مهرطلبی یک احساس یا یک رفتار عاطفی است که همه گاه دارای جنبه منفی نیست. در مواردی بسیار دارای جنبه مثبت است. از جمله از جنبه های مثبت آن:
- تمرین صبر و حوصله در برابر برخوردها و نابسامانی ها که خود عاملی برای رشد است.
- داشتن سازگاری و تفاهم با افراد و عادت کردن به آن که خود نقطه مثبتی است.
- ترک خودخواهی و خودپسندی ها و خودبینی و شکستن غرور کاذب خود در زندگی اجتماعی.
- داشتن تواضع و فروتنی در بین جمع که خود زمینه ساز اخلاقی پسندیده است.
- انجام خدمات و تعاون و همراهی و همکاری با دیگران که نقطه مثبتی به حساب می آید.
- مشارکت در حیات جمعی و انس داشتن با دیگران و همگامی با دیگران و تمرین حیات جمعی.
- کوتاه آمدن در مورد درگیری و گذشت و عفو نه انتقام گیری.
- و بالاخره تطابق و توافق و مداراست که لازمه زندگی انسانی هر فردی است.
عوارض آن:
اما به این نکته باید توجه کرد که این امر موجد عوارض و زیانهائی است که در بررسی ها به همه جوانب آن به صورت کامل نمی توان دست یافت. با همه تحقیقاتی که در این رابطه شده است باز هم موارد قابل ذکر بسیاری وجود دارد که گفته نشده است. به هر حال ما با رعایت اختصار تنها به بعضی از جوانب و موارد آن اشاره می کنیم:
1- عوارض رفتاری: از عوارض مهم در این زمینه عبارتند از:
- تصنع در رفتار و حال و رفتاری را بروز دادن که غیر وضع عادی و رفتاری اوست.
- تظاهر و ریاکاری برای جلب نظر چه در محبت، چه در کار و چه در زمینه های دیگر.
– لوسی و ننری و پرتوقعی و داشتن انتظارات بیجا از دیگران.
- انزواجوئی در صورت عدم موفقیت در جلب نظرها و جلب توجهات.
- رفتار خشونت آمیز بشرطی که در وصول به هدف خود ناموفق باشد.
- اتخاذ شیوه های خلاف اخلاق، رفتار کودکانه، گریه بیحساب، گاهی طغیان و عصیان و....
2- عوارض اخلاقی: کودکی که در طریق مهرطلبی است عوارض اخلاقی نادرستی ممکن است برای او پدید آید. در این زمینه از موارد بسیاری می توان سخن گفت از جمله:
- حرکات جلف و زننده که موجب شرمساری والدین است.
- تن دادن به نوعی نوکر مآبی و تسلیم که خود زمینه را برای بسیاری از سوء استفاده ها فراهم می آورد.
- احساس پستی و حقارت و قبول تحقیر خود که این زمینه ساز عوارضی شخصی است.
- ریا و تصنع مثل رنجور نمائی، و بیماری که در کل یک فریب به حساب می آید.
- سر در آوردن از آلودگی هائی که از جمله آن استمناء است و این خود خواستاری حمایت را نشان می دهد و کودک آن را جانشین محبت می سازد.
- بداخلاقی هائی که از فرد بدین خاطر بروز می کند مثل خشونت، زن صفتی، تجاوز و تعدی،
- داشتن تواضعی ناشی از ضعف رذیلانه در زندگی.
3- عوارض فرهنگی: مهرطلبی در زندگی فرهنگی، فکری، فلسفی، علمی و تحصیلی کودکان هم اثر گذارده و گاهی موجد عوارض منفی می شوند از جمله:
- مشغول داشتن فکر به مسائل بی سرو ته و بی فایده که صدمه آفرین است.
- سرگرم شدن به اسباب بازی ها تنها به خاطر نقش مشغولیت، نه کاری که در آن خلاقیت باشد.
- واماندن از درس و بحث و مطالعه بدان خاطر که تمام فکرش متوجه این مساله است.
- عدم پایبندی به آداب، ضوابط و مقررات جامعه.
- ضعف در احساس و عاطفه و هنر، و متوجه شدن ذوق و سلیقه به امور دیگر.
4- عوارض روانی: مهرطلبی زمینه ساز عوارض روانی بسیاری است که گاهی آدمی را تا حد اختلال روانی به پیش می برد. از جمله:
- بر اثر مهرطلبی هاست که در بسیاری از کودکان دچار تضاد و تعارض و احساس گناه می شود و نمی دانند کدامیک را از دست بدهند، مهر و محبت را، یا خواسته های مورد علاقه را.
- برخی از کودکان خود را تسلیم خیالبافی ها می کنند و سعی دارند از این طریق خود را آرامش و سکون ببخشند و البته این امر سبب بریدن آنها از جهان واقع می شود.
-بعضی از آنان دچار ضعف در بصیرت ها می شوند و راه و روش روشنی را پیدا نمی کنند.
-عده ای از آنان تمرکز فکری را از دست می دهند.
- و بالاخره در مواردی ممکن است از ضعف و سستی سر درآورند و حتی به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شوند (اسکیزوفرنی کودکان).
5- عوارض عاطفی: مهرطلبی عوارض عاطفی متعددی را به همراه دارد از جمله:
- کمروئی شدید که کودک آن را پلی قرار می دهد برای دستیابی به مهر و عطوفت.
