هنگام طواف دیده می شود که بسیاری از مردم شیعه، براساس جهل و بی اطلاعی از احکام دینی خود، تحت شرایط گوناگون زمان و مکان، و بدون فهم و رعایت اهداف عالیه ی اسلام از تشکیل آن اجتماع عظیم و کنگره ی بزرگ بین المللی مسلمین در سطح سیاست جهانی، دست به یک سلسله اعمال جاهلانه ای می زنند که موجب سوء ظن و بدبینی دیگر فرقه های اسلامی می شود و قلم و زبان غرض آلود مخالفان را به روی شیعه، باز می کنند تا آنجا که «فرقه ی حقه ی شیعه» را، جمعیتی دور از اسلام و بیزار از نماز و متنفر از جمعه و جماعت، معرفی می نمایند!! چه، می بیند به محض فرا رسیدن وقت نماز و تشکیل صفوف جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنبی و بلند شدن بانگ اذان و دعوت به نماز با جملات مکرر: «حی علی الصلوة حی علی الصلوة. حی علی الفلاح، حی علی الفلاح»، به دنبال شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم با کلمات نورانی: «اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله»، در حالی که سیل خروشان جمعیت، از هر طرف، رو به مسجد سرازیر می شوند و برای اجابت دعوت خدا، آماده ی نماز می گردند، در همین حال افراد مشخصی که به عنوان «شیعه و ایرانی» شناخته می شوند، دسته – دسته و تک تک، از گوشه و کنار مسجد برخاسته و با عجله و شتابزدگی حیرت آوری، با فشار و دشواری عجیبی، خود را از لابه لای صفوف نماز گزاران، بیرون می کشند و از مسجد خارج می شوند! این ها کجا می روند؟ مگر این ها اهل نماز نیستند و آشنایی با نماز ندارند؟ اگر چنینند پس اینجا چه می کنند؟ مکه چرا آمده اند؟ با پیغمبر چه رابطه ای دارند؟ و اگر خداشناسند و با پیغمبر مرتبطند، پس چرا از نماز و بندگی خدا گریزانند و از بانگ اذان اسلام، برای چه وحشت زده می شوند و از صفوف جماعت مسلمانان کنار می روند؟!
این ها سوالات تعجب آمیزی است که سایر فرق مسلمین، از دیدن رفتار جاهلانه ی بعضی از شیعیان، در پیش خود طرح می کنند و جوابی هم نمی یابند و نتیجتا، نسبت به گروه شیعه، بدبین و بدگمان می گردند و تا حدی تقصیر هم ندارند و بلکه جا هم دارد که از مشاهده ی آنگونه اعمال از آنان، مبتلا به سوءظن و بدبینی بشوند. چه، این مردم، عوام شیعه اند که بر اثر تربیت صحیح نیافتن در مکتب حق تشیع، خود را در معرض تهمت و سوءظن، قرار داده و آبروی خود می برند و بزرگان دین خود را نیز لکه دار می سازند. در حالی که فقهای عظام شیعه با اقتباس از انوار معارف اهل بیت عصمت و اغتراف از بحر زخار حکم و علوم آسمانی خاندان رسالت صلوات الله علیهم اجمعین که پاسداران اساس توحید و نگهداران حقیقت وحی و قرآن کریمند، فتوا به جواز شرکت در جماعت آنان، بلکه در بعض صور (مانند موارد تقیه) فتوا به وجوب اقتدا در نماز به امام مخالف مذهب داده اند. و برای ملحق گشتن به صفوف متشکله ی مسلمانان، با استناد به اخبار و احادیث فراوان، اجر و ثواب عظیم و اعجاب انگیز، ذکر فرموده اند، و ما نمونه ای از آن را در اینجا نشان می دهیم، تا آقایان مومنین، با مذاق عالی اسلام مقدس آشنایی بیشتری پیدا کنند و در آن ایام عزیزی که در مکه ی معظمه و مدینه ی طیبه، توفیق تشریف دارند، مراقب باشند کاری نکنند که هم اجر عظیم از دستشان برود و هم موجب وهن تشیع گردند.
