کودک در ابتدای ولادت گریان است و با فریاد و گریه به دنیا می آید. وضعش در حین تولد به گونه ای است که گوئی از ورود به این جهان وحشت دارد. افرادی چون فروید گویند که او در حین ولادت به علت تحمل رنج ها و مرارت ها، فشارهای مختلفی که بر او وارد می شود دچار ترسی سخت و وحشتی فوق العاده می گردد و ریشه و اساس بسیاری از بیماری ها و اختلالات روانی همین امر است. اما دیر نخواهد گذشت که به همراه گریه حالات شادی و انبساطی هم در کودک پدید آمده و او به روی شما لبخند خواهد زد و غرض، از این لبخند به حقیقت برقراری نوعی رابطه اجتماعی و هیجانی بین کودک و مادر است. انگیزه های عاطفی و هیجانی یکی پس از دیگری در کودک بروز کرده و زندگی او را متغیر و متلون خواهد ساخت.
نیاز به خنده و شادابی:
نیاز به سرور و شادمانی که تجلی آن خنده و انبساط خاطر است از نیازهای مهم و اساسی کودکان است. او نیاز دارد بخندد، شادمان باشد، انبساط خاطر داشته باشد تا زمینه برای رشد و شکوفائی کودک و گسترش ابعاد وجود او فراهم گردد. طفل در سایه سرور و انبساط می دود و می جهد و اعضای بدن را ورزش، قدرت و مقاومت می دهد. انرژی مورد نیاز را در خود ذخیره می کند که آن در رشد فکری، روانی و عاطفی او مورد نیاز است، انبساط و بشاشتی در چهره برای او پدید می آید که بر زیبائی او می افزاید و محیط دل والدین را گرم و شاداب می سازد. غمزدگی و ماتم، عدم خنده و انبساط نشانه دلمردگی کودک و بیماری اوست و اگر هم بیمار نباشد تداوم و ادامه اش زمینه را برای بیماری او فراهم می آورد.
جلوه های آن در افراد:
انگیزه های هیجانی در افراد بسیار است. آنچه تا سنین 6 در کودکان می یابیم عبارتست از خنده، گریه، خشم، حسادت، طمع، محبت، کمروئی و.... و در آنچه مربوط به شادابی و نشاط کودک می شود مساله خنده است. کودک برای نشان دادن شادابی خود بیش از هرچیز می خندد و این بنوبه خود هیجانات مختلفی در کودک تولید می کند و حالات گوناگون در او پدید می آورد. کودکی که در آغوش مادر خویش است و مخصوصا شیر نوشیده و لذت برده است، و بویژه اگر نوازش و مهر هم دیده باشد در منتهای شادی و سرور در کمال انبساط است. چنین کودکی ممکن است تظاهرات عاطفی گوناگونی را از خود بروز دهد از جمله اینکه: دستهای خود را حرکت دهد و به اصطلاح بال بال بزند، زبانش را در آورد، صدای غا غا از خود بروز دهد، پاها را شدیدا حرکت دهد، بخندد، سرو صدا کند، جست و خیز بردارد و بالاخره بنحوی رضایت خود را از این وضع و شرایط نشان دهد. کودکان هر چند خردسالتر باشند خنده شان بیشتر و با تمام وجود است. او در ابتدا در برابر حرکت لبخند می زند و این لبخندها چیزی نیستند که به طور ناگهانی اتفاق افتند، بلکه اموری تدریجی هستند و معمولا از نگاه کردن مشتاقانه کودک آغاز شده و در طول مدت دوسه ماه رنگ و شکل می گیرند. لبخندها تدریجا زمینه ساز حرکت ها شده و زمینه را برای دوستی ها و نزدیکی ها فراهم می آورند. آنها به همراه خنده حرکت و جنبش از خود نشان داده و لحظه ای قرار و آرام ندارند و این همان حالتی است که به ناخوشایندی و یا ناسازگاری نزد بزرگسالان تفسیر می شود. در حالی که مساله این نیست، کمک گرفتن از اعضاء برای نشان دادن خنده و شادابی است.
