مومنین و شیعیان گناهکار، مستحق عذاب الهی

از جمله حقایق مسلمه ای که از آیات شریفه قرآن کریم و روایات منقوله از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه هدی علیهم السلام به دست می آید، این حقیقت است که ارتکاب گناه و تخلف از فرمان خدا، مطلقا، سبب پیدایش نوعی ظلمت و قذرات در روح آدمی می گردد و به همان میزان، او را از ساحت اقدس «الله» که نور مطلق است و سبـــوح و قدوس است، دور می گرداند و قهرا مستحق عذاب می سازد. و در این قاعده و قانون، فرقی بین شیعه و غیر شیعه نمی باشد! منتهای امر اینکه گنهکار غیر شیعه، چون زمینه تقرب به خدا و شرط اساسی ارتقاء روح و حرکت به سوی کمال مطلق که تولی و محبت امام امیرالمومنین علی علیه السلام است، در جوهر جانش به وجود نیامده است، طبعا راه تخلص از عذاب به رویش مسدود، و از به دست آوردن صلاحیت ورود به جنت النعیم برای همیشه، محروم می باشد! ولی گنهکار شیعه، پس از تحمل عذاب به میزان گناهش قذارت و ظلمت عصیان از صفحه روحش برطرف می گردد و صفا و لطافت جوهر قلبش که منور به نور ولاء و محبت امیرالمومنین علی علیه السلام است، بارز می شود و سرانجام صلاحیت تقرب به خدا و ورود به جنت الماوی را به دست می آورد.

مطلبی که شایان توجه است، این است که طول مدت این تصفیه و تلطیف روح، از نظر اختلاف در کمیت و کیفیت گناهان، مختلف است. بعضی که آلودگیشان سطحی است در شدائد سکرات مرگ، از آن پاک می شوند. دسته ای با عذابهای قبر و عالم برزخ، شستشو داده می شوند. گروهی در صحنه های هول انگیز محشر، مانند موقف حساب و میزان و عبور از صراط، تصفیه می گردند. و عده ای هم که قذرات سیئاتشان بسیار عمیق است، تنها راه تطهیرشان، فرو رفتن در «حمیم دوزخ» است و نوشیدن از «غساق جهنم» که چه بسا سالها باید در چنین عذاب جانفرسا و دردناکی، محکوم به مکث و توقف باشند تا قذارت گناهان از صفحه جانشان زائل گشته و از نو، به صفای جوهری خود باز گردند و مناسب و شایسته «دارالسلام» بشوند!!

«ان جهنم کانت مرصادا* للطاغین مآبا* لا بثین فیها احقابا* لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا* الا حمیما و غساقا* جزاء وفاقا»، «(جهنم، مرصاد و کمینگاهی بزرگ و قرار گاهی است برای طغیانگران؛ مدتهای طولانی در آن می مانند. در آنجا نه چیز خنکی می چشند، و نه نوشیدنی خوشگواری (می نوشند)؛ جز آبی سوزان و مایع ای از چرک و خون (خوراک دیگری ندارند). این، مجازاتی است مناسب و موافق (با اعمال آن تبهکاران)».

«احقاب»، جمع «حقب» به معنای مدت طولانی است که به چهل سال و هشتاد سال از سالهای آخرت و هفتاد هزار  سال و غیر آن، تفسیر شده است! و اجمالا نشان می دهد که نوع خاصی از عذاب برای گروه مخصوصی از گنهکاران، ثابت و مسلم است که پایان پذیر است و با عذاب گروههای دیگری که محکوم به خلود در جهنم می باشند، متفاوت است! چنانکه در روایتی که ذیل همین آیات از امام باقر علیه السلام نقل شده، آمده است که: «هذه فی الذین یخرجون من النار»، «این آیات درباره گنهکارانی است که سرانجام از گناهان پاک شده، و از جهنم بیرون می آیند.» و در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که: «الا حقاب ثمانیه احقاب، و الحقب ثمانون سنه، و السنه ثلا ثمأه وستون یوما و الیوم کألف سنه مما تعدون»، «احقاب (مذکر در آیه شریفه)، هشت حقب است؛ و حقب، هشتاد سال؛ و سال، سیصد و شصت روز؛ همانند هزار سال از سالهائی است که شما می شمرید»!!

«رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم» فرمود: ای گروه شیعه! از خدا بترسید، تقوی پیشه کنید. بهشت از دست شما نخواهد رفت (سرانجام بهشتی خواهید شد) هر چند اعمال زشتتان سبب دیر رسیدن آن به شما بشود. حال، برای تحصیل درجات آن تمایل و رغبت بیشتری از خود نشان بدهید (از سعی و کوشش لازم فروگذار نکنید). کسی پرسید: آیا از دوستداران شما و از دوستداران علی علیه السلام هم کسی داخل جهنم می شود!؟ فرمود: کسی که خود را با نافرمانی (از دستورات) محمد و علی، آلوده کرده، و مرتکب محرمات شده است، و نسبت به مردان و زنان با ایمان ستم روا داشته، و از مقررات شریعت تخلف ورزیده است، روز قیامت در حالی که آلوده و کثیف است، وارد محشر می شود. محمد و علی علیهما السلام می گویند: ای فلان، تو آلوده و کثیفی، نه شایستگی هم نشینی با مولاهای نیک خود داری، و نه صلاحیت هم آغوشی با حوران زیبا، و نه (لیاقت مصاحبت) با فرشتگان مقرب! به آنچه که در اینجا است نخواهی رسید مگر اینکه از آنچه که همراه آورده ای، یعنی از قذارت گناهان، تطهیر شوی! پس او را داخل طبقه بالای جهنم می کنند، و آنجا به کیفر برخی از گناهانش می رسد. و گروهی از آنان، بر اثر برخورد با شدائد (ابتدائی) محشر تصفیه می شوند، و سپس گروه خاصی از نیکان شیعه که از سوی امامانشان بر انگیخته شده اند، مانند مرغی که دانه از زمین برچیند، آن پاک شدگان را از این گوشه و آن گوشه محشر، برمی چینند. و جمعی هم که گناهانشان کمتر و سبکتر است (در همین دنیا) به وسیله شدائد و انواع گرفتاریها که از جور سلاطین و دیگران متحمل می شوند، و آفات و بلیاتی که (بر اثر فقر و مصیبت و بیماری و امثال آن) بر جسم و روحشان وارد می شود، تطهیر می گردند و با روحی پاک و مطهر، وارد عالم قبر می شوند. و بعضی هم که مرگشان نزدیک شده و هنوز گناهی بر گردنشان باقی است، به شدت حال نزع و دشواری جان دادن مبتلا می شوند؛ تا آنجا که اطرافیانشان از آن کناره گیری می کنند و از این راه (آن بیچارگان) احساس ذلت و خواری می نمایند، و در نتیجه همین فشاری که بر روحشان وارد می شود، تطهیر می گردند. و اگر گناهانشان بزرگتر و بیشتر بود، در شدائد عرصات قیامت تطهیر می شوند، و اگر هم باز بزرگتر و بیشتر بود، در طبقه اعلای جهنم معذب و مطهر می گردند. و اینان در میان دوستان ما، کسانی هستند که گناهانشان بزرگتر و عذابشان شدیدتر از دیگران است. و البته این گروههای گنهکار، شیعه ما، نامیده نمی شوند بلکه اینها محبین و دوستاران ما، نامیده می شوند که با اولیاء ما دوستند و با دشمنان ما دشمنند. چه آنکه شیعه ما، کسانی هستند که از ما پیروی کنند و به اعمال ما، اقتدا نمایند.

«عن ابی جعفر الجواد، عن آبائه – علیهم السلام – قال: قیل لامیرالمومنین علیه السلام: صف لنا الموت. فقال: علی الخبیر سقطتم! هو احد ثلاثه امور یرد علیه: اما بشاره بنعیم الابد، و اما بشارة بعذاب الابد، و اما تحزین و تهویل و امره مبهم لایدری من ای الفرق هو. فاما و لینا المطیع لامرنا، فهو المبشر بنعیم الابد. و اما عد ونا المخالف علینا، فهو المبشر بعذاب الابد. و اما المبهم امره الذی لا یدری ما حاله، فهو المومن المسرف علی نفسه، لا یدری ما یوول الیه حاله؛ یأ تیه الخبــر مبهما مخوفا. ثم لن یسویه الله عزوجل باعدائنا؛ لکن یخرجه من النار  بشفاعتنا. فاعملوