براساس آنچه که تصویر شد معلوم گشت کودک در چه مواردی شاداب است و والدین اگر بخواهند چنین زمینه و شرایطی را برای کودک فراهم کنند از چه طریقه ای وارد شوند. در عین حال برای تکمیل بحث ضمن دسته بندی هائی موارد زیر را گوشزد می کنیم. برای ایجاد شادابی و نشاط در کودکان، دسته بندی هایی صورت گرفته که به بیان آنها می پردازیم:
در روابط با کودک:
در این زمینه اصل بر:
- پذیرش کودک است به هر گونه ای که هست و ولادت یافته است.
- احترام به کودک به گونه ای که برای خود شانی و شخصیتی قائل باشد.
- حمایت از کودک تا احساس دلگرمی و پشتیبانی کند و با جرات به پیش رود.
- تامین امنیت کودک به گونه ای که احساس کند خطری متوجه او نیست.
- تامین نیازهای اولیه کودک به گونه ای که خود را ارضاء شده احساس کند، مخصوصا نیازهای شکم.
- محبت به کودک به گونه ای که آن را با تمام وجود لمس و احساس کند و قرار دادن اشیاء محبوب در دسترس او.
- نوازش کودک و در آغوش گرفتن او و لبخند زدن به او با زبان کودکانه با او سخن گفتن.
- همبازی شدن با او و گاهی خود را در معرض شکست قرار دادن تا او خود را موفق احساس کند.
- زمزمه و آواز و لای لای برای کودکان و تکان دادن او روی پا و خواندن اشعار کودکانه بر او.
- تهیه هدیه و کادو برای کودک و تهیه اسباب بازی برای او و تهیه وسایل مورد علاقه او به شرط امکان.
- کمتر کردن محدویت های بدنی او مخصوصا خودداری از قنداق کردن
- گاهی به صورت آرام قلقلک دادن او، هل دادن او، بازی کردن از نوع دالی بازی.
- گوش کردن به حرفهای کودک و خواستن از او که شنیده های خود را بازگو کند.
- حرف زدن با کودک و نشان دادن چهره شاد و بشاش خود با او و رهاکردن او از تنش ها.
- بخشیدن او به هنگامی که گناهی مرتکب شده و خود را مستحق تنبیه می داند.
در برخورد با خود:
این نکته مهمی است که بگوئیم شادی و سرور والدین و روابط گرم و صمیمانه والدین با یکدیگر در ایجاد شادابی و نشاط برای کودکان نقش فوق العاده ای دارد. کودکان در صورت مشاهده اختلاف و درگیری بین والدین موقعیت و شرایط خود را در خطر می بینند و احساس می کنند امنیت شان در حال سقوط است. خانواده هائی که در آن روابط زن و شوهر خوب است، با یکدیگر روابط خوب و مناسبی دارند، پایگاه شان برای یکدیگر مطلوب و مورد پسند است، فضای تربیتی شان مساعد است، کودکان از آن شدیدا خرم و شادمانند. تمام شادی ها و امیدهای کودکان ناشی از علاقه و محبتی است که والدین درباره آنها مبذول می دارند و همه احساس غرور و اعتمادشان مربوط به این است که رابطه با آنها چگونه است و آنان با چه گرمی و صمیمیتی به زندگی خود ادامه می دهند. اگر زن و مرد با قلبی سرشار از عطوفت و خلوص با هم زندگی کنند آنها هم احساس اعتماد و سرور خواهند کرد. والدین را ضروری است که در گرمی کانون بکوشند و محیط خانه را پر از سرور و نشاط نگه دارند. محیط زندگی شان تجلی آشکار محبت باشد تا کودکان خانواده احساس تعلق و وابستگی کنند و خانه برایشان مسکن و یا محل سکونت و آرامش باشد.
در تامین کودک:
شما ممکن است خانواده فقیری باشید و نتوانید آنچه را که برای کودک مورد توقع است تامین کنید، در نتیجه احساس کنید که نمی توانید موجبات شادی و نشاط کودک را فراهم نمائید. از نظر ما این طرز فکری ناروا و نامناسب است. نداشتن مصیبت است و ناراحتی است، ولی ناراحتی بیشتر در عدم تحمل فقر است. فقیر واقعی آن کسی است که نتواند ناداری را تحمل کند و برای آن عزت نفس خود را بفروشد. شما ممکن است نانی خالی بر سفره آورید و کودک را به صرف غذا دعوت کنید، طفل بدون هیچگونه مساله ای آن را با شما می خورد، حتی اگر شما نان را در آب فرو برید و خیس کنید و بخورید طفل هم همان را تقلید خواهد کرد و خم به به ابرویش نخواهد آورد. بدبختی از زمانی آغاز می شود که شما با غم و اندوه بر سر سفره حاضر شوید و از وضع بد خود بنالید و بگرئید. در چنان صورت است که کودک در می یابد شرایط موجود شرایطی نابسامان است و وضع او وضعی غیرقابل تحمل است. شما می توانستید با شادی و خنده، با سرور و نشاط، سرگرم خوردن خالی شوید تا کودک احساس بدبختی نکند. در عین حال به این نکته نیز متذکر شویم که داشتن فرش خوب، وسایل زینتی، دستبند و گوشواره برای کسی مایه افتخار نیست، افتخار در این است که فرزندان، این امانتهای الهی را به وجهی نیکو تربیت و اداره کنیم تا برایشان نابسامانی و مشکلی نباشد. ما معتقدیم که اگر تنها گوشواره و ساعت دست زن و شوهر صرف تهیه نیازهای اولیه کودک، حتی اسباب بازی و تامین میوه کودک شود سزاوارتر از آن است که او از این امور محروم باشد.
