چنان که تاریخ بشر این جریان را مکرر نشان داده و جمعیت های طاغی بر اثر زمین لرزه های شدید در دل زمین فرو رفته اند و عجیب این که بشر در زندگی خود به سه عامل حیاتی نیاز شدید دارد که بدون آن سه نمی تواند زنده بماند. آن سه عامل عبارتند از: آب و خاک و هوا. آب به ما نرسد می میریم، هوا نباشد تنفس نداریم و خاک و زمین نباشد، پایگاهی نخواهیم داشت و خدا اگر بخواهد این سه عامل حیاتی را تبدیل به عامل مرگ می کند. آب مبدل به سیل های خروشان می شود. آبادی ها را ویران و انسان ها را میان امواج کوبنده ی خود به هلاکت می کشاند. هوا مبدل به طوفان و گردبادهای وحشت زا و ویرانگر می شود! درخت های کهن را از ریشه می کند، ساختمان ها را درهم می ریزد و آدمیان را نابود می سازد! آنان چنان که قرآن کریم درباره ی قوم عاد می فرماید: «واما عاد فاهلکوا بریح صرصرعاتیه* سخرها علیهم سبع لیال وثمانیه ایام حسوما فتری القوم فیها صرعی کانهم اعجاز نخل خاویه» (حاقه/7-6)، «و اما قوم عاد به وسیله ی تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند! ]خدا[ آن تندباد را هفت شب و هشت روز متوالی و بنیاد کن بر آنها مسلط ساخت] اگر آنجا بودی[ می دیدی که آن قوم طاغی همچون تنه های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان آن تندباد کوبنده روی زمین افتاده و هلاک گشته اند».
و اما خاک و زمین هم که مانند مرکبی رام زیر پای آدمیان است؛ به امر خدا مبدل به مرکبی چموش می شود و زلزالی هول انگیز به خود می گیرد و شکافی عمیق در آن به وجود می آید و سوارگان خود را در کام خود فرو می کشد، آنگونه که راجع به قارون در قرآن کریم آمده: «فخسفنا به ویداره الارض» (قصص/81)، «ما او را با خانه اش در زمین ناپدید کردیم». آیه ی 45 و 46 سوره نحل می فرماید:
«افامن الذین مکروا السیئات ان یخسف الله بهم الارض»، «آیا این توطئه گران خائن که برای اطفاء نور حق و هدم اساس دین نقشه ها طرح می کنند، ایمن از این گشته اند که خدا آنها را در زمین فرو برد؟»
«او یأتیهم العذاب من حیث لا یشعرون»، «یا عذاب از جایی که انتظار آن را ندارند به سراغشان بیاید».
«اویأخذهم فی تقلبهم فما هم بمعجزین»، یا در همان حالی که برای افزون مال و ثروت در رفت و آمدند، مجازات خدا دامنگیرشان گردد آنگونه که قادر بر فرار از چنگال آن نباشند.
«اویأخذهم علی تخوف» (نحل/ 47)، یا آنها را با هشدارهای خوف انگیز پی درپی گرفتار سازد و البته این هشدارها نشأت گرفته از رأفت و رحمت پروردگار است.
«قال ربکم لروف رحیم» (نحل/47)، «چه آنکه پروردگارتان رئوف رحیم است».
عذاب الهی در کمین کافران
در آیه ی دیگر آمده است:
«أفأمن أهل القری ان یأتیهم بأسنا بیاتا وهم نائموون»، (اعراف/97)، «آیا ساکنان شهرها و آبادی ها چه امنیتی دارند از این که در همان حال که میان بسترهای گرم و نرم خویش آرمیده و در خوابند بلای ما بر سرشان فرود آید؟»
«أو أمن أهل القری أن یأتیهم باسنا ضحی وهم یلعبون»، (اعراف/98)، «آیا اهل آبادی ها ایمن از این گشته اند که بلای ما روز روشن در همان حال که آنها سر گرم سوداگری های خود هستند نازل شود و بی سرو سامانشان سازد؟»
در آیه ی دیگر با لحنی تهدیدآمیز هشدار می دهد: «و لا یزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعه او تحل قریبا من دارهم حتی یأتی وعد الله ان الله لا یخلف المیعاد» (رعد/31)، کافران پیوسته مورد هجوم مصائب کوبنده ای به خاطر اعمالشان قرار می گیرند و اگر این مصائب به طور مستقیم به خانه های آنان فرود نیاید، به نزدیک خانه هایشان فرود می آید و هشدارشان می دهد تا عبرت بگیرند و به خود بیایند و تکانی بخورند و به سوی خدا بازگردند و این هشدارها همچنان ادامه می یابد تا وعده ی حتمی خدا فرا رسد و بلا مستقیما بر خودشان فرود آمد، چه آن وعده ی خدا هرگز تخلف پذیر نمی باشد. در آیه ی دیگر انواع بلیات را که دامنگیر آدمیان می شود، معلول بدعملی ها و سوء نیات آنان نشان داده و به صورت یک قانون ثابت در نظام الهی می فرماید: «ان الله لا یغیر نا بقوم حتی یغیر ما بانفسهم»، «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر این که آنها در ]نیات و اعمالشان[ تغییراتی بدهند».
«و إذا أراد الله بقوم سوء ا افلا مرد له»، «و وقتی خدا بخواهد قومی را ] به کیفر اعمالشان[ به بلایی مبتلا سازد، هیچ راه بازگرداندن نخواهند داشت».
