تاثیر اعتقاد به قیامت در زندگی بشر

انسان معتقد به زندگی جاودانی پس از مرگ، از جهات گوناگون و شئون مختلف، به صفات عالیه ای متصف می گردد و انقلاب و تحول فوق العاده عظیم فکری و اخلاقی و عملی در پرتو به «قیامت» در او به وجود می آید که ذیلا نمونه ئهایی از آن نشان داده می شود.

1- توسعه در بینش

اعتقاد به حیات ابدی و زندگی بی پایان پس ازمرگ، پیداست که فکر انسان را از تنگنای زندگی بسیار محدود عالم طبع رهایی بخشیده و آماده ی انتقال به یک جهت فوق العاده وسیع و پهناور و دیگر می سازد که برای همیشه باید در آنجا زنده بماند و هرگز مرگ و فنا به سراغش نیاید. طبیعی است که صاحب چنین فکری، دارای همتی عالی خواهد بود و با شور و نشاطی بس عظیم به فعالیت های مستمر و دامنه دار حیاتی خواهد پرداخت و شعاع اندیشه و همت و فعالیتش از دایره ی محدوده ی دنیا به طور بی نهایت، دورتر رفته و تا آنجا که از قدرت اندازه گیری بشر، خارج است پیش خواهد رفت. نه مانند ماده پرستان کوته نظر که خود را موجودی کوچک و محدود می بینند و فقط برای تأمین حیات چند روزه ی دنیا به فراهم ساختن یک سلسله موجبات برخورداری از لذات بسیار حقیر و بی ارزش حیوانی، خود را سرگرم  می سازند، شعاع فکر و منطقشان از چهارچوب محدوده ی دنیا و لذت های زود گذر آلوده ی به هزاران ناملایمات و محن تجاوز نمی کند، نه از عالم روح و لذائذ معنوی انسان خبری دارند و نه از جهان بی منتهای قرب ربوبی و رضوان الهی سخنی شنیده اند. درست، خود را مانند حیوانی می شناسند که جز اشباع شهوات و ارضای غرائز پست بهیمی در این دنیا همی ندارند و پایان کار خود را نیز جز مردن و نابود شدن، چیز دیگری نمی دانند! به فرموده ی قرآن کریم: «یتمعون و یأکلون کما تأکل الانعام» (محمد(ص) /12«بهره می برند و می خورند، آنچنان که چهارپایان می خورند..». اما «آخرت بینان بلند نظر» که با الهام گرفتن از منطق وحی انبیاء علیهم السلام عالم بی نهایت وسیع و سراسر نور و سرور و بهجت آخرت را معتقد  شده اند و پیوسته «طائر گلشن قدس» روحشان، به عشق آن گلستان جاودان در تب و تاب و پر از سوز و گداز است، به این چنین دون همتی ها و کوته نظری ها لبخند تمسخر می زنند و کنج این محنت آباد را نشیمن لایق این «شاهباز سدره نشین» نمی دانند و با دلی  سرشار از شور و نوا می گویند:

خرم آن روز کزین منزل ویران بروم                                     راحت جان طلبم و زپی جانان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت                                    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

«اگر نبود اجل و مدتی که خدا ]در دنیا[ برای آنان مقرر فرموده است، از شوق ثواب و ترس عذاب به قدر یک چشم بر هم زدن، جان در بدنشان قرار نمی گرفت». آری این جهان بینی وسیع و توسعه دردایره ی فعالیت و نشاط دائم، معلول اعتقاد به قیامت و عالم «خلود» پس از مرگ است که ماده پرستان کوته بین، فاقد آن می باشند.

