غرائر بحث مهمی را در روانشناسی جهت تبیین زندگی حیوانات برعهده دارند، ولی درباره انسان قائلند که آدمی بیشتر تحت تأثیر محیط و فرهنگ جامعه است. عملکرد غرائر محدود و در زیر پوشش فرهنگ و محیط است. در عین حال نمی توان نقش غرائر را در زندگی نادیده گرفت و یا آن را هیچ انگاشت.
غریره جنسی در انسان
از غرائر مهم آدمی یکی غریزه جنسی است که به عقیده برخی از روانشناسان دارای قدرت محرکه ای قویتر از دیگر غرائر، و انگیزه ای فوق العاده نیرومند برای بروز رفتار آدمی است. ولی برخی دیگر بر اثر آزمایش هائی که انجام داده اند اهمیت آن را در مرحله دوم دانسته و آن را قویتر از انگیزه هائی چون تشنگی و گرسنگی نمی دانند. در جمع، غریزه جنسی مایه بقای نسل و تشکیل خانواده و تلطیف عواطف است. غریره جنسی با حس زیباپرستی توأم است که خود سرچشمه پیدایش این همه هنرها و زیبائی ها و تمدن شده است.
نظری افراطی درباره غریزه جنسی
مسأله مهم در این زمینه آن است که عده ای درباره رشد و پر دادن آن ( نه پرورش و تعدیل آن) غلو کرده اند. افرادی چون فروید منشأ همه رفتارهای آدمی را از راه مسأله جنسی تبیین می کند و قائلند هیچگونه منعی برای اعمال آن نباید وجود داشته باشد. آدمی باید آزاد باشد تا این غریزه را به نحو دلخواه اعمال و ارضا کند از آن بابت که محرومیت از آن باعث ایجاد ترس، عقده، حیله، زورگوئی، دروغگوئی و وسواس می شود و.... بررسی های دیگر علمی نشان داده است که این دعاوی اغلب افراط آمیز است. این غریزه مهم است ولی نه بدان حد که فروید ادعا کرده است.
اسلام و مسائل جنسی
در اسلام اصل مسأله به عنوان یک عامل قوی و مهم پذیرفته شده و علاقه به جنس مخالف، میل به ارتباط و آمیزش با آن، یک احساس فطری و وجود آن در آدمی موجب بقای نسل و حتی کمال وجود ذکر شده است. و نیز در اسلام غریزه جنسی یک شر، و عمل جنسی یک گناه اضطراری نیست. غریزه جنسی به صورت یک وسیله و ابزار آلوده به انسان داده نشده است، بلکه اعمال مشروع، آن عملی است مستحب و مورد تأکید، و تمایل جنسی از عطایای خداوندی است. اختلاف نظر اسلام با صاحب نظرانی چون فروید در این است که او می گوید جلوگیری از آن نابسامانی روانی ایجاد می کند، پس باید آزاد باشد در حالی که اسلام هم همین حرف را می زند ولی اجازه نمی دهد که آزاد و بی بند و بار باشد بلکه قائل است که آن باید به صورت مشروع، قانونی و عقلی در آید. براساس بینش اسلامی دوستی جنس مخالف گناه نیست و اندیشیدن درباره روابط جنسی جرم نمی باشد. ولی برای حفظ مصالح عالی تری ضروری است این غریزه اولا تحت قید و مقرراتی درآید و ثانیا زندگی منحصر به آن نباشد زیرا آدمی را در این جهان وظایف دیگری نیز هست. انسان تنها تن و غریزه جنسی نیست، روح و روان هم دارد، جسمش از عقل و روان جدا نیست. پس به همه جنبه ها باید رسید. اسلام در زمینه مسائل جنسی تابو و تحریم ایجاد نکرده و ذکر مسائل آن را در پشت پرده قرار نداده است. در کتب فقهی اسلام و حتی در رساله های عملیه مراجع دینی در زمینه آموزش جنسی از آمیزش، آداب ازدواج، آداب مجامعت، حیض، نفاس، احتلام، نوع روابط با جنس مخالف، معاشقه، مراوده جنسی و.... بحث به عمل آمده و در همه جا توجه شده که افراد مسلمان در زمینه های مربوط به زندگی جنسی آگاهی یابند و راه و رسم آن را به صورت مشروع بیاموزند. بنابراین در اسلام راجع به اصل غریره جنسی و اعمال آن منعی به چشم نمی خورد. ولی یک نکته قابل توجه در آن وجود دارد و آن اینکه سعی به تعدیل و آرام نگهداشتن آن است که نه خفه کردن و نه بیدار ساختن آن. و در این طریقه راه هائی در نظر گرفته شده که متعاقبا به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
والدین و تربیت جنسی:
آموزش دنیای متفاوت زن و مرد و آماده ساختن فرد برای پذیرش مسئولیت والدینی از وظایف مهم پدر و مادر است. آنان از راه القاء آموزش، بیان به موقع مسائل، بهره برداری از فرصت هائی که در این زمینه پیش می آید باید فرزندان را در جریان امور بگذارند. این خواست اسلام است که تمایلات جنسی به نحوی صحیح و مشروع برآورده شود. مرد، کمال و مردانگی خود را متجلی سازد و زن هم زن بودن خود را آشکار نماید. کودکان از همان زمانی که به سن تمیز رسیده اند در همه زمینه ها و از جمله در زمینه جنسی کنجکاو می شوند و به دنبال کسب آگاهی و سر در آوردن از اسرار آن می روند. اگر این گام از طریق والدین برداشته نشود کودک از طریق دیگر آن را به دست می آورد که در آن صورت ممکن است موجب خطرائی برای طفل باشد. و سعی والدین در تربیت جنسی باید متوجه این مسأله باشد که سوالات کودک را به طریقی کودکانه و در چارچوب سوالش ( نه بیشتر) جواب دهد و هر چه زودتر در سنین اول جوانی زمینه ازدواجش را فراهم کنند که نیروی جنسی به صورت سالمش اجرا گردد. اسلام این امر را حقی برای فرزندان و وظیفه ای برای والدین ذکر می کند..... و شک نیست که سستی در انجام وظیفه مسئولیت آور است.