«عن اسحق بن عمار، قال: قال لی ابو عبد علیه السلام: یا اسحق اتصلی معهم فی المسجد قلت نعم قال: صل معهم فان المصلی معهم فی الصف الاول کالشاهر سیفه فی سبیل الله»، «اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود ای اسحق! آیا با آنان ( اهل تسنن) در مسجد نماز می خوانی؟ گفتم: بله! فرمود: با آن ها نماز بخوان، چه آن که نمازگزار با آنان در صف اول، مانند سرباز مجاهدی است که شمشیر در راه خدا بزند و با اعدای دین بجنگد».
فیض – علیه الرحمه- در بیان حدیث می فرماید (با تصرف و تلخیص) این که در روایت قید صف اول آمده، برای این است که قرار گرفتن در صف اول، نشان علاقه مندی بیشتر به جماعت می باشد و توجه آنها را به شرکت نمودن در نمازشان جلب می نماید و قهرا سوء ظن آنان برطرف گشته و از جمعیت شیعه که در اقلیتند، دفع شر دشمنان می شود و به همین جهت، تشبیه به سرباز مجاهد جنگنده با اعدای دین شده است.
«حماد بن عثمان عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال: من صلی معهم فی الصف الاول کان کمن صلی خلف رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی الصف الاول»، «حماد بن عثمان گوید، امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس با آنان نماز بخواند در صف اول، مانند کسی خواهد بود که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در صف اول، نماز خوانده باشد».
«قال الصادق: اذا صلیت معهم غفرلک بعدد من خالفک»، «امام صادق علیه السلام فرموده اند: وقتی با آن ها نماز بخوانی، به عدد افرادی که مخالف تو می باشند (در مذهب)، مغفرت شامل حالت خواهد شد».
«الشحام عن الصادق علیه السلام انه قال یا زید خالقوا الناس بااخلاقهم صلوا فی مساجدهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و ان استطعتم ان تکونوا الا دمه و الموذنین فافعلوا فانکم اذا فعلتم ذلک قالوا هولاء الجعفریه رحم الله جعفرا ما کان احسن ما یودب اصحابه و اذا ترکتم ذلک قالوا هولاء الجعفریه فشعل الله بجعفر ما کان اسوء ما یودب اصحابه»، «شحام، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: ای زید (اسم شحام است)، با اخلاق مردم بسازید و حسن رفتار از خود نشان بدهید. در مساجد آن ها نماز بخوانید و از بیمارانشان عیادت نمائید و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید و اگر بتوانید، تصدی اذان و امامت جماعت را به عهده بگیرید. چه آن که وقتی این چنین با آن ها خوش رفتاری نمودید، می گویند: اینان، «فرقه جعفریه» اند. خدا رحمت کند جعفر را، چه نیکو روشی برای تأدیب یاران خود داشته است. و اگر ترک ادب نمودید و حسن رفتار از خود، نشان ندادید، باز هم می گویند: این ها «جعفری» هستند. خدا با جعفر، آن کند (که می داند). چه بد روشی به کار برده در تأدیب یارانش ( یعنی شما، چه بد باشید و چه نیک، مردم به حساب من می گذارند و شما را به نام من می خوانند).
همین گفتار امام بزرگوار ما علیه السلام کافی است که ما را به وظایف خود متوجه سازد و بیدارمان نماید تا شدیدا مراقب رفتار و گفتار خود در معابد و معابر و هنگام برخورد با طوایف دیگر اسلامی باشیم و وضع دخول و خروج خود را در مساجد و روضه ی مطهره ی پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و سایر اماکن متبرکه، کاملا در نظر بگیریم و متذکر باشیم که ما را در آن منطقه و آن سامان، به نام پر افتخار حضرت امام جعفر صادق علیه السلام «جعفری» می نامند و « جعفری» می شناسند. و در واقع ( حالا به حق یا به ناحق)، ما و نحوه ی تربیت ما را، مظهر و نشان دهنده ی تربیت امام جعفر صادق علیه السلام می دانند. لذا موظفیم، در عین آن که از این نشان پر افتخاری که به سینه ی ما، چسبانیده اند، در دنیا، به خود ببالیم و سر، به آسمان عز و شرف بسائیم، مع الوصف بکوشیم و سخت مواظب باشیم که این انتساب ما به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، موجب ننگ و عار آن حضرت نگردد، و اعمال و اخلاق زشت ما، شخصیت معنوی و شأن آسمانی آن امام بزرگ را کوچک و منحط و لکه دار نسازد.