«و ما لهم من دونه من وال»، (رعد/11)، «احدی غیر خدا نمی تواند به یاری آنها برخیزد و از آنها دفع بلا نماید».
سنت امهال و افزایش عذاب کافران
البته از جمله سنت های خدا، سنت املاء و امهال است، یعنی مهلت دادن و فورا اخذ و عقاب ننمودن؛ چنین نیست که خدا کافران و طاغیان را به محض کفر و طغیانشان نابود سازد یا کور و کر و لالشان گرداند، بلکه وقتی دید طغیانشان به مرحله ی نهایی رسیده و شایستگی و لیاقت بازگشت به سوی خدا را کاملا از دست داده اند، آنها را به حال خودشان وا می گذارد تا هر چه می توانند در راه طغیان و عصیان پیش بروند و استحقاق حداکثر مجازات را پیدا کنند. چنانکه فرموده است:
«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لا نفسهم انما نملی لهم لیزدادو اثما لهم عذاب مهین»، (آل عمران/ 178)، آنها که کافر شده و راه طغیان بر خدا پیش گرفته اند، تصور می کنند این مهلتی که به آنها می دهیم به سود آنهاست. ما به آنها مهلت می دهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکننده ای در انتظار آنهاست».
«واملی لهم إن کیدی متین»، (اعراف/183)، «به آنها مهلت می دهیم به یقین طرح و نقشه ی من قوی و متین است ]و کمترین نقص و خللی به آن راه نمی یابد[».
در خطبه ای که حضرت عقیله ی بنی هاشم، زینب کبری علیهما السلام، آن زبان گویای عاشورا ی حسینی در مجلس شوم یزید علیه اللعنه که خود را سوار بر مرکب مراد می دید و بی پروا می تاخت ایراد فرمود، او را به همین آیه از قرآن سرکوفت داد و فرمود: «اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض وآفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه»، «تو گمان کرده ای ای یزید، که توانسته ای ما را به هیئت اسیران میان شهرها بچرخانی در نزد خدا قدر و منزلتی یافته ای و به کرامت منزلت ما در نزد خدا لطمه ای زده ای، سخت در اشتباه افتاده ای».
«انسیت قول الله ولا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لا نفسهم انما نملی لهم لیزداد واثما و لهم عذاب مهین»، «آیا فراموش کرده ای این گفتار خدا را که فرمود: کافران می پندارند که این مهلت ما به آنها سود آنهاست، ما مهلتشان داده ایم که بر بار سنگینی گناهانشان بیفزایند و خود را مستحقق شدیدترین عذاب های خدا گردانند».
«فکد کیدک واسع سعیک و اصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا ولا تمیت وحینا»، «حال، هر نقشه ای داری پیاده کن و هر کاری که از دستت ساخته است انجام ده، ولی به خدا سوگند، تو نخواهی توانست که نور ما را خاموش و وحی آسمانی ما را نابود سازی».
غذاب های گوناگون بندگان طاغی مستکبر
حاصل این که خداوند حکیم، در آیات مورد بحث از در تهدید و تحذیر و انذار وارد شده و بندگان طاغی مستکبر را از این که دچار عذاب های گوناگون بشوند بیمشان می دهد و در این زمینه آیات متعدد در قرآن آمده است. یک جا می فرماید:
«الم تر کیف فعل ربک بعاد»، «آیا ندیدی خدای تو با قوم عاد چه کرد؟»
«ارم ذات العماد* التی لم یخلق مثلها فی البلاد» (فجر/8-6)، «با آن شهر با عظمت ارم، همان شهری که نظیزش در بلاد آفریده نشده بود».
در جای دیگر می فرماید: « الم تر کیف فعل ربک بأصحاب الفیل * الم یجعل کید هم فی تضلیل * و ارسل علیهم طیرا ابابیل*ترمیهم بحجاره من سجیل* فجعلهم کعصف ماکول» (فیل/5-1)، آیا ندیدی خدای تو با اصحاب فیل چه کرد، آنها که لشکری مجهز به قصد ویران کردن کعبه خانه ی خدا آمده بودند، آیا نقشه ی آنها را در تباهی و نقش بر آب شدن قرار نداد، پرندگانی را برای کوبیدن آنها بر سرشان گسیل داشت و با سنگریزه هایی آنها را هدف قرار می دادند و سرانجام آنجا را همچون کاه خرد شده قرار داد».
در آیه ی دیگر عذاب های گوناگون اقوام مختلف از گذشتگان را فهرست وار بیان کرده و می فرماید: «فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من ارسلنا علیه حاصبا ومنهم من اخذته الصیحه و منهم من خسفنا به الارض و منهم من اغرقنا...»، «ما هر یک از آنها را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی توأم با سنگریزه فرستادیم ]قوم عاد که هفت شب و هشت روز با تندباد صاحب کوبیده شدند[ برخی را صیحه ی آسمانی فرو گرفتن ] قوم ثمود که صاعقه با زمین لرزه نابودشان کرد[ و بعض دیگر از آنها را در زمین فرو بردیم ]قارون ثروتمند متکبر بنی اسرائیل[ و بالاخره بعض دیگر را غرق کردیم ]فرعون و هامان و پیرانشان[».
بعد می فرماید: «و ماکان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون» (عنکبوت/40)، خدا هرگز به آنها ظلم نکرد و آنها بودند که بر خودشان ستم کردند».