اینکه وضع کودکان و افرادی را که به حساسیت و زود رنجی گرفتارند، چگونه می توان اصلاح کرد و یا به چه صورت هائی می توان به تعدیل و کاهش این حالات وادار نمود، پاسخ های متعددی دارد که ما ذیلا به مواردی از آن را با رعایت اختصار اشاره می کنیم:
الف- روان درمانی: در این زمینه از شیوه ها و امکانات بسیاری می توان سود جست که برخی از آنها صورت روان درمانی، بازی درمانی و اجتماع درمانی دارند، اهم آنها عبارتند از:
1- آگاهی و تفهیم فرد به این امر که حساسیت او ناصواب و موجب صدمه برای او و دیگران است و هم از نظر اخلاقی ناپسند به حساب می آید.
2- اصلاح طرز تلقی ها و طرز برداشت ها و فهماندن این مسئله که اگر مطلبی به کسی می گویند همه گاه قصد سوئی در آن نیست. در مواردی بسیار اصل بر خیرخواهی و حسن نیت است.
3- آموزش راه و رسم عملی حیات فردی و اجتماعی تا بداند در برابر مسائل و جریانات چگونه عمل کند.
4- حل مسائل و دشواری های زندگی فرد چه در جنبه روانی، چه در جنبه عاطفی، اجتماعی تا احساس سنگینی و ناراحتی نکند.
5- اقناع او که توقعات خود را محدود کند تا دچار رنجش ها و مخمصه ها نگردد. انتظارات فردی که در اجتماع زندگی می کند باید واقع بینانه تر باشد. مثلا در محیط خانه محبت به کودک خردسال تبعیضی برای او به حساب نیاید.
6- تمرین اعتماد به نفس و تسلط بر نفس به گونه ای که قدرت تحمل انتقاد را داشته و نواقص خود را بپذیزد و خود را با شرایط جدید تطابق دهد.
7- تفهیم این نکته که مردم گاه مجبور نیستند تابع رای و فکر و اراده ما باشند و هرچه را خواستیم رعایت کنند.
8- محو تصاویر و خاطرات ناراحت کننده با شستشوی ذهنی و در سایه القائآت، ایجاد محیط های شاد و تازه و اشتغالات منحرف کننده از افکار قلبی.
9- واداشتن به فکر و اندیشه درباره حالات و رفتارش در موارد حساسیت و ارزیابی اعمال خود که آیا عمل او به صواب بوده است یا نه.
10- تقویت فرد برای مبارزه با عوامل تعارض دیگر و روحیه مقاومت که با هر حادثه ای غمگین نشود و تقویت اراده او برای تصمیم گیری سریع و عادی.
11- زمینه سازی برای آرامش، خوشحالی و سرور و شادمانی با از میان بردن زمینه های حقارت و یا زمینه سازی برای تجسم صحنه های خنده آور.
12-القاء به فرد برای یافتن سلامت روان و تفهیم به او که خود می تواند نیرومندترین کمک کار برای خود باشد و در مواردی باید حتی اندیشه ناروائی را در خود نفوذ ندهد.
13- زمینه سازی برای جبران احساس گناه از راه توبه و یا واداشتن او به عملی که این حالت را از او بزداید و رنج و ناراحتی او را تخفیف دهد.
14- واداشتن به بازی و تفریح و سرگرمی و پیک نیک تا با افراد مانوس شده و خود را با دیگران تطبیق دهد و یا ثبت نام او در اردوهای تفریحی، علمی و....
15- تغییر محیط در مواردی که حساسیت حاد و شدید شده است، مثل انتقال فرد از یک محیط به محبط جدید و غریبه که دیگران او را به حالتی نشناسند.
16- تغییر رای و تصور او درباره دیگران به گونه ای که دیگران را افرادی ارزشمند به حساب آورند و بدانند که دیگران هم حق رای و حیات دارند.
