امروزه در بسیاری از جوامع انسانی یکی از دو روش زیر برای تر بیت پذیرفته است: استبداد یا اعمال قدرت، آزادی و یله و رها کردن. به عبارت دیگر بسیاری از مربیان در این سوی قطب و گروهی هم در قطب مخالفند. با تعمق در بسیاری از روایات تربیتی اسلامی در می یابیم که هیچکدام برای وصول به هدف تربیتی ما مناسب نیست. روش مستبدانه در آموزش و پرورش خطاست و روشی که در آن کودک یله و رها باشد و آنچه خواست بکند به مناسب عواقب ناهنجاری که در پی می آورد قابل قبول نیست. بر روابط انسانی باید اصولی حاکم باشد و گرنه هرج و مرج و تصادم پیش می آید. طفل باید در بین این دو قطب باشد یعنی گاهی مزه اعمال قدرت و بیشتر اوقات مزه آزادی را بچشد. اصولا نگهداری طفل در چارچوب مقررات و دادن آزادی مشروط بدو، خود هر دو جنبه را دارا است.
اساس تربیت:
اساس تربیت باید مبتنی بر محبت و صمیمیت باشد. دوست دارم و دوست ندارم به عنوان دو وسیله ارزنده تربیتی مورد استفاده قرار گیرد و آن اساس وابستگی کودک را به خانواده تشکیل دهد. از راه محبت می توان بهترین فرم انضباط را ایجاد کرد و کودک نیازمند است که هیچ لحظه ای خود را از محبت عاری ندارند. آگاه و مطمئن باشد که در خانه بی حساب به او تعرضی نمی شود- والدینش مهربانند و با او منصفانه رفتار میکنند. او نزد پدر و مادرش عزیز است. به حق او تجاوز نمی کنند و او جز از گناهش نمی ترسد. طفل انجام هر رفتار را بخاطر چنین محبتی باید بپذیرد تا آنگاه که بدان عادت کند و یا خود قادر به درک خوب و بد گردد. شک نیست که عوامل محیطی گاهی طفل را وامی دارند که از مقام و موقعیت خود سوء استفاده کند و در امری که به صلاح او نیست اظهار نظر نماید. در چنین مرحله ای است که مربی نیازمند به اعمال قدرت خواهد بود تا او را دوباره در مسیر اصیلش قرار دهد و راه را از چاه بدو بنمایاند و او را از سقوط باز دارد.
ضرورت اعمال قدرت:
بنا به عللی که ذکر شد و هم به خاطر حفظ مصالح دیگر ضروری است که طفل گاهی معنی قدرت را بفهمد و بداند که تحمیل چیست و چه معنی دارد. البته این کار صرفا به خاطر فهماندن معنی تحمیل نیست بلکه بدان نظر است که طفل را از راه عقلانی تابع قدرتی کنند و از آن طریق به جلب و حفظ منافع او بپردازند. به عبارت دیگر در مواردی که طفل صلاح و فساد خود را تشخیص نمی دهد و در عین حال نمی خواهد نظر دیگران را در مصالح خود بپذیرید لازم است او را به اجبار تابع حق کرد. باید به او امر و فرمان داد، به تبعیت از فرمان و راهنمائی های والدین واداشت؛ دستورش داد که چنین و چنان کند و آنگاه در اجرای آن مراقبت کافی کرد.
مراقبت ها قبل از اعمال قدرت:
قبل از این که قدرتی اعمال شود لازم است مقررات لازم را به طفل آموخت و راه زندگی و رفتاری که به هنجار، ناهنجار یا کجروی خوانده می شود به او یاد دهیم. شک نیست که این آموزش از طریق مختلف امکان پذیر است از جمله از راه تذکر، تلقین، بازی، مواجه کرد فرد به زمینه های گوناگون جریانات اجتماعی و ارزیابی آن در حضور کودک.... و نیز ضروری است که قبل از اعمال قدرت بدانگونه که پدری در برابر کودک بایستد و یا او را به مقاومت در برابر خود ببیند لازم است کنترل هائی درباره او انجام و هشدارهائی به او داده شود. وجود تابلوئی که در آن نقاط ضعف و قدرت طفل در موارد معین در آن منعکس شود می تواند کمک کار مر بی در تربیت باشد. مسأله مهم دیگر در این زمینه آن است که مربی باید نخست خود را ثابت رأی و ثابت قدم نشان دهد و رفتاری تقریبا یک نواخت و ثابت داشته باشد تا کودک بفهمد که کار او شوخی بردار نیست.
موارد اعمال قدرت:
پس از این که کلیه طرق برای ایجاد تحرک در کودک به کار بسته شد و راه هائی که با سود جوئی از آن مربی می توانست در فرد سازندگی ایجاد کند پیموده شد، و با این حال به نتیجه نرسید، ضروری است در سایه اعمال قدرت و تحمیل، فرد را به جهت مورد نظر سوق دهد. اما در چه مواردی چنین اعمال قدرت انجام می شود؟ در مواردی که خودداری طفل از انجام خواسته ها موجب لطمه و زیانی جهت او و دیگران باشد مثل اهمال در نظافت، بی قیدی و بی تفاوتی در برابر اوامر و نواهی، ایجاد سرو صدا، اعمال خشونت، بی حرمتی نسبت به مقدسات، بی شرمی، دروغگوئی، دزدی، اتلاف وقت، زیان رساندن به دیگران، عدم توجه به کار خانه و مدرسه، انجام کاری بدون اجازه ولی، بدرفتاری، گستاخی، سرسختی، آزار به انسان، حیوان و.. در چنین مواردی مربی موظف است که اگر به صورت تحمیل هم شده او را سر مرز آورد.