2- تعدیل اخلاق و تهذیب نفس

البته روشن است موجودی که از یک سو غریزه ی کامجویی و لذت طلبی در درون خود دارد و از سوی دیگر جز همین دنیا و لذات موجود و نقدینه ی دنیا چیز دیگری نمی شناسد و غیر آن، مطلوبی برای خود نمی داند، طبیعی است تا آنجا که از دستش برآید، در راه ارضای تمایلات نفس «لاتقنع» و بطن «لایشبع» خویش می تازد و با هر مانع و رادعی که بر سر راهش بیاید بی هرگونه قید و بند و پرواز، می جنگد و از هیچگونه ظلم و اجحاف و تعدی و جنایت عرضی و جانی نسبت به احدی فرو گذار نمی کند. طبعا نتیجه همین می شود که می بینیم، دنیا مانند یک میدان بازی شده است برای زورمندان شکمخواره و طماع بشر که بر اثر حب شدید و عشق به دنیا و «تکاثر» در مال و جاه، اینچنین آتش افروخته اند و صحنه ی زندگی را تبدیل به یک میدان جنگ آتش بار سوزان نموده اند، از هر سو شعل های محرق حرص و آز بشری است که با داغی و سوزندگی عجیب، سرتاسر جامعه ی انسانی را احاطه کرده و تمام شئون زندگی آدمیان را در کام خود کشیده است. «و إن جهنم لمحیطه بالکافرین»(عنکبوت/54«راستی که جهنم محیط بر کفار است». آری این فساد اخلاق و افساد حیات از آنجا ناشی شده است که آدمی دنیا را هدف نهایی خود شناخته و غیر این جهان، به جهان دیگر و لذات برتر و بالاتری پی نبرده است. اما انسان مومن به «قیامت» و معتقد به حیات خالده ی «آخرت» که در پرتو نور وحی و قرآن بینشی فوق العاده وسیع و نافذ پیدا کرده و عالمی بی نهایت دامنه دار و روشن، دارای ثبات و اصالت جاودان از دریچه ایمان مستدل و بصیرت کامل، مشاهده می کند، در واقع خود را همراه کاروان عظیم هستی مانند یک مهره ی کوچک واقع شده در ردیف اجزاء یک کارخانه و یک دستگاه بزرگ ماشینی می بیند که همه، وابسته ی به هم در حال حرکت به سوی یک مقصد اعلای مشترک می باشند و هر فردی نیز در این دستگاه عظیم خلقت، دارای وظیفه ی خاصی است که باید آن وظیفه را با وظائف مخصوص دیگران بسان همان پیچ  و مهره های ریز و درشت کارخانه و ماشین، منطبق گرداند تا همه با هم به مقصد رسیده و آنجا که تجلی گاه بسیار روشن اخلاق و ملکات نفسانی آدمی است هرکسی به فضیحت و رسوایی و مکرمت و سرافرازی فرآورده های روحی دنیایی خود دچار و یا مثاب و بهره ور گردد. «کل نفس بما کسبت رهینه» (مدثر/38«هرکسی در گرو آنچه که انجام داده است می باشد». البته طبیعی است که چنین انسان نافذ البصیره و دوراندیش، ابدا دامن روح عظیم القدر خود را به رذیله ی بسیار زشت و کریه «تکاثر» در مال و جاه دنیا نمی آلاید و هرگز ساحت اقدس قلب بلند پایه اش را که باید کانون حب خدا باشد و کشتزار «جنت» و «رضوان» آخرت با آن جلالت و رفعت گردد، چراگاه شیطان پلید و لجنزار عفونت زای مشتهیات بطن و فرج حیوانی نمی سازد. حرص و بخل و طمع و کبر و نخوت و خودبینی و سایر خوی های زشت شیطان مطلقا از وجود او رخت بربسته و در عوض، انواع ملکات فاضله ی انسانی را از سخاء و رفاء و قناعت، تواضع و وقار و متانت، صدق و صفا و امانت و بالاخره ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی در راه تحصیل رضای خدا و تأمین سعادت عقبی در روح و روانش ثابت و راسخ می گردد و جدا موجود مبارکی می شود که همچون آفتاب تابان، نور علم و حرارت ایمان، به اطراف و جوانب خود پخش کرده و جمعیت ها را به سعادت و خوشبختی می رساند.

3- مراقبت شدید در عمل

از آن نظر که در روز «قیامت» روز «حساب» و رسیدگی به اعمال انسان است و کوچکترین عمل از اعمال آدمیان از ظاهر و باطن (آشکار و نهان) تحت مراقبت شدید خدای عالم السر والخفیات است و به حکم قانون «عدل الهی» از مجارات «ذره ی» فرو گذار نخواهد شد؛ لذا انسان معتقد به چنین یوم الحساب والجزا، شدیدا مراقب افعال و اقوال (گفتار و کردار) خود می باشد و لحظه ای از «وارسی و تفتیش» اعمال خود تساهل نمی ورزد و در واقع، اعتقاد به قیامت در باطن جان انسان مانند یک پلیس مخفی و نگهبان شدید الاخذ دائمی همراه انسان است که از باریکترین جنبش و خفی ترین حرکت مردمک چشم آدمی غفلت نمی کند و جزئی ترین کارهای نهان در پیش او روشن و عیان است. پس نتیجه این شد که: اعتقاد به قیامت در تمام نواحی وجود انسان از فکر و اخلاق و عمل اثر می گذارد و او را موجودی عالی همت و کریم النفس و صالح العمل می پروراند.


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 91 تا 95

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402586