کرامت ارزشی انسانها با توجه به احادیث و روایات

بالاتر از کرامت ذاتی- که هم انسان ها دارا هستند- کرامت ارزشی عالی است که ملاک امتیاز را بر مبنای تقوا استوار می سازد. یکی از آیاتی که دلالت بر این ملاک دارد، آیه 13 از سوره حجرات است: «یا أ یها الناس إنا خلقنا کم من ذکر و أ نثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل  لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم»، «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را شعبه ها و قبیله ها قرار دادیم که با یکدیگر با تحصیل معرفت، زندگی هماهنگی داشته باشید. قطعا، با کرامت ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

یعنی با توجه به این که اکثر اولاد آدم، با داشتن همه نیروها و استعدادها و امتیازات، از مراعات حقوق الهی و انسانی سرباز می زنند و منحرف می گردند و با ظلوم و جهول و کنود و هلوع و ضعیف خوانده می شوند، معلوم می گردد خداوند سبحان فقط زمینه ارزش کرامت و شرافت را در انسان به وجود آورده است. به تعبیر روشن تر، همه نیرو ها و استعدادهای مثبت که خداوند به انسان ها عنایت فرموده، مقتضی ارزش و کرامت و حیثیت است که مقتضی به وجود آمدن حق کرامت برای آنان می باشند، نه این که در همه موقعیت ها شرایط، انسان ها دارای شرف ذاتی و کرامت وجودی هستند بنابراین، اگر انسانی در صدد هوی پرستی و خودکامگی و قدرت بازی و خود هدفی برآید و آن نیرو ها و استعدادها را در جهت اهداف پلید خود مورد بهره برداری قرار دهد، قطعی است چنین انسانی نه فقط حق کرامت و شرافت و احترام ذاتی ندارد. بلکه بدان جهت که مخل حیات و کرامت و آزادی دیگر انسان هاست، مجرم بوده و باید مواخذه شود و برای دفاع از حق حیات و حق کرامت و حق آزادی آنان، مورد کیفر قرار گیرد.

در این جا اشاره به چند روایت معتبر، خالی از فایده نیست:

1- محمد بن جعفر العقبی نقل می کند که امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ای چنین فرمود: «أیها الناس إن آدم لم یلد  عبدا و لا امه و ان الناس کلهم احرار و لکن الله  خول بعضکم بعضا فمن کان له فصبر فی الخیر فلا یمن به علی الله»، «ای مردم! حضرت آدم علیه السلام نه بنده ای تولید کرده و نه کنیزی، و همه مردم آزادند، اما خداوند تدبیر و اراده بعضی از شما را به بعضی دیگر سپرده است».

در این روایت، علاوه بر این که عدم اصالت بردگی در اسلام ثابت شده، کرامت عموم انسان ها نیز با اسناد حریت (آزادی و آزادگی) مطرح شده است. در آیه  8 از سوزه ممتحنه چنین آمده است: «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم و تقسطو إلیهم»، «خداوند شما را از نیکوکاری و عدالت درباره کسانی که با شما نجنگیده و شما را از وطن هایتان آواره نکرده اند، نهی نمی کند.»

2- جمله دستوری که امیرالمومنین علیه السلام در فرمان مالک اشتر فرموده، زمینه و اقتضای اولیه کرامت و شرافت را متذکر می شود: «و أ شعر قلبک الرحمه للرعیه، و المحبه لهم، و اللطف بهم، ولا تکونن علیهم سبعا ضاریا ] ضاربا[ تغتنم أکلهم ، فإنهم صنفان: إما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق»، «مالکا، رحمت و محبت و لطف برمردم جامعه را به قلبت بفهمان، (به طوری که آن را دریافت کند، نه این که در حد یک تصور ذهنی بماند). و برای آنان درنده ای خوانخوار مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری، زیرا مردم بر دو صنفند: یا برادر دینی تو هستند، یا نظیر تو در خلقت (هم نوع تو می باشند). مالکا! انسان ها بالاتر از حق حیات، حق کرامت دارند. نهایت امر، این حق یک امر غیر قابل سقوط و زوال نیست، بلکه این حق مشروط به برخورداری صحیح از همه نیروها و استعدادها و ابعاد مثبت است که در انسان وجود دارد. حتی اگر کسی نتواند از آن ها به طور صحیح بهره داری کند و اگر از آنها به ضرر خود و دیگران سوء استفاه نکند، باز از حق کرامت نسبی برخودار است.

3- محدث قمی در روایتی چنین نقل می کند: «عن الحسین بن خالد قال: قلت للرضا علیه السلام: یا بن رسول الله! ان الناس یروون أن رسول الله صلی الله علیه و آله قال: إن الله خلق آدم علی صورته فقال: قاتلهم الله لقد حذفوا أ ول الحدیث. إن رسول الله صلی الله علیه و آله مر برجلین یتسابان، فسمع أ حدهما یقول  لصاحبه: قبح الله وجهک وجه من  یشبهک، فقال: یا عبدالله! لا تقل هذا لأ خیک فإن الله عزوجل خلق  آدم علی صورته»، حسین بن خالد می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم: ای پسر پیامبر! مردم روایت می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: خدا آدم را به صورت خودش آفریده است. ] آیا این روایت صحیح است؟[ امام رضا علیه السلام فرمود: خدا بکشد آنان را، اول حدیث را حذف کرده اند؛ ] حدیث چنین است[: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می گذشت و دو نفر به یکدیگر ناسزا می گفتند. یکی از آن دو به دیگری گفت: خدا روی تو و روی هر کسی را که شبیه به توست، زشت کناد. آن حضرت فرمود: ای بندة خدا ! این ناسزا را مگو، زیرا خداوند عزوجل حضرت آدم علیه السلام را شبیه صورت او آفریده است».

4- امیرالمومنین علیه السلام در وصیتی به دو فرزند عزیزش درباره قاتل خود (ابن ملجم مرادی، شقی ترین اشقیای تاریخ ) فرمود: «فرزندان من»!  اگر ابن ملجم را قصاص کردید، پس از قصاص: «و لا تمثلوا بالرجل، فا نی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: « إیاکم و المثله و لو بالکلب العقور»، «هرگز قاتل را مثله نکنید (اعضای مهم او، مانند چشم وگوش و بینی او را نبرید)، زیرا من از رسول خدا صلی الله علیه  وآله شنیدم: «بپرهیزید از مثله کردن، اگر چه سگ هار یا دیوانه باشد». «مثله » کردن، عبارت است از: قطع یک یا چند عضو از انسان، پیش از مرگ یا پس از مرگ او که موجب اهانت به او باشد. از این حکم قطعی نیز روشن می شود: کرامت انسانی از دیدگاه اسلام، حتی پس از مرگ و کشته شدن او ثابت است و هیچکس حق اهانت به زنده یا مرده یک انسان را ندارد.

5-  مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: «إن أمیرالمومنین علیه السلام بعث إلی رجل بخمسه اوساق من تمر البــغیبغه ( و فی نسخه أ خری البقیعه) و کان الرجل ممن یرجی نوافله ورفده وکان لا یسئل عــلیا علیه السلام و لا غیره شیئا. فقال رجل لأ میر المومنین علیه السلام: و الله ما سئلک فلان و لقد کان یجزیه من  الخمسه أو ساق و سق واحد. فقال له أمــیرالمومنین علیه السلام: لا کــثر الله فی المومنین ضربک، أعطی أنا و تبخل أنت؟! و الله إذا أنا لم أعط الذی یرجونی الا من بعد المسئله ثم أعطیته من بعد المسئله فلم أ عطه الا ثمن ما  أ خذت منه و ذلک لأ نی عرضته أ ن یبذل لی ماء وجهه الذی یعفره فی التراب  لربی و  ر به  عند تعبده له»، امیرالمومنین علیه السلام پنج وسق (هر وسق تقریبا معادل سه کیلوگرم میباشد.) خرما برای مردی فرستاد و آن مرد از کسانی بود که جود و بخشش داشت و هرگز نه از امیرالمومنین علیه السلام و نه از کسی دیگر چیزی نمی خواست. مردی به آن حضرت گفت: سوگند به خدا، فلانی از تو سوال نکرده بود؛ ] وانگهییک وسق از پنج وسق کفایتش می کرد. حضرت فرمود: خدا مثل تو را در جامعه مومنان زیاد نکند. من می دهم و تو بخل می ورزی! سوگند به خدا، اگر من به او ندهم آن چه را که از من امید دارد (شخصا یا از بیت المال) مگر بعد از این که از من سوال کند، در این صورت، نداده ام به او مگر قیمت چیزی را که از او گرفته ام زیرا در این صورت، من او را در معرض دادن آبرو درآوردم (او را مجبور کرده ام که آبرویش را در برابر پنج وسق خرما بریزد)؛ آن رویی که در موقع عبادت به خاک می مالد برای پروردگار من و پروردگار خودش».

آیا می توان برای اثبات کرامت وشرافت انسانی، مطلبی بالاتر از این در نظر گرفت؟


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 225 تا 229

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402354