آغاز خندیدن در کودکان
تجربه ای در آمریکا بر روی نوزادان نشان داده است که کودکان کمتر از20 روز لبخند و خنده ای ندارند. تا 2 ماهگی فقط حدود 2 درصد کودکان تبسم و لبخند دارند، در 5 ماهگی حدود 98 درصد کودکان می خندند. (تحقیقات دکتر ایلینگورت خنده دو سه روزه را هم ذکر کرد که البته بسیار نادر است). درباره اکثر کودکان مساله این است که خنده در سه ماه اول زندگی صورت انعکاسی دارد و نمی توان درباره آن حسابی باز کرد. از حدود ماه چهارم زندگی خنده در کودکان معنی دار می شود و در سنین 18 تا 24 ماهگی به اوج خود می رسد. اینان در سنین چهار ماهگی می توانند لذت و الم خود را نشان دهند که خنده و گریه جلوه این دو است. او خنده خود را به هنگامی آغاز می کند که هنوز قادر به حرکت نیست و نمی تواند جست و خیز کافی و یا راه رفتنی داشته باشد و بتواند حرفی بزند. او در این سن خنده را نه تنها به روی مادرش، بلکه به روی هر کسی که با او حرف بزند، سرش را به طرف او خم کند، با او دالی بازی کند، او در برابر این حرفها، صدا کردن ها اگر بخواهد شادی و رضای خاطرش را نشان دهد می خندد. حرکات ابروان مادر، قلقلک دادن زیر چانه اش، مخصوصا در سنین 4-6 ماهگی خود از عوامل خندیدن کودک است. در سنین 4-7 ماهگی خنده کودکان زیاد می شود، تا حدی که در اواخر این ماه به هر بهانه ای می خندد و بدین وسیله به ایجاد رابطه با دیگران موفق می شوند. خنده شان نشانه شادی و سرور آنهاست. و آنها در بیشتر اوقات شاد و خرسندند و وسیله ای برای شادمانی و سرور دارند.
ریشه و ماهیت آن:
در باره اصل مسأله خنده بحث است که چیست و چه ماهیتی دارد. برخی آن را از رموزی می دانند که هنوز کشف شده نیست. نظراتی که درباره آن داده شده است چندان اعتماد بخش نیست.
- برگسون خنده را مکانیک حیاتی زندگی انسان می دانند که در سایه آن، تخلیه هیجان و به دنبال آن آرامش می آید.
- کانت خنده را حالت فشار و انقباضی در درون می داند که اگر خارج نشود باعث ناراحتی می شود.
-کاستلر نیز خنده را نوعی تخلیه انرژی هیجانی ذکر می کند که در برابر حادثه ای انفعالی است.
- مک دو گال خنده و شادی را از غرایز مربوط به صیانت ذات ذکر می کنند و برای آن ریشه فکری قائلند.
- طرفداران پاولوف آن را نوعی رفلکس شرطی و رفتاری انعکاسی و گاهی تقلیدی می دانند.
انواع خنده:
خندهائی که از انسان و از کودکان سر می زند یکسان و دارای یک ماهیت و یک هدف نیستند. خنده به ظاهر یک چیز است ولی تحقیقی نشان داده است که نوعی تبسم و خنده در انسان در موقع هیجانات روانی وجود دارند. (انگیزه های روانی- برتراند راسل ص 307).
- گاهی خنده ناشی از خوشحالی و سرور است که فرد در آن چهره ای خاص و ویژه دارد و زمانی ناشی از تعجب است، زهر خند است، بیماری است و.... در چنان صورت فرم چهره و صورت و حالت آن را بیان می کند. خنده ها با انگیزه های گوناگون و صورت های مختلف است:
- خنده های ناشی از سرور و خوشحالی که به صورت تبسم است.
- خنده های فوق العاده شدید که به صورت چهچهه و فریاد کشیدن است.
- خنده های بچگانه هایی که در آن مقصد آدمی نشان دادن شگفتی است.
- خنده های ناشی از حالت قدردانی و تشکر که برای نشان دادن رضای خاطر برور می کند.
- خنده های ناشی از دفاع که برای جلوگیری از بروز اضطراب و از بین بردن آن پدید می آید.
- خنده های دلقکی فرد که ناشی از احساس زبونی و پستی و حقارت است.
- خنده های تقلیدی که ادای رفتار مادر را در می آورد و یا ادای رفتار دیگران را در می آورد.
- خندهای تصنعی که تنها برای حفظ ظاهر و نشان دادن وضع آرام خویش است.
- خندهای ناشی از بیماری روانی که انگیزه معقولی برای آن نیست.
- خنده هائی که بر اثر آن می خواهد آشفتگی درونی را از خود دور سازد.
- خندهای زهر خند که مقدمه بروز خشم و غضب است.
اقدامات کودک برای خنده:
کودکان دوست دارند که بخندند و برای آن اقدامات گوناگونی را از خود بروز می دهند. در پی آنند که موجبی برای خنده خود بیابند و بر اثر آن خود را غرق در شادابی و نشاط کنند. گاهی سعی می کند حالتی خنده آور تخیلی را در نظر خود مجسم کند و بر اثر آن بخندند. این تخیل ممکن است از صحنه هائی که او دیده است و یا از چیزهائی که او در ذهن اختراع کرده است، باشد.