- نگرانی و اضطراب از اینکه نتواند به محبت استواری دست یابد.
- ترس از این امر که نکند محبت فرد محبوبی را از دست بدهد.
- بروز حسادت و کینه نسبت به آنهائی که به نظر او از شرایط بهتری برخوردارند.
- حساسیت و زودرنجی که ناشی از سرخوردگی و احساس صدمه در این زمینه است.
- بهانه جوئی ها، لجاجت ها، تعصب ها و....
6- عوارض زیستی: مهرطلبی کودکان در مواردی ممکن است سببی برای بروز عوارض زیستی متعددی باشد از جمله:
- مهرطلبی زمینه ساز بی خوابی و بدخوابی هاست و شما در حرف زدن کودک در خواب دقیق شوید تجلی آن را می بینید.
- بی اشتهائی که آن هم به نوبه خود عامل ضعف و رنجوری است و طفل از آن صدمه می بیند.
- احساس خستگی بی دلیل که آن هم به نوبه خود سبب مقدمه ای برای پاره ای از اختلالات روانی است.
- بررسی ها نشان می دهند که عدم موفقیت در جلب محبت زمینه را برای تنگی نفس، دل درد، سوء هضم و آلژی پوستی و در بزرگتران سبب بروز بیماری قلبی و یا فشار خون است. همچنین ناتوانی های جسمی، گاهی سردرد، و زمانی کسالت و ناراحتی فکری در این رابطه است.
7- عوارض اجتماعی: و بالاخره مهرطلبی سبب بروز عوارض اجتماعی بسیاری است از جمله:
- عدم پایبندی به ضوابط اجتماعی که به نظر کودک این امر می تواند عامل انتقامی به حساب آید.
- داشتن زندگی وابسته به دیگران و توأم با توسری خوری که آن هم به نوبه خود ضایعه ای است زیرا آنها هرگز قادر به دفاع از خود نتوانند شد.
-متهم بودن در بین جمع به ضعف نفس، لوسی، بی عرضگی و....
- سر در آورن از گریز و فرار بدان خاطر که نظری را به سوی خود جلب کنند و یا محبتی را فراهم آورند.
- بر پا کردن شور و شر برای تسکین و آرامش خود.
- و بالاخره به پیش رفتن گاهی تا حد بزهکاری و لغزش و انحراف و عدم سازگاری با محیط اجتماعی.
خطرات بیشتر
عوارض و خطرات بیشتری را هم در رابطه با این افراد می توان منتظر بود. از جمله اینکه:
- گرسنگان شهوت و سیاست از وضع حالشان سر درآورند و آنان را مورد طعنه خود قرار دهند و مشکلی اخلاقی بیافرینند.
- سر درآوردن از بزهکاری و جنایت، اگر چه برای کودک ناآگاهانه و بدون نقشه قبلی باشد. این امر درباره بزرگتران بیشتر صادق است و تجربه نشانه داد که بسیاری از مجرمان از کسانی بوده اند که در دوران کودکی از عشق و محبت والدین بهره ای کافی نگرفته اند. در مواردی بسیار غرور و عزت نفس خود را از دست می دهند و برای جلب محبت از فحشاء و آلودگی سر در می آورند.
- تن دادن به جریان روز براساس اصل عوامانه هرچه پیش آید خوش آید.
- احساس بی ارزشی و بیچارگی مخصوصا به هنگامی که مور ظلم و تعدی قرار گیرند و توان کافی برایشان نباشد.
زندگی آینده آنان
کودکانی که در چنین شرایط و اوضاعی رشد کنند زندگی و آینده خوب و مطلوبی ندارند. معلوم نیست برای آنان موفقیتی ناشی از اعمال عرضه خود بکار آید. دائما در معرض خطرات قرار می گیرند و از زندگی آسیب خواهند دید. مهرطلبی در سنین بلوغ خطر آفرین است و به صورت عشقی سوزان درمی آید و شخصیت فرد را در شخصیت معشوق محو خواهد کرد. اینان اگر بعد ها ازدواج کنند ازدواجشان، ناموافق است. برای یکدیگر مزاهم هستند و یکدیگر را برای خود بار سنگین احساس می کنند. اگر زن باشد محبت افراطی ازخود بروز می دهد تا محبت شوهر را جذب کند ولی شوهر گمان تصنع دارد و این خود عامل اختلاف است. اگر مرد باشد همچون کودکی خواستار محبت می شود و حیات مردانه خود را از دست می دهد. پدری خواهد شد که به اصطلاح عوام کلاه او بی پشم است.
- ما افراد بسیاری را می شناسیم که مهرطلب بوده و ازدواج کرده اند ولی مورد بی اعتنائی همسر قرار گرفته و خود را برای جلب نظر و محبت بازیچه او قرار داده اند. اینان در زندگی اجتماعی هم توفیقی نداشته اند. مورد اجحاف و تعدی قرار گرفته اند و اعتراضی نکرده اند. صدمه و آسیب دیده اند دم بر نیاورده اند. اینان از نظر روحی در شرایطی بوده اند که در برابر اشخاص مهاجم و سلطه طلب احساس بی ارزشی کرده اند و تسلیم خواسته ها و امیال او شدند. چون برای اینان مهم نیست که جلب نظر چه کسی را بکنند و چگونه و این خود زمینه ساز لغزش هاست.