جملاتی از امام سجاد در مقام تنبه انسان

قرآن کریم با سوگند و قسم می خواهد تنبهی عمیق در ما ایجاد کند که به هوش باشید! تمام افراد انسان در جو زیان و خسران زندگی می کنند! نفس می کشند، زیان می کنند، نگاه می کنند و سخن می گویند و می نشینند و برمی خیزند، در همه حال در حال زیان و خسران و مانند همان یخ فروش، سرمایه ی عمرشان آب می شود. «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات»، «به جز کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح و نیک انجام می دهند». تنها یک گروهند که علی الدوام مشغول تجارتند و باهر نفس و باهر نگاه و گفتارشان بهره های پایدار و ثابت و باقی به دست می آورند! آنها کسانی هستند که در مسیر ایمان به خدا و آخرت قرار گرفته و تمام افکار و اخلاق و اعمالشان را بر محور ایمان به گردش درمی آورند و از مرز دین، قدم فراتر نمی گذارند.

ندای بیداری بخش امام زین العابدین علیه السلام

الحال چه بهتر که پس از شنیدن ندای قرآن مجید، ندای تکان دهنده ی امام سیدالساجدین علیه السلام را هم بشنویم که می فرمایند: «فاخذروا ایها الناس من الذنوب و المعاصی ماقد نهاکم الله عنها وحذرکموها فی کتابه الصادق والبیان الناطق»، «ای مردم! بپرهیزید از معاصی! دوری بجویید از گناهان که خدا در کتاب صداق و بیان ناطق خود، شما را از گناهان نهی کرده و از معاصی برحذر داشته است! نهی و تحذیر خدا را سبک نشمارید»! «و اشعروا قلوبکم خوف الله»، «ترس از خدا را شعار (پیراهن زیرین چسبیده به بدن) قلبتان قرار دهید». امام علیه السلام می فرماید: ترس از خدا وقتی حقیقت دارد که همچون جامه ی چسبیده به بدن، شعار قلب و فراگیرنده ی جانتان باشد نه فقط فریاد بکشید و یا فرضا از چشم ها اشک بریزید. این جمله در گذشته نقل شده که فرموده اند: «لیس الخائف من یبکی ویمسح عینیه بل من یترک ما یخاف ان یعاقب علیه»، «آدم خدا ترس آن نیست که بگرید و چشمان خود را بمالد، خدا ترس آن است که آنچه را که عقلب از آن می ترسد، ترک کند»!

لازمه ی خوف از خدا، ترک گناه است نه فریاد کشیدن و داد و قال به راه انداختن!

«واشعروا قلوبکم خوف الله و تذکروا ماقد وعدکم الله فی مرجعکم الیه من حسن ثوابه کما قد خوفکم من شدید العقاب ولا تکونوا من الغافلین المائلین الی زهره الدنیا»، «به یاد آورید آنچه را که خداوند در بازگشت شما به سوی او به شما از پاداش نیکش وعده کرده است؛ همانگونه که از عذاب شدیدش آگاهتان نموده است؛ پس از غفلت زدگان شیفته ی شکوفه ی زندگی دنیا نباشید»، زیرا همان گونه که شکوفه های بهاری طولی نمی کشد که رو به پژمردگی می گذارند و در فصل خزان نابود می شوند، این شکوفه های زندگی دنیا از مال و مادر و فرزند و زن نیز با فرا رسیدن فصل خزان مرگ، از بین می روند و جز روابط با خدا چیزی برایتان نمی ماند! «کل من علیها فإن* ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» (رحمن/26-27).

خوشبختی در گرو واعظی از درون

«یابن آدم انک لا تزال بخیر ماکان لک واعظ من نفسک»، «ای فرزند آدم! آنگاه که تو واعظ و پند دهنده ای از درون خود داشته باشی، با خیر و سعادت و خوشبختی همراه خواهی بود»، یعنی آن نفس اماره ات که تو را به گناه وا می دارد، تبدیل به نفس لوامه شده باشد؛ آنگونه که هر دم میل به گناه می کنی، او از درون خودت فریاد بر سرت بکشد و از گناه بازت دارد و گرنه واعظ بیرونی همچون قطرات آبی است که هرچند یک بار به درختی در وسط بیابان و زیر آفتاب پاشیده می شود. این چنین درختی هرگز سبز و خرم نخواهد شد! مردمی که تمام اوقات شبانه روز خود را در معرض بادهای سموم شهوات افکنده اند و مرتب شراره های سوزان عوامل محرک و مهیج از راه های مختلف به جانشان می رسد و ریشه ی عفت و ایمانشان را می سوزاند؛ قطراتی چند از آب موعظه و اندرز و نصیحت که از مسجد و منبر به آنها می رسد؛ چه اثری خواهد داشت؟! مگر اینکه سعی کنند و از طریق همین مساجد و منابر و استمداد از ارواح مقدس اولیای خدا عقل خود را زنده کنند و واعظی برای همیشه در درون خود منبر بنشانند و آن واعظ در همه جا و در همه حال آنها را موعظه کند و بگوید: آخر ای مرد، ای زن! تو که چهل سال و پنجاه و شصت سال پای منبرها یا بالای منبرها نشستی و گفتی و شنیدی؛ آخر به کجا رسیدی؟ چه به دست آوردی؟ اندکی حیا کن! تا کی هی گفتن و شنیدن و اثر نگرفتن!! به قول بزرگی: اگر در چراغی روغن و فتیله ای باشد یک جرقه کافی است که آن را روشن کند و همین که روشن شد، روشنی پشت روشنی و «نور علی نور» می گردد. مگر اینکه در مخزن چراغ، نه فتیله ای باشد و نه روغنی! در این صورت اگر خروارها آتش هم در آن بریزند به محض اینکه آن آتش خاموش شد، آن چراغ هم روشنی نخواهد داشت. آدمی اگر در چراغدان قلب خود فتیله و روغنی ایجاد کند، با یک جرقه از آیات قرآن و کلمات امامان علیهم السلام فتیله ی چراغ شعله ور می گردد و نوری در فضای جانش پیدا می شود. در این موقع است که دم به دم از جانب حق مدد می رسد و نوری دنبال نور افاضه می گردد. آری:
«یابن آدم انک لا تزال بخیر ماکان لک واعظ من نفسک»، «ای آمیزاد! آنگاه از سعادت و خوشبختی دائم برخوردار خواهی بود که اولا از درون خودت واعظی بر خود داشته باشی».