در تداوم شادمانی:
شادمانی و نشاط برای همه ایام عمر ضروری است و مخصوصا در سنین اولیه حیات کودکان بیشتر باید تامین باشد زیرا کودکی دوران سرنوشت ساز حیات است و نیک و بد آن برای سالهای سال در زندگی کودک باقی می ماند. بدینسان ضروری است این هوشیاری پدید آید که چه کنیم تا کودک بیشتر شاداب و خرسند گردد و این خرسندی و نشاط در او بماند. برای تداوم شادابی سعی براین است به نیازهای اولیه او رسیدگی کنیم. گرسنگی و تشنگی او را همیشه رفع کنیم، از دردهای او بکاهیم، نگذاریم که او در محیط ترس و اضطراب گرفتار گردد. غم و اندوه و پریشان حالی را از او بزدائیم، سرخوردگی و شکست و ناکامی را از او دور نمائیم. در عین حال ضروری است موجبات اعتماد به نفس، روحیه قوی، مقاومت و ایستادگی را برای او فراهم آوریم، در شادی و خوشحالی خود مدل و الگو باشیم زیرا شادمانی و سرور، همانند غم و اندوه سرایت کننده اند. همچنین تا حدود امکان برای شادمانی او باید برنامه ریزی کنیم. گاهی برنامه بازی با کودک، زمانی تهیه یک هدیه و کادو، گاهی برنامه تفریح و گردش، زمانی شوخی و بذله گوئی، گاهی شعر خوانی، در مواردی همبازی شدن با کودک را برای او تهیه کنیم.
ضرورت جهت دهی آن:
شادمانی و سرور در کودکان با توجه به دو مساله باید باشد. 1- تعدیل آن 2- جهت دهی آن. در مورد اول باید گفت که در بینش اسلامی در همه امور و مسائل مساله اعتدال و خودداری از افراط و تفریط مطرح است. کودک باید بخندد ولی نه به حدی که قهقه سر دهد و او باید شادمان باشد ولی نه بدان معنی که در آن غوطه ور شود و از وظیفه و تکلیف سرباز زند. اما در مورد دوم جهت دهی آن مطرح است، به گونه ای که خنده و سرور به جا باشد، به موقع باشد، معقول باشد، در طریق هدف اخلاقی باشد، در طریق لذات مروع و به دور از شائبه ها باشد و بالاخره براساس تعالیم مذهب باشد. مثلا در برابر غم و عزای دیگران اظهار شادمانی و فرح نباشد.
آفات شادمانی:
شادمانی و سرور کودکان را آفاتی است، به عبارت دیگر عواملی هستند که ریشه و اساس آن را می خشکانند و والدین و مربیان باید هشیار باشند تا از بروز آنها خودداری کنند. در این زمینه از عوامل متعددی می توان نام برد از جمله: ترس ها، اضطراب ها، افسردگی ها، از آفات این حالاتند. تنبیهات بی حساب، برخوردهای خشن و سختگیرانه، طردها و ردها، تبعیض ها، کینه توزی با کودک، کمبود محبت... در این زمینه به حساب می آیند. کودکی که دائما مورد تحقیر است، طفلی که وضع او دائما مورد مقایسه با دیگران است، آن کودکی که توان و استعداد انجام کاری را ندارد ولی به انجام آن مجبور است، دچار چنین وضع و شرایطی است و از شادابی و شادمانی محروم است. همچنین محیط نا امن، خانه ای که در آن جنگ و درگیری است، کانونی که در آن متارکه و طلاق واقع شده و کودک دست به دست نزد این و آن می گردد، کودکی که نزد ناپدری و یا نامادری خشن است، در چنین وضع و شرایطی است.
مراقبت ها در شادی کودک:
گفتیم کودک را باید شاداب و مسرور داشت، ولی در این امر کنترل ها و مراقبت هائی لازم است. از جمله:
1- از افراط در شادی و سرور می پرهیزیم و غرض ما از افراط آن شادی و سروری است که کودک را از خود بی خود کرده و از انجام وظیفه غافل گرداند. حتی در خنده مراقبیم که کثرت آن دل را می میراند.
2- در شادی و خنده ضوابط اخلاق را مورد نظر داریم و مراقبیم که روش الگوئی ما در این رابطه بدآموز نباشد و موجبات لغزش و انحرافات او را فراهم نسازد.
3- مراقبیم که کودک از غیر طریق مشروع در این زمینه اقدام نکند و مثلا از طریق دلقکی، ادا در آوردن، مسخرگی ها خود را شاداب نگه ندارد.
4- در عین شادی و سرور گاهی در مجالس غم و رنجی وارد گردد تا قدردان لذت آن باشد و بتواند برای خود خیر و سروری پدید آورد ضمن اینکه می داند بر دیگران هم چه می گذرد.
5- شادی و سروری که او می خواهد برای خود پدید آورد به گونه ای نباشد که او از برنامه عادی زندگی دور بماد و کار و درس و مسئوولیت خود را فرو گذارد.
6- در لذت ها و احساس شادمانی ها خود الگو باشید، جانب اعتدال را حفظ کنید، سرآسیمه نشوید، بی حساب کار نکنید، حد خود و دیگران را رعایت نمائید، خود را محو در آن نسازید.