تلطیف غریزه جنسی نه تحریک یا کور کردن آن:
به گفته نیچه کور کردن قدرت جنسی جنون محض است، چون آن قدرتی فوق العاده برای خلاقیت است. به علاوه کشتن و کور کردن آن باعث پیدایش عواقب ناگوار و از جمله سوء ظن و ضعف روانی است. خواجگان در طول عمر تاریخ کمتر توانستند منشأ تجلیاتی سودمند و رفاه آور برای جامعه باشند و یا نبوغی از خود نشان دهند. از سوئی دیگر بیدار کردن و تحریک آن ممکن است خطرات دیگری را موجب شود که جلوه هائی از آن در فسادهای اجتماعی ملاحظه می کنیم. اقل زیان آن این است که روح و تن را دچار رخوت می کند طوریکه دیگر حاضر به پذیرش مسئولیت نیست. افراط در غریزه جنسی و یا پردادن آن، قدرت روحی را از آدمی سلب می کند و حالت بی بند و باری در او به وجود می آورد. بدینسان باید راه سومی را برگزید یعنی نه راه افراط و نه راه تفریط، بلکه راه تعدیل و تلطیف آن. تجربه نشان داده است افرادی که در امور جنسی آزاد و بی بند باشند و یا در اعمال آن زیاده روی کنند دچار یک حالت سیری زدگی از جنس مخالف می شوند نه آن چنانند که از آمیزش سیری احساس کنند و نه آنگونه که از آن لذت ببرند. و برعکس افرادی که جلوی آن را کاملا می گیرند افرادی هستند بیمار، عقده ای، بدبین و ناراحت.
تربیت و تلطیف جنسی
از طریق تربیت می توان غریزه جنسی را تلطیف کرد و تعالی داد و حتی مسیر آن را عوض کرد و در سایه آن هنری ارزنده ایجاد نمود، ادبیاتی سازنده پدید آورد، شاهکارهائی فوق العاده ساخت. در تلطیف و تعدیل غرائر جنبه اعتقادی و وابستگی به مذهب فوق العاده دارای اعتبار و مدخلیت است. از طریق مذهب می توان ضابطه ای قوی در فرد به وجود آورد که جلوی هر گونه بی بند و باری یا افراط و تفریط را در این راه بگیرد و کنترلی قوی برای آن ایجاد کند بدون آنکه خطری برای جنبه روانی بیافریند. اصولا مذاهب سعی دارند که غریزه جنسی را پر ندهند و در عین حال نابودش نکنند که هر دو صورت مذکور گناهی بزرگ است.
مسأله استمنای کودکان:
کودکان از راه تماس آلت تناسلی با لباس زبر و تنگ، یا کشیدن خود به روی نرده و یا چسبیدن به تشک و لحاف احساس لذت می کنند و در اثر تکرار این زمینه لذت را کشف کرده و به استمنا کشانده می شوند. غیر از جنبه های فوق علل و محرک های دیگری هم وجود دارند که زمینه را برای تحریک و استمنا فراهم می کنند، از جمله دست کاری با آلت تناسلی که در کودکان بسیار دیده می شود و یا مشاهده روابط آمیزشی دو فرد که طفل را به تقلید از آنان وا می دارد. در جمع، می توان گفت بسیاری از کودکان دارای حیات جنسی هستند، گاهی آن را آشکار می کنند از آن بابت که هنوز به زشتی و قبح مسأله آگاه نیستند و زمانی هم در خفا بدان سرگرمند و این به هنگامی است که کسی را مانع خود ببینند. در جمع مسأله استمنای کودکان نباید ساده تلقی شود. عوارضی را در پی دارد که از جمله پیری زود رس و فرسودگی جسمی و روانی است. افراط در جلق در همه حال نشانگر وجود آشوبی در روان و شعله اضطرابی در درون است. کودک مبتلای بدان یک بیمار است که باید به لطایف الحیل ( نه از راه تهدید و خشونت) درمان شود. در تربیت برای جلوگیری از این امر باید علل و عوامل آن را از بین برد که برخی از آنها به قرار زیرند:
- از جمله اینکه دست های کودک مشغول کار و به هنگام خواب از رختخواب بیرون باشد.
