در آیات کریمه قرآنی، در موارد زیاد و متعددی سخن از «جنات» یا «بهشتها» و نعمتهای آنجا به میان آمده است. «جنات» در مراتب مختلف و انواع گوناگون، و نعمتهای آنها، و سنن حاکم در آنها، همه عوالم عالیه وجود، عوالم قرب، جوار حضرت معبود، و تماشاگه تجلیات اوست. آنچه از «جنات» در آیات قرآنی آمده، و به ما گفته شده است، مانند همه حقایق قرآنی، حقایق بسیار بالاست که به حد عقل و فهم ما تنزیل گردیده است. اصل این حقایق آنچنان که هست، در مراتب مختلف، در همین آیات، و در بطون و تأویل آنها نهفته است که از ما محجوبان به جهت قصور درک ما مستور است، و برای شخص رسول الله صلی الله علیه و آله و آنان که به تعلیم خاص او تعلیم دیده اند معلوم و مکشوف.
در هر صورت، در عین اینکه در آیات زیادی ذکر «جنات» و نعمتهای بالای آنها را می بینیم، در عین حال، در برخی از آیات قرآنی سخن دیگر، و حدیث «وجه الله» را می یابیم. و این، ما را دعوت می کند به «فکر» در اینکه مقصد اعلی، یعنی مقصد صالحان و أحرار، و مقصود عارفان و پاکان، بالاتر و برتر از «جنات» و نعمتهای آنهاست، و آن «وجه الله» است و شهود آن، و فناء و بقاء به آن. البته و اصلا بدین مقصد اعلی، بطوریکه از آیات شریفه برمی آید، به «جنات» و نعمتهای آنها نیز باذن الله احاطه و اشراف دارند، و اگر بخواهند، در آنها هستند و از آنها برخوردار، زیرا که «جنات» و آنچه در آنها هست، همه جلوات وجه حق می باشند، و آنها که به «وجه کریم» او نایل می گردند، به همه جنات باذن او احاطه خواهند داشت.
«فکر» در مواردی از آیات:
1. در آیات 17 تا 21 سوره لیل می خوانیم: «و سیجنبها الاتقی – الذی یوتی ما له یتزکی – و مالأحد عنده من نعمه تجزی - الا ابتغاء وجه ربه الاعلی - ولسوف یرضی» یعنی «و بزودی معلوم می گردد آن که تقوای کامل دارد از آن آتش دور نگه داشته شده است، آنکس که مال خویش را در راه خدا می دهد تا خود را تزکیه کند، و کسی بر او حقی ندارد که منظورش جبران آن باشد، جز اینکه در طلب «وجه» پروردگار متعال خویش است، و البته وی بزودی خشنود و راضی خواهد شد.»
آیات شریفه با توجه بر نکات و اشاراتی که دارد، می گوید از آتش جهنم، از آتش دوری، و از آتش فراق، که دردناک بودن آنها فوق تصورها می باشد، آنکس دور نگه داشته شده است که «أتقی» باشد. و «أتقی» را چنین توصیف می کند که از هر چیز خود را پاک گردانیده، و از هرچه غیر حضرت معبود است اجتناب ورزیده، و در محضر جناب او به آنچه غیر اوست نظری نداشته، و از آنچه خلاف ادب این محضر است پرهیز کرده باشد. نه اینجا نظری دارد، و نه آنجا. مقصودش در اینجا چیزی نیست، و در آنجا هم به بهشت و نعمتهای آن چشم طمع ندوخته است، مگر به آنچه بهشت اوست و نعمت او، و دنیای اوست و آخرت او، و آن شهود «وجه» حضرت حق است، و نیل به آن، و فنای در آن. و این، مقصد اعلی است، و بهشت بالا، مقصدی که صالحان خواهند، و پاکان دانند. این آیات به من و تو این پیام را دارد که صدق و اخلاص در عبودیت، یعنی عبودیت به معنی کلمه، چنین ایجاب می کند که از «نفسانیت» خود بیرون بیاییم، نه در اینجا در بند هواها باشیم، و نه در آنجا به هوای بهشت و نعمتهای آن. هوای دل «وجه» حق باشد، و «وجه» حق هوای دل. و در این صورت است که جز او را عبادت نکرده ایم، و تنها او معبود ما گشته است. و نیز، چنین دل پاکی که از هرچه غیر او می باشد پاک شده است، در میدان «عبادت» صادق است. و این دل است که می تواند به حضرت معبود، یعنی به شهود «وجه کریم» او نایل آید زیرا که معبودش او بوده، نه خود و هوای خود. کما اینکه، موحد در مقام عبودیت نیز همین دل است، و برخوردار از صدق قول در کلمه لااله اله الله.
2- در آیه های 7 و 8 سوره دهر در خصوص «ابرار» و یا «عبادالله» می خوانیم: «وطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما وأسیرا -انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لا شکورا» یعنی «... و آنان به جهت دوست داشتن خدا به مسکین و یتیم و اسیر طعام می دهند، و گویند، ما شما را طعام می دهیم فقط برای نیل به «وجه الله» و از شما هیچ پاداشی و سپاسی نمی خواهیم.»
به روایت فریقین این آیات در خصوص حضرت مولی العارفین علی بن ابی طالب، و حضرت فاطمه زهراء، و حضرت امام حسن مجتبی، و حضرت سیدالشهداء صلوات الله علیهم اجمعین، و نیز، فضه خادمه، که سه روز متوالی غذای افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند، و خود به آب اکتفا نمودند، نازل شده است.
