح علی النصب» که در آیه شریفه است، منع از رفتار زمان جاهلیت است چون پیش از اسلام مشرکین در اطراف کعبه سنگ هائی نصب می کردند و آنها را مقدس می شمردند و مورد پرستش خود قرار می دادند و روی آن ها حیوانات را ذبح می کردند. و مراد از «و ان تستقسموا بالازلام» نهی است که گوسفند قربانی یا چهار پای دیگری را برای سهم کردن بگیرند و آن گاه برای تشخیص کسی که سهم دارد و کسی که سهم ندارد و یا برای تشخیص سهام مختلف هرکس تیرهای مخصوصی در آورند و این یک نوع قمار است.