در اهمیت دو فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر همین کافی است که از لحاظ موقعیت و تأثیر به آنجا رسیده است که حتی از «جهاد» نیز افضل و برتر شمرده شده است، چنان که علی (ع) می فرماید: «تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای است در برابر دریای پهناور. علت برتری «امربه معروف و نهی از منکر» از جهاد و سایر کارهای نیک این است که هر دو قسم از این فریضه بزرگ ( فردی و اجتماعی) پیکار با دشمن داخلی است ولی جهاد، پیکار با دشمن خارجی است، به طور مسلم پیکار با دشمن داخلی مقدم بر دشمن خارجی است و تا درون قومی اصلاح نگردد، اصلاح بیرون امکان پذیر نیست. قرآن، بر ضرورت انکار منکر و حرمت ترک، تأکید می کند و می فرماید: «و قد نزل علیکم فی الکتاب ان إذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیر انکم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقین و الکافرین فی جهنم جمیعا» ( سوره نساء / آیه 14)، «خداوند این حکم را در قرآن بر شما فرو فرستاده هنگامی که بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزاء می نمایند با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند، زیرا در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود، خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می کند».
این آیه حاکی است که سکوت در مقابل گناه به منزله شرکت در گناه است، زیرا شرکت در جلسات گناه یک نوع رضایت و امضای عملی گناه است و لذا علی (ع) فرمود: «ای مردم دو چیز است که مردم را گرد هم می اورد: خشنودی در گناه و خشمگینی بر آن، ناقه «ثمود» را فقط یک نفر پی کرد آنگاه خداوند جملگی را به عذاب خویش گرفتار کرد زیرا آنان بر کشتن آن راضی بودند».
گروه آمران به امر به معروف در حکومت اسلامی، همان هئیت اجرایی می باشند و در اسلام این قوه و سلطه در دست کسانی است که در جامعه اقدام به انجام این دو فریضه بزرگ اجتماعی می نمایند. امربه معروف و نهی از منکر به دو صورت انجام می گیرد: 1- وظیفه فردی. 2-وظیفه گروهی. این دو وظیفه ( به حکم قرآن و سنت) از لحاظ ماهیت و شروط با هم تفاوت دارند. دقت در آیات قرآن، به این معنی که هرکس موظف است به تنهایی ناظر اعمال دیگران باشد و یک بار دیگر وظیفه دست جمعی است، یعنی گروهی از امت موظف هستند برای پایان دادن به نابسامانیهای اجتماع دست به دست هم بدهند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند و به قسم اول (فردی) در آیات زیر اشاره شده است: «و المومنون و المومنات یعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یوتون الــزکاه و یطیعون الله و رسوله الئک سیر حمهم الله ان الله عزیز حکیم (سوره توبه/ آیه 71)، «مردان و زنان با ایمان ولی و یاور یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، و نماز را به پا می دارند، و زکات را می پردازند، خدا و رسولش را اطاعت می نمایند، خداوند به زودی آنها را مورد رحمت خویش قرار می دهد، خداوند توانا و حکیم است.» و در آیه دیگر چنین می خوانیم: «کنتم خیر امه اخــرجت للنــاس تأمـــرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله» (سوره آل عمران/ آیه110)، «شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شدید ( چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید.» ولی در آیات دیگر این وظیفه بر عهده گروه خاصی نهاده شده و از آن گروه به «امتی از مسلمانان» تعبیر می شود چنان که در این آیه آمده است: «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و الئک هم المفلحون» ( سوره آل عمران /آیه 104)، «باید از میان شما جمعی به نیکی دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنها رستگارانند.»
معلوم است «امت» به جماعتی گفته می شود که جنبه وحدت و هماهنگی در میان آنها باشد، خواه وحدت از نظر زمان یا از نظر مکان و یا از نظر هدف و مرام، بنابراین به اشخاص متفرق و پراکنده «امت» گفته نمی شود و اگر در قرآن گاهی به یک فرد امت گفته شده است، یک نوع مجاز می باشد که به یک فرد از دریچه امت نگاه شده است مانند: «ان ابراهیم کان امه قانتا لله حنیفا و لم یک من المشرکین» (سوره نحل/ آیه 120)، «بی تردید ابراهیم برای خداوند، امت فروتن، یکتا پرست بود و هرگز از مشرکان نبود»، در آیه دیگر می فرماید: «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الز کاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور» ( سوره حج/ آیه 41)، «آنان که اگر ما به آنها در زمین قدرت دهیم، نماز را به پا میدارند و زکات را می دهند و به کار نیکو امر می کنند و از کار زشت باز می دارند و سرانجام کارها برای خداوند است.»