3- در آیه 22 سوره رعد، که در بیان خصوصیات «اولوالألباب» می خوانیم: «والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و أقاموا الصلاه و أنفقوا مما رزقناهم سرا و علانیه و یدرئون بالحسنه السیئه اولئک لهم عقبی الدار» یعنی «.... و آنها که در طلب «وجه» پروردگارشان راه صبر در پیش می گیرند، و نماز را اقامه می کنند، و از آنچه به آنان روزی کرده ایم پنهان و آشکار انفاق می نمایند، و بدیها را با نیکیها از خود دفع می کنند. اینان هستند که عاقبت نیک در منزل آخرت برای آنهاست.»
جمله «والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم» می گوید، مقصد اولوالالباب در صبر بر مشکلات طریق، و به عبارتی، مقصد آنان در سلوک عبودی، شهود «وجه الله» است. در بیان روشنتر، این آیه می گوید «اولوالالباب» یعنی آنان که از عقل کاملتر، و از درک بالاتر برخوردارند، در مجاهدت عبودی خویش مقصدی جز «وجه الله» ندارند، دل از همه برمی دارند. در اینجا که از همه چیز چشم می پوشند، در آخرت هم در بند هوس «جنات» نیستند. و این بدان معنی است که من و تو، آنچنان که باید، نمی فهمیم. نه لذت شهود و ابتهاج آن را می فهمیم، و نه دردناک بودن محرومیت از آن را درک می کنیم. و این، طرفه ای است بسیار عجیب که فراق نقشها و جلوه های دنیوی اگر دنیوی باشیم، و فراق جلوه های بهشتی اگر از طالبان بهشت باشیم، برای ما بسیار سخت است، ولی فراق «وجه الله» نه!! در صورتیکه، همه این نقشهای دنیوی از جلوات بسیار نازله وجه حق است، و همچنین، همه بهشتها و آنچه در آنهاست، در مراتب مختلف وجه او هستند. اگر ما نیز می فهمیدیم، و اگر ما هم لذت شهود را درک می کردیم، هم از دنیا دل برمی داشتیم، هم طمع بهشتها از سر بیرون می نمودیم، و طبق گفته حضرت مولی الموحدین از «أحرار» می گشتیم. و به عبارت دیگر، اگر ما هم «وجه الله» را تا حدودی می شناختیم، چنان می شدیم که پاکان و صالحان بوده اند و هستند. در هر صورت در جمله اخیر آیه شریفه که می فرماید: «اولئک لهم عقبی الدار» فکر کن. این جمله در حقیقت بشارت صریح است به دردمندانی که یک عمر راه مجاهدت و صبر در پیش گرفته، منتظر نشسته، و خون جگر خورده اند. و این از رأفت و رحمت او دور نیست. نیل به «شهود» و «فنا و بقا» گرچه مقصد بسیار بالاست، و به آسانی حاصل نمی شود، لیکن برای آنان که صادق بوده، استقامت در مجاهدت داشته، از غیر او دل برداشته، و در این راه تا آخر به عهد خود وفا نموده اند، رأفت و رحمت پروردگار نیز بسیار زیاد است، و هرگز آنان را از نظر دور نخواهد داشت، و محروم و ناامید نخواهد ساخت.
در مناجات شعبانیه می گوید: «الهی ما أظنک تردنی فی حاجه قد آفنیت عمری فی طلبها منک» یعنی« ای خدای من، گمان نمی کنم مرا در حاجتی که عمر خویش در طلب آن از تو سپری کرده ام ناامید سازی».
دعوت به مقصد اعلی به رمز و اشارت
لازم است در این هم «فکر» بکنیم که آیات شریفه قرآن به صورت بسیار لطیف، و به رمر و اشارت، ارباب معرفت و صاحبان بصیرت را به مقصد اعلی، یعنی به «وجه حق» دعوت می کند، و به آنان می گوید اگر بیدار باشید و اگر بفهمید باید در طلب «وجه حق» باشید، که در این صورت «فلاح» خواهید یافت، و فایز خواهید گشت. آیات 38 و 39 سوره روم را می خوانیم و در دعوتی که به رمز و اشارت دارد «فکر» می کنیم. می فرماید: «فات ذاللقربی حقه والمسکین و ابن السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله و اولئک هم المفلحون – و ما آتینم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلایربوا عندالله و ما آتینم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون» یعنی «پس، تو ای پیامبر، حقوق نزدیکان، و مسکینان، و در راه ماندگان را ادا کن که این امر بهترین کار است برای آنان که «وجه الله» را اراده می کنند، و آنانند رستگاران – و مالی که به رسم ربا به مردم می دهید، تا در میان اموال آنها زیاد گردد و رشد کند، نزد خدای متعال زیاد نمی گردد، و لیکن آنچه از اموال خود بعنوان «زکوة» و «انفاق» و «وجه الله» را اراده می کنید. البته چنین کسانی نتایج مضاعف خواهند داشت.»
جمله «ذلک خیر للذین یریدون وجه الله» با ترکیب و لحن خاصی که دارد، به رمز و اشارات، آنانی را که اهل اشارلات هستند به سوی «وجه الله» و اراده آن می خواند. و همچنین است جمله «و ما آتینم من زکوه تریدون وجه الله» و در آخر جمله نیز شما سالکان روشندل را به «فکر» در رمز و اشارت این آیه شریفه توصیه می کنیم که می فرماید: «و ما تنفقوا من خیر فلا نفسکم و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله» یعنی «...و آنچه در راه خدا انفاق کنید به نفع شماست، و البته شما هرگز انفاق نخواهید کرد مگر به منظور لقای وجه الله».