- گاهی برای خنده و شادابی خود می غلطد، معلق می زند، لبخند می زند، اشیاء را دستکاری می کند.
- زمانی ممکن است دیگران را به خنده تحریک کند تا در سایه آن بخندد و این حالت ممکن است به صورت ادا در آوردن، پوشیدن لباس خاص، حالت دلقکی به خود گرفتن و... باشد.
- گاهی هیچ دلیلی برای خندیدن ندارد، تنهاست و با خود می خندند. کف پای خود را می خاراند، دست به شکم و بدن خود می زند.....
خنده نشانه چیست؟
خنده نمایشگر حالت رضا و خشنودی است و زمانی حاکی از شگفتی او درباره یک مساله است. گاهی او می خندد تا نظر تحسین دیگران را به سوی خود جلب کند. زمانی برای این می خندد که بر عیب و نقص و اشتباه خود پرده ای بکشد. خنده ترجمان وضع درون کودک است، نشان دهنده حالت شادی و احساس لذت اوست. خنده نشانه رضایت خاطر اوست از جریانی که در آن است، نشانه شادی و خرسندی اوست از وضعی که برای او ایجاد شده است. گاهی خنده نشانه پاسخی است از کودک به نوازش مادر و اطرافیان او و نشانه این امر که او اجتماعی شده می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در تا 5 ماهگی خنده نشانه خصیصه کلی ارتباط است و نشان دهنده رشده اوست. او با خنده خود در میان جمع می خواهد بگوید که من هستم، جریان امور و وقایع را درک می کنم، از حقایق سر درمی آورم، لایق آنم که در بین جمع و با شما باشم. او ممکن است با خنده و قهقهه شما از کوره در برود و قهقهه بزند، نه برای اینکه واقعه ای را با تمام وجود لمس کرده است، بلکه تنها بدان خاطر که نشان دهد چون شما، از همه چیز سر درمی آورد.
طرق ایجاد خنده:
نظر به احساس لذتی که از خنده فرزندان برای والدین پدید می آید پدران و مادران و حتی اطرافیان کودک اصرار دارند طفل را به خنده آورند. خنداندن کودک قبل از دبستان کاری آسان است. هر امر ساده ای و حتی بازی جدیدی می تواند سبب خنده کودک گردد. نشان دادن یک چهره غایب، یک شیء جدید، یک حرکت نو برای خنده او کافی است. مادران در موردی از صداهای ملایم و بم، از محرک های بصری و ساده، از چرخاندن یک بوته، از باز وبسته کردن دستها می توانند او را به خنده آورند. گاهی کودک خود را در آئینه ای می بیند و به خنده می آید، زمانی اطراف دهان وچانه طفل را نوازش می کنند، پهلوی او را قلقک می دهند و او را از خنده بی خود می کنند، گاهی خود مادر می خندد و طفل به تبع او می خندد. طی رشد تدریجی اگر به نوازش شکم و گردن او توجه کنید خواهید دید که خنده و لذت او آغاز می گردد. به شما نگاه می کند، شما با او حرف می زنید، لبخند دارید، او ابراز خوشحالی می کند. حالت بشاش دیگران هم ممکن است او را به خنده اندازد. غلطاندن کودک، دنبال کردن او به شوخی، دالی بازی کردن، قلقلک دادن، قائم باشک بازی کردن و..... همه از عوامل خنده کودکند.
مواضع والدین در برابر خنده:
در برابر شادی و خنده کودکان چه موضعی اتخاذ کنیم؟ پاسخ این است که باید خوشحالی و سرور خود را نشان دهیم. ما همچون او باید بخندیم و نشان دهیم از این امر شاد و مسروریم و این مساله را باید به نحوی، به کودک نشان دهیم و به او تفهیم کنیم. به هنگامی که کودک می خندد ما باید چهره ای ملایم و شاداب داشته باشیم تا او از این امر احساس شادی و سرور کند. نحوه پاسخ و حالت ما در برابر شادی کودک سبب احساس غرور او خواهد شد و این برای رشد کودک و زندگی توام با لذت او ضروری است. اهمیت شادی و خنده در تشکیل و ادامه علاقه های اساسی و اجتماعی بین طفل و اطرافیانش نقشی اساسی و فوق العاده دارد و حتی مانع بروز بسیاری از رفتارهای غلط و نادرست او می شود. باید لبخند او را با لبخند جواب داد تا او نسبت به ابراز شادمانی بی تفاوت نشود. در کل، لبخند کودک را باید با لبخند جواب داد و گرنه این امر باعث کاهش رفتار می شود و ممکن است زمینه ساز عقده ها و نارسائی ها و گاهی بی اعتنائی و سردی در زندگی شود و سرور و لذت حاصل از زندگی شادکامانه را از بین ببرد.