این آیه به گواهی جمله «ان مکناهم» حاکی است که امر به معروف و نهی از منکری که در این آیه ذکر شده است آن نوعی است که به قدرت و تمکن و سلطه نیاز دارد، و هرگز نمی توان گفت هدف آیه، امربه معروفی است که وظیفه عموم مسلمانان است، زیرا آن قسم از امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه عموم مردم است، به قدرت و سلطه احتیاج ندارد، بلکه با توجه به تمام مراحل و مراتب آن (قلبی و زبانی) در همه حال واجب است بلکه می توان گفت حتی ارشاد و تبلیغ زبانی هم دو قسم است: قسمتی از آن وظیفه هر مسلمانی است که به ضروریات اسلام از حلال و حرام آگاه است. و قسمتی دیگر تنها وظیفه گروهی است که عمری در تحصیل علم دین گذرانده و درعلوم دینی به مدارج عالی رسیده اند و به این حقیقت در آیه شریفه اشاره شده است چنان که می فرماید: «و ما کان المومنون لیــنفروا کافه فلولا من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا لعلهم یحذرون» ( سوره توبه / آیه 122)، «شایسته نیست مومنان همگی به سوی میدان جهاد کوچ کنند، چرا که هر گروهی طایفه ای از آنان کوچ نمی کنند (و طایفه ای بمانند) تا در دین ( معارف و احکام اسلام) آگاهی پیدا کنند تا به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را از مخالفت فرمان پروردگار بترسانند.»
روایات و دو قسم بودن امر به معروف
اخباری که درباره وظیفه امر به معروف و نهی از منکر وارد شده است، این فریضه را نیز به دو قسمت تقسیم می کند: قسمتی از آن احتیاج به قدرت و سازمان خاصی ندارد و از قلب و زبان و صورت تجاوز می کند، قسمی دیگر که انجام آن احتیاج به سازمان و قوه و سلطه دارد. به قسم اول در روایتی که از امام علی (ع) نقل گردید اشاره شده است آنجا که می فرماید: «کسی که منکری را به قلب و زبانش انکار نکند، او مرده ای است در میان زنده ها».
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «برای مومن از لحاظ غیرت همین کافی است که منکری را دید، قلبا انکار کند». این قسمت از احادیث که درباره «امربه معروف و نهی ازمنکر» وارد شده است، ناظر به قسم فردی آن است و حدود آن از قلب، صورت و زبان تجاوز نمی کند و این قسم از امربه معروف و نهی از منکر، در امکان همه است و هر فردی از افراد می تواند به این وظیفه قیام نمایند، زیرا احتیاج به نمونه و سلطه و قدرت ندارد. اما احادیث قسم دوم به صورت احادیثی است که امربه معروف و نهی از منکر را عامل برپایی سایر فرایض و وسیله ایمنی راهها و آبادی زمین و انتقام از دشمن و تأمین حقوق مردم معرفی می کنند، به طور مسلم این نوع امور بدون سازمان و تشکیلات نیرومند امکان پذیر نیست:
1- چنان که امام باقر علیه السلام می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر» دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض با آنها بر پا می شود و راه و روش پیامبران و صالحان است و به وسیله این دو، راهها امن می گردد و کسب و کار مردم حلال می شود، حقوق افراد تأمین می گردد و در سایه آن زمین ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می شود، و در پرتو آن همه کارها رو به راه می گردد.»
ناگفته پیدا است آن قسم از امربه معروف و نهی از منکر که باعث ایمنی راهها و آبادی زمین و وسیله انتقام گیری از دشمن می باشد، بدون سازمان و قوه اجرائی امکان ندارد. علاوه بر این از اینکه امربه معروف و نهی از منکر در این حدیث به عنوان راه و روش پیامبران معرفی شده است شاید به خاطر این است که امر به معروف و نهی از منکری که در حدیث ذکر شده است، مربوط به نوع دوم می باشد که احتیاج به حکومت و قدرت دارد، از قراری که پیامبران با داشتن سلطه و قدرت و حکومت به انجام آن مأمور بودند، نه به عنوان یک وظیفه فردی و تبلیغ و ارشاد خصوصی.