17-تشویق و دلداری او به هنگامی که گرفتار رنج و ناراحتی هستند و نوازش و نصیحت او که زیاد نگران نباشد و تشویش به خود راه ندهد.
18- توجه دادن او به مذهب و اخلاق و تعالیم مذهبی و اخلاقی و مخصوصا ارائه الگوها در این رابطه.
19- دور داشتن او از محیط های رنج زا و سر و صدا، و توقعات نابجا که خود مایه دستیابی به سکون و تخفیف آلام و احساس رنج هاست.
20- رفع عوارضی که خود زمینه ساز این حالات و رفتار بوده اند.
ب- دارو درمانی: روانپزشکان در مواردی ترجیح می دهند که با استفاده از برخی داروهای آرامبخش موجبات تسکین و آرامش آنها را فراهم آورند. این امر براساس این فرض است که حساسیت و زود رنجی ها ریشه عصبی دارند و با دارو و درمان می توان در آنها تخفیفی ایجاد کرد. و گاهی ممکن است فرضیات دیگری در این زمینه باشد. به هرحال ضروری است از ورود در بحث پزشکی خودداری کرده و مسئله را به اهل آن ارجاع دهیم.
ج- طرق دیگر: شیوه های درمانی دیگری در این رابطه قابل ذکر است، مثلا:
1- در مواردی ضروری است که او را خلع سلاح کنیم تا دریابد در سایه حساسیت ها به جائی نخواهد رسید، بهتر است احساس بهتری داشته و لحظات زندگی خود را شاد کند.
2- واداشتن به کار و تجربه و اعطای مسئولیت به او و درخواست شرکت او در حیات اجتماعی و زندگی در جمع و القاء تحمل و پذیرش مردم، تا بتوانند خود را با شرایط خاص تطابق دهند.
3- خشکاندن ریشه بایدها نبایدها از زندگی فرد، طوری که خود را نیازمند نبیند در وادی حساسیت ها و زود رنجی ها بیندازد.
4- وداشتن آنها به حل معماهای خود، و یافتن راه حل برای زندگی و تمدد اعصاب و آرامش و استراحت، خود او بگوید چه باید کرد.
5- ایجاد زمینه برای حرکت و کار و تلاش و انجام وظیفه و مسئولیت زیرا که بیکاری خود موجب ملال و افزایش حساسیت هاست.
6- تربیت احساسات آنها، و تحت کنترل در آوردن آن، از افراط و تفریط ها جلوگیری شود و آنها بتوانند مدیر خوبی برای زندگی خود باشند و بتوانند بر خود مسلط گردند.
7- توجه دادن به این امر که معلوم نیست همه گاه مردم بتوانند نیت او را بخوانند و یا در صورت خواندن افکار او بتوانند راه او را تعقیب کرده و طبق خواسته اش عمل نمایند.
پرهیزها:
در طرق اصلاح و تعدیل ضروری است از اقدامات و تصمیم گیری هائی پرهیز شود، از جمله:
- سرزنش و ملامت درباره وجود این حالت و رفتار.
- تهدید و تنبیه و اخطار که خود موجب پدید آمدن دردی دیگر است.
- اعمال زور و فشار و قدرت برای اینکه او حساسیت خود را به دور بریزد.
- بی اعتنائی به سرنوشت او بدین شکل که بگذار او در رنج خود بسوزد و بسازد تا اصلاح شود.
- تشدید درگیری و نزاع مخصوصا در حضور کودکان و بویژه در حضور چنین کودکانی.
-بحث های داغ و تحریک آمیز که زمینه را برای عصبی شدن بیشتر آنها فراهم می سازد.
- توقع اموری که در حد توانائی کودک نباشد و یا مخالف فکر و رای او باشد، مگر با تفهیم ها.
- پرهیز از بیحرکت و راکد بودن او یا کز کردن در گوشه ای که ملال و افسردگی را موجب می شود.