از گناهان کبیره منصوصه، اصرار بر گناهان است که در روایت اعمش از حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «والاصرار علی صغائر الذنوب؛ و از جمله کبائر اصرار کردن بر گناهان صغیره است.»
و همچنین صدوق از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده که جزء کبائر می فرماید: والاصرار علی الذنوب.
و همچنین از حضرت صادق علیه السلام چنین رسیده است «گناه صغیره ای که بر آن اصرار شود، دیگر صغیره نیست بلکه کبیره است. چنانچه گناه کبیره ای که از آن پشیمانی حاصل شود و عزم بر ترک آن داشته باشد، دیگر کبیره نیست. یعنی عقاب از آن ساقط می شود» و دلالت این حدیث بر کبیره بودن اصرار، ظاهر است.
ابوبصیر می گوید: حضرت صادق می فرماید: «به خدا قسم که خداوند چیزی را از عبادت و طاعت بنده نمی پذیرد، در حالی که آن بنده مصر باشد بر چیزی از گناهان». دلالت این حدیث هم بر کبیره بودن اصرار پر واضح است زیرا گناه صغیره ای که به واسطه ترک کبائر و انجام واجبات، خود به خود برطرف می شود و آمرزیده شده است، چگونه مانع پذیرفته شدن طاعات و عبادات می گردد؟ پس معلوم می شود اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است.
در حدیث دیگر در کافی از رسول خدا صلی الله علیه وآله است که «ازجمله نشانه های شقاوت اصرار بر گناه است».
از جمله شواهد کبیره بودن اصرار بر گناه آن است که خداوند ترک آنرا شرط آمرزش گناهان و رسیدن به درجات بهشت قرار داده و در سوره آل عمران/ آیات 135-136 می فرماید: "و الذین اذا فعلو فاحشه او ظلموا و هم یعلمون اولئک جزاوهم مغفر من ربهم و جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و نعم اجر العالمین"، «و کسانی که هرگاه عمل زشتی به جا می آورند ( یعنی گناه کبیره ) یا به نفس خود ستم می کنند،(یعنی گناهان صغیره را مرتکب می شوند) خدا را یاد می نمایند و آمرزش گناهان خود را از خدا می خواهند و جز خدا کیست آمرزنده گناهان؛ و ایشان دانسته اصرار بر گناهی که به جا آورده اند ندارند، پاداششان، آمرزش خداوند و جاودان بودن در بهشت هائی است که دارای جوی های روان است و چه نیکو است مزد عمل کنندگان.»
در تفسیر المیزان می نو یسد: فاحشه، به معنی عمل قبیح و زشت است و استعمال آن در زنا شایع است بنابراین، اگر مراد از آن در این آیه شریفه، خصوص زنا باشد ناچار مراد از کلمه ظلم خصوص گناهان صغیره است. و از جمله «ذکروالله» که در آیه شریفه است استفاده می گردد که شرط اساسی استغفار و توبه این است که انسان خدای را به یاد آورد و از صمیم قلب به سوی او بازگشت نماید و گرنه صرف لقلقه زبان که از روی عادت و یا به جهات دیگر گفته شود فایده ندارد. و جمله «و لم یصروا علی ما فعلوا» استغفار و توبه را، به اصرار نداشتن بر گناه مقید ساخته است، چه آنکه اصرار بر گناه و تکرار آن حالتی در روح انسان به وجود می آورد که با آن حالت، دیگر یاد خدا هم مفید فایده نخواهد بود و آن حالت عبارت است از سبک شمردن امر الهی، و بی پروا بودن در هتک حرمت او، و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن. و بدیهی است که با پدید آمدن این حالت در انسان، دیگر روح بندگی باقی نمانده، در نتیجه یاد خدا هم دارای اثر و نتیجه ای نمی تواند باشد. و باید دانست که این جریان در صورتی است که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد و لذا فرمود: «و هم یعلمون».
از بزرگترین کبائر:
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «بترس و دوری کن از اصرار بر گناه، زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم ترین جرائم است». و «بزرگترین گناهان نزد خداوند گناهی است که به جا آورنده اش بر آن اصرار داشته باشد» و همچنین می فرماید: «الاصرار اعظم حوبة= اصرار بر گناهان بزرگترین گناهان است.»
محقق خوانساری در شرح و ترجمه این جمله از فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: اصرار بر گناه عظیم تر است به حسب گناه، یعنی اصرار، از گناهان دیگر بزرگتر است. بنابراین، حوبة ممکن است به نصب خوانده شود و ممکن است به جر خوانده شود اصرار عظیم تر گناهی است. و بر هر تقدیر، مراد این است که اصرار، از گناهان کبیره است هر چند اصرار بر صغیره باشد و ممکن است مراد این باشد که گناه اصرار، از سایر گناهان کبیره نیز عظیم تر است، و موید این است آنچه از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: «والله قبول نمی کند خدا چیزی را از اطاعت او با اصرار بر چیزی از معاصی او».
