در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت (ع) می خوانیم: «منتهی الحلم».
مفهوم کلمه ی حلم
منتهی یعنی درجه ی نهایی و آخرین مرتبه ی هر چیزی. حلم یعنی بردباری و تحمل ناملایمات. کسی که با ناملایمی برخورد کند و آزرده خاطر گردد و در عین این که می تواند در مقام انتقام برآید و مقابله به مثل کند، خودداری کرده درصدد انتقام برنیاید، این فضیلت است و از آن تعبیر به حلم می شود. حالا در زیارت (جامعه) اقرار می کنیم که اهل بیت رسالت علیهم السلام آخرین مرتبه از حلم را دارا هستند، آنچنان که بالاتر از آن تصور نمی شود. ممکن است کسی به یک فرد عادی اهانتی کند و او را دشنام بدهد یا سیلی به صورت او بزند و او در عین داشتن قدرت انتقام، از خود بردباری نشان دهد و او را عفو کند. البته، این حلم است. اما از آن بالاتر این است که فرد عادی پستی به شخصیت بزرگی که دارای موقعیت عظیم اجتماعی و صاحب اقتدار است، اهانت کند و او در عین داشتن قدرت انتقام، هیچگونه عکس العملی از خود نشان ندهد و اهانت او را نادیده بگیرد. این مرتبه ی اعلای حلم است. از این مرتبه هم بالااتر اینکه، آدمی اصلا حیاتش و زنده بودن و نفس کشیدنش بسته به اراده و مشیت شخص دیگری است، به گونه ای که اگر او اراده و اشاره کند این آدم به دیار عدم رهسپار خواهد گشت. حال اگر این آدم به آن شخص عظیم اهانت کند و او تحمل کند و کمترین صدمه ای به او نزند، این نهایت درجه ی حلم و بردباری و منتهی الحلم است.
اهل بیت رسالت علیهم السلام، در نهایت درجه ی حلم و بردباری
اهل بیت رسالت علیهم السلام با آن که دارای مقام ولایت تکوینی اند و با اراده و مشیتشان، به اذن خدا حکومت مطلقه بر عالم و آدم دارند، در مقابل انحاء اهانت ها و اذیت و آزارها که از دشمنانشان می دیدند، به منظور حفظ اساس دین، نهایت بردباری را از خود نشان می دادند، تا آنجا که می دانیم بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خاکستر می ریختند و سنگبارانش می کردند. شاید یک روز نبود که در مکه از بیرون به خانه بیاید و بدنش زخمی نباشد. با این همه، درباره شان دعا می کردند و می فرمودند: (اللهم اهد قومی انهم لایعلمون)، «خدایا قوم را هدایت کن. اینها جاهلند و نمی دانند. ] اینها را به نادانی شان نگیر و عذابشان نکن[». آیا این منتهی الحلم نیست؟
آزردگی حضرت ولی عصر(عج) از طغیانگری بشر
هم اکنون حضرت ولی عصر- اروحنا له الفداء – از دست این بشر طاغی چقدر رنج می برد و خون دل می خورد. دین خدا برای ولی زمان، از جان خود و عزیزانش محبوب تر است. وقتی می بیند این انسان ها ی طغیانگر چه مصیبت ها بر سر دین می آوردند و می تواند با یک اراده و اشاره نابودشان کند، در عین حال تحمل می کند تا موقع مأموریتش از جانب خدا فرا رسد.
صبر و بردباری فوق تصور امام سجاد علیه السلام
این نیز از مصادیق منتهی الحلم است یعنی، نمی توان حلم از این درجه بالاتر را تصور کرد. شما ملاحظه فرمایید ولی زمان، حضرت سید الساجدین علیه السلام را در حالیکه غل و زنجیر به گردن دارد، همراه با عمه ها و خواهرانش وارد مسجد شوم یزید می کنند، در صورتی که او می تواند با استفاده از حکومت ولایی اش در یک لحظه تمام یزید و یزیدیان را نابود سازد، اما تحمل می کند و رضا به قضای خدا می دهد تا حدی که می فرماید: ما را به یک ریسمان بسته بودند. یک سر ریسمان به گردن من بود و یک سر دیگرش به بازوی عمه ام زینب. بچه ها نمی توانستند پا به پای بزرگترها بیایند، زمین می خوردند، آنها را با تازیانه از زمین بلند می کردند. این نیز مصداق منتهی الحلم است.