هنگامی که سخن از تفسیر قرآن به میان می آید فورا نظرها به همان تفسیر معمولی (تفسیر ترتیبی) جلب می شود که آیات قرآن را به ترتیب مورد بحث و بررسی قرار می دهد و محتوا و حقیقت آنها را روشن می سازد، همان کاری که از صدر اسلام تاکنون در تفسیر قرآن معمول بوده است، و دانشمندان و علمای بزرگ اسلام صدها یا هزاران کتاب به نام «تفسیر قرآن مجید» در زمینه آن تألیف کرده اند. البته نوع دیگری از تفسیر نیز کم و بیش رائج بوده، که ناظر به تفسیر «مفردات قرآن» است، یعنی واژه های قرآنی را جداگانه، به صورت معجم، و به ترتیب الفبا مورد بحث قرار می دهد که نمونه روشن آن «کتاب مفردات راغب» و «کتاب وجوه القرآن» و «تفسیر غریب القرآن طریحی» و در این اواخر نیز «کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» و «نثر طوبی یا دائره المعارف قرآن مجید» است. درحالی که برای قرآن انواع دیگری از تفسیر نیز وجود دارد که از جمله «تفسیر موضوعی» است که آیات قرآن را براساس موضوعات مختلف مربوط به اصول و فروع اسلام، و مسائل اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی، و اخلاقی، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. نوعی دیگر از تفسیر که ما نامش را «تفسیر ارتباطی» یا زنجیره ای نهاده ایم آن است که موضوعات مختلف قرآن را در ارتباط با یکدیگر ببینیم. مثلا بعد از آنکه موضوع «ایمان» و موضوع «تقوی» و موضوع «عمل صالح» را به طور جداگانه در تفسیر موضوعی مورد بررسی قرار گرفت، این سه مطلب را در ارتباط با یکدیگر باتوجه به آیات قرآن و اشاراتی که در آن است تفسیر می کند و ارتباط این سه را با یکدیگر روشن می سازد، و مسلما در این صورت حقایق تازه ای از چگونگی رابطه این موضوعات با یکدیگر برای ما کشف می شود که بسیار ارزنده و راهگشا است.
می دانیم طرز صحیح مطالعه عالم آفرینش و موجودات عالم هستی آن است که آنها را در رابطه با یکدیکر ببینیم، خورشید و ماه و زمین و انسان و جوامع انسانی در حقیقت موضوعات جدا از هم نیستند، و در مجموع یک واحد به هم پیوسته را تشکیل می دهند، و طرز مطالعه صحیح آنها این است که همه را در ارتباط با هم مورد بررسیی قرار دهیم. در «کتاب تدوین» یعنی قرآن مجید نیز مطلب همین گونه است، و روابط دقیق و ظریفی در میان تمام موضوعات قرآنی وجود دارد، و باید آنها را در ارتباط با یکدیگر مورد تفسیر قرار داد. نوع دیگر از تفسیر، « تفسیر کلی» یا «جهان بینی قرآن» است، در اینجا مفسر تمام محتوای قرآن را در رابطه با عالم هستی در نظر می گیرد، و به تعبیر زنده تر کتاب «تکوین» و «تدوین» را به یکدیگر پیوند می دهد، و هر دو را در کنار هم می بیند، و هر دو را در ارتباط با هم تفسیر می کند. طبق این حساب در مجموع پنج گونه تفسیر برای قرآن تصور می شود.
1- تفسیر مفردات قرآن
2- تفسیر ترتیبی
3- تفسیر موضوعی
4-تفسیر ارتباطی
5-تفسیر کلی، یا جهان بینی قرآن
و از این اقسام پنجگانه تنها قسم اول و دوم در میان ما شناخته شده است، و تا حد کمی قسم سوم، یعنی تفسیر موضوعی که هنوز مراحل ابتدائی خود را طی می کند، و امید است با توجهی که در این اواخر از سوی دانشمندان و علمای اسلامی نسبت به آن شده است که با کار و زحمت بیشتر تدریجا مراحل تکاملی خود را طی کند، در آینده محل شایسته خود را احراز نماید.