- اضطراب از عوامل مهم در زمینه افراط جنس است. باید از ایجاد این زمینه در طفل خودداری به عمل آید.
- از ایجاد خستگی ذهنی در کودک جلوگیری به عمل آید که این خود از علل استمنا و افراط در آن است.
- تا وقت خواب کودک نرسیده به رختخواب نرود، پس از بیداری فوری از رختخواب بیرون آید.
- داشتن اسباب بازی و یا بازی با همسالان در از بین بردن این عمل موثر است.
- از پوشیدن لباس تنگ و زبر که مایه تحریک می شود خودداری به عمل آید.
- رختخواب پسران و دختران ( اگر چه برادر و خواهر باشند) از هم جدا شود زیرا از عوامل محرک جنسی یک اصطکاک و لمس است.
عواملی که تحریک جنسی را تقویت می کند:
از این دسته عوامل می توان، اصطکاک یا لمس بدنی، دیدن مناظر مهیج، تنهائی و عزلت، اصطکاک ران پاها به هم ( دوچرخه سواری، کار با چرخ خیاطی مبله) دیدن مناظر هول انگیز، پر بودن مثانه از ادرار، وجود اضطراب و هیجان، شنیدن صحنه های محرک، بیان داستان های جنسی و..... را نام برد. به خاطر همین جنبه هاست که در تربیت اسلامی توصیه هائی شده است. از جمله آنکه مرد حق ندارد صورت دختر ممیز را اگر چه فرزند او باشد ببوسد و یا زن حق ندارد صورت پسر ممیز خود را بوسه زند. روایات اسلامی نشان می دهند دختری را که به سن 6 سالگی رسید و پسری که به سن 7 سالگی رسید نباید بوسید. و نیز در اسلام توصیه شد که پسران و دختران ممیز در هنگام نماز صبح، تعویض لباس، خواب شب حق ندارند بی اجازه و بی خبر وارد اطاق پدر و مادر شوند زیرا ممکن است صحنه هائی را ببینند و تحریک گردند. ضمنا بد نیست بدانیم که در برابر محرک های جنسی، پسران بیشتر از دختران تحریک می شوند. و نیز توصیه شد که رختخواب های فرزندان از هم جدا باشد، طفل را نترسانید، او را مضطرب نکنند، قبل از خواب او را وا دارند که به مستراح برود و خود را تخلیه کند و...
عواملی که از قدرت جنسی می کاهد:
در این دسته، از عوامل متعددی می توان نام برد که برخی از آنها عبارتند از گرسنگی، کمی مصرف مواد پروتئینی، اشتغالات فکری بسیار، تشنگی، تنزل فوق العاده عقلانی، غم های عمیق، تأثر فوق العاده، روزه، مطالعه بسیار و..... اشتغال به کارهای هنری چون نقاشی، گلسازی، گلدوزی، تهیه طرح، نویسندگی، پیاده روی، ورزش، کوه پیمائی، در تلطیف غریره جنسی اثر فوق العاده ای دارد.
نکاتی در تربیت جنسی
1- از پاسخ به سوالات کودک در این زمینه بدانگونه که او قانع شود نباید طفره رفت و حتی در خانواده زمینه باید به گونه ای فراهم باشد که طفل جرأت کند این مسائل را از والدین خود بپرسد. شک نیست اگر وحشتی ایجاد کنیم که کودک جرأت نکند سوالش را از ما بپرسد و یا پاسخ برای او قانع کننده نباشد سوال مورد نظر از دیگران به عمل می آورد و معلوم نیست همان مقدار دلسوزی و مراقبت را در هدایت کودک داشته باشند که والدین دارند.
2- در پاسخ به سولات، سن و رشد و احترام به سخنان کودک را فراموش نکنید چون هر سنی مقتضائی دارد و کودک در آن با دنیای دیگری آشناست.
3- در تعبیرات و کنایات دقیق باشید و عبارات را طوری به کاربرید که ضمن اینکه پاسخ سوال را می دهید، مشوق و محرک طفل، به آزمایش و تجربه آموخته ها در این زمینه نباشید.
4- در همه حال از راه داستان ها و تلقین ها از پاکی ها و پاکدامنی و عفت و شخصیت آدمی بحث کنید و تناسب زندگی جنسی را با سن و شغل و مراحل حیات به او تفهیم نمائید.