اصرار بر گناه چیست؟
کبیره بودن اصرار بر گناه صغیره، مورد اتفاق فقها بلکه اجماعی است لیکن در معنی اصرار، اختلاف نموده اند و بر چند قولند. قدر مسلم یعنی آنچه که به اتفاق اصرار و کبیره است آن است که شخص پس از گناه صغیره ای که انجام داده، از آن پشیمان نشود بلکه باز هم به جا آورد و بر آن مداومت نماید. مثلا اینکه پوشیدن لباس حریر یا در دست کردن انگشتری طلا که بر مردان حرام است، کبیره بودنش اگر ثابت نشده باشد، در صورتی که شخص از پوشیدنش دست برندارد و بر آن مداومت نماید، قطعا گناه کبیره می شود. و نیز مانند کسی که در نظر کردن به نامحرم یا داخل خانه مردم مداومت دارد، بدون اینکه پس از هر نظری پشیمان شود و استغفار نماید. البته چنین مداومتی اصرار و از گناهان کبیره است به اتفاق فقها.
در صورتی که چند نوع گناه صغیره مرتکب شود بدون اینکه بین آنها پشیمان شود و استغفار نماید، مثل اینکه لباس حریر بپوشد و انگشتری طلا به دست کند و به نامحرم بنگرد و با او مصافحه و ملامسه نماید. شهید علیه الرحمه در کتاب قواعد و جمعی دیگر از فقها فرموده اند: این هم اصرار بر صغیره و در حکم کبیره است و فرقی نیست بین مداومت بر یک نوع از گناهان صغیره یا چند نوع لغتا و عرفا.
بعضی از فقها فرموده اند: به جا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با عزم به انجام دومرتبه آن اصرار است، یعنی مجرد تصمیم به تکرار آن گناه، اصرار است و شهید در قواعد این صورت را اصرار حکمی می نامد. بعض دیگر فرموده اند: ترک توبه از گناهی که کرده، اصرار است هر چند آن را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد. ولی آنچه به نظر می رسد این است که صدق اصرار در این دو صورت اخیر از حیث لغت و عرف مشکل است بلکه خلاف ظهور عرفی کلمه اصرار است. آنچه ممکن است مدرک این دو صورت اخیر باشد دو روایت است: یکی روایت جابر از حضرت باقر علیه السلام است که در تفسیر «و لم یصروا» از آیه سابقه می فرماید: «اصرار آن است که شخص گناهی کند و از آن استغفار ننماید و عزم بر ترک آن نداشته باشد» پس محتمل است که منظور امام علیه السلام، بیان مراد از اصراری است که در آیه شریفه است نه اصراری که از گناهان کبیره می باشد.
روایت دیگر حسنه ابن ابی عمیر از حضرت باقر علیه السلام است و قسمتی از آن که محل شاهد است این است که می فرماید: «نیست مومنی که گناه کبیره از او سر زند، در حالی که می داند به سبب آن عقاب خواهد شد مگر اینکه از کردار خود پشیمان خواهد شد و هرگاه پشیمان شد، پس تائب و سزاور شفاعت است. و کسی که از گناه خود پشیمان نشود مصر است و مصر هم آمرزیده شدنی نیست زیرا در حقیقت به آنچه وعده داده شده، ایمان ندارد و اگر وعده های الهی باورش بود حتما پشیمان می شد.»
در این حدیث مانند حدیث جابر، حضرت پشیمان نشدن و ترک توبه و استغفار از گناهی را که مرتکب شده، اصرار دانسته، هرچند آن گناه را تکرار نکند و تصمیم بر تکرار هم نداشته باشد، لیکن چنانچه ملاحظه می فرمائید؛ اولا: مورد کلام امام علیه السلام گناه کبیره است و محتمل است که ترک توبه از گناه اصرار باشد ولی در گناه صغیره تکرار عملی آن گناه اصرار باشد. و ثانیا: کلام امام علیه السلام در موردی است که ترک توبه از روی بی مبالاتی و بی اعتنائی به وعده های الهی و امن از قهر خدا باشد و ظاهر است که ترک توبه در چنین حالی خود امن از مکر خدا است که از گناهان کبیره است و ممکن است که چنین ترک ندامت و توبه ای را مجازا اصرار بنامند چنانچه از حضرت باقر علیه السلام چنین رسیده «اصرار بر گناه امن از مکر خدا است و از مکر خدا ایمن نمی شود مگر گروه زیانکاران.»