روش اعمال قدرت:
مربی قدرت و وظیفه دارد نخست کودک را به خطای خود آگاه کند و مقاومت و سماجت بی جای او را به رخش بکشد و آنگاه با قاطعیت و محکم با او صحبت کند. به او بگوید که اگر فرمانی را عمل نکرد چنین و چنان خواهد کرد، اجازه شرکت در فلان مجلس و فلان بازی را به او نخواهد داد. تنبیهش خواهد کرد، با او قهر خواهد شد، فلان اسباب بازی را که قصد داشته برایش بخرد نخواهد خرید. و در عین حال مربی باید بکوشد محبت و دوستی و صفای لازم فیمابین را از یاد نبرد و رشته محبت و دوستی را یکباره پاره نکند.
میزان اعمال قدرت:
لازم است مر بی و بخصوص پدر در لحن خود قاطع و در اعمال قدرت جدی باشد ولی نه چندان که کودک در آن بشکند و له شود. تجارب نشان داده است که مقررات سخت و نامعقول افراد را به عصیان وا می دارد و در او حالت آس و پاسی و سرکشی بوجود میآورند. و به همین نظر سختگیری بیجا مربیان و تحمیل بیش از اندازه شان بر کودک نشانه عدم آگاهی مربی است. اعمال قدرت باید به حدی باشد که فرد را تابع مقررات اندیشیده کند ولی هرگز اعتماد به نفس را از کودک سلب ننماید. او را از خود مأیوس نسازد. طوری نباشد که کودک فکر کند راه برگشت به روی او بسته است. بر این اساس در اعمال قدرت رعایت اعتدال مطلوبست. یعنی نه چندان سست که فرمان را سرسری بگیرد و نه چندان سخت که طفل قدرت تحمل آن را نداشته، و قدرت را در زیر بار امر و نهی خرد و شکسته احساس کند.
مربی اعمال قدرت:
والدین و اصولا مربیان باید به صورت مستقیم و غیرمستقیم حتی پندگوئی، تذکر، انذار و... تسلط و اقتدار خود را حفظ کنند. شک نیست انذارها و تهدیدها در مواردی پسندیده است که مربی قصد اعمال آن را دارد، بعبارت دیگر هرگز آنچه را که قصد اجرایش نیست نباید بیان شود. مسأله دیگر این که درست است والدین باید قدرت خود را نشان دهند و اقتدار خود را حفظ کنند ولی آن عمل قدرتمندانه ای ارزنده است که طفل با اندیشه و فکرش به لزوم آن پی برد. در اعمال قدرت باید عاطفه و محبت و انسانیت را در نظر داشت. تجارب نشان داده است که خشونت ها اغلب موجب بی بند و باری، بد آموزی، ناراحتی جسمی و روانی کودک می شود. مربیان اندیشمند و آنها که سطح فرهنگی بالاتری دارند این مطلب را به خوبی درک می کنند. از مسائل مهم دیگر این که والدین و مربیان، خود باید نمونه و الگوی آن انضباط و مقرراتی باشند که خواهان آنند. خود باید سرمشق و نمونه باشند. فی المثل اگر گاهی عملی را مرتکب شدند که کودک هم قبلا مرتکب شده و به خاطرش تنبیه شده بود، به گناه و جرم خود اعتراف کنند و از این راه نشان دهند که آنها هم کامل نیستند.
نکاتی در اعمال قدرت ها:
1- اعمال قدرت باید جدی، قاطع، محکم ولی هشیارانه باشد.
2- جوانب زندگی و ابعاد شخصیتی و حیاتی کودک مورد نظر باشد تا اثر معکوس نبخشد.
3- بین آنچه مربی می گوید و عمل می کند تناقضی نباشد.
4- مربی چنزی را که قصد انجامش را ندارد به زبان نیاورد.
5- نتیجه اعمال قدرت، دادن آگاهی و روشن بینی با انجام وظیفه اش باشد.
6-اعمال قدرت مربی باید تناقض و خطاهای او را به وی نشان دهد.
7- اعمال قدرت براساس تسلط فکری باشد نه جسمی.
8- اعمال قدرت در عین اینکه عاقلانه است عادلانه باشد چون تجارب نشان داده است که کودک جنبه هائی که عادلانه تشخیص دهد می پذیرد.
نکاتی در جنبه بهداشت روانی
اعمال قدرت، ترساندن و خفیف کردن کودک به حقیقت نوعی بازی با اعصاب و روان اوست. بدین نظر نکاتی مهم را در این زمینه باید در نظر داشت که برخی از آنها به قرار زیر است:
1- هرگز کودک را از ترس وادار به تسلیم نکنیم مگر آنگاه که راه چاره، استدلال و برهان از هر سو بسته باشد.
2- تهدید عاقلانه و قابل لمس باشد. منظور این است که ذهن از جن و غول پر نشود.
3- تنبیه سخت و غیرقابل تحمل نباشد.
4- اعمال قدرت به صورت حبس در تاریکی و یا اماکن وحشتناک نباشد که این امر ممکن است گاهی موجب پیدایش حمله های عصبی گردد.
5- اعمال قدرت ها موجب آن نشود که طفل غمگین و هراسان بخوابد که در آن صورت خوابی بسیار نامیمون خواهد داشت.
6- میزان توقعات و انتظارات از کودک عاقلانه باشد وگرنه طفل را دچار تشویش خواهد کرد و رشد او کند و حتی متوقف خواهد شد.
7- امر و نهی ها بی حساب، گیج کننده، گمراه کننده نباشد که او را جری تر و منحرف تر خواهد ساخت.
8- اعمال قدرت خوب است ولی ستمکاری، آزار و شکنجه دادن برای نشان دادن برتری و تسلط، نارواست.