«و ما کانت المحاسبه من همک»، «و تمام هم و اندیشه ات این باشد که به حساب اخلاق و اعمال خودت برسی و موازنه بین کارهای زشت و زیبایت برقرار سازی».

«وما کان الخوف لک شعارا والحذو لک دثارا»، «ترس از خدا، شعار جان و همچون جامه ی چسبیده به تنت باشد و پرهیز از گناهان در مقام عمل، دثارت باشد». دثار یعنی جامه رویین، پس باید به گونه ای باشی که مردم هم در زندگیت آثار ترس از خدا را ببینند و به بی بند و باریت نشناسند! در دل از خدا بترسی و در ظاهر زندگی هم آثار تقوا و ترس از خدا را بارز سازی و سبب ارشاد مردم باشی!

«ابن آدم انک میث و مبعوث وموقوف بین یدی الله عزوجل ومسئول فاعدله جوابا»، «ای فرزند آدم! تو می میری و برانگیخته می شوی و درحضور خداوند عزوجل نگهت می دارند و مورد پرستش قرارت می دهند؛ اینک برای آن موقف جوابی آماده ساز».

سخت ترین ساعات بر فرزند آدم!

«اشدساعات ابن آإم ثلاث ساعات»، «سخت ترین ساعات های فرزند آدم سه ساعت است»:

1. «الساعه التی یعاین فیها ملک الموت»، ساعتی که در آن ساعت ملک الموت و فرشته ی مرگ را می بیند که برای قبض روحش آمده است. ما که هنوز به آن ساعت نرسیده ایم، نمی توانیم شدت و سختی آن را – آن چنان که هست – درک کنیم!

2. «الساعه التی یقوم فیها من قبره»، «ساعتی که در آن ساعت، آدمی از قبر خود برمی خیزد ]برای حضور در محشر[».

3.«الساعه التی یقف فیها یدی الله عزوجل»، «ساعتی که انسان درپیشگاه خدای عزوجل می ایستد ]برای رسیدگی به حساب[».

«فاما الی الجنه و اما الی النار»، «پس از آن یا به سوی بهشت خواهد رفت و یا به سوی جهنم». آنگاه امام علیه السلام فرمود: (فای الرجلین انت وای الدراین دارک)، «اینک ببین تو کدام یک از آن دو نفر هستی ]بهشتی یا جهنمی[ و کدام یک از آن دو خانه، خانه ی تو خواهد بود] بهشت یا جهنم[»؟

مراقب اعمال نیک خود باشیم!

اکنون جمعی گنهکارند و ما امیدواریم از آنها نباشیم ولی باید مراقب همین اعمال عبادی و کارهای خوبی که انجام می دهیم باشیم که آلوده شان به عجب و ریا و دیگر آفات عمل ننماییم. امام سیدالشهدا علیه السلام در دعای عرفه به حضور خدا عرض می کند: «الهی من کانت محاسبه مساوی فکیف لا تکون مساویه مساوی»، «خدایا! کسی که کارهای خوبش بد است؛ چگونه ممکن است کارهای بدش بد نباشد»!! آن بندگان موفقی که علاوه بر نماز و روزه و حج، انفاقات مالی بسیار چشمگیری دارند: تإسیس موسسات  خیریه می کنند، درمانگاه و بیمارستان و مسجد و مدرسه می سازند و... دقیقا باید مراقب باشند که شیطان لعین به سراغشان نیاید و آلودگی در نیاتشان ایجاد نکند که اخلاص در عمل که گوهر گرانبهای یک انسان با ایمان است، در معرض دستبرد شیطان بی ایمان است!


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره هود – از صفحه 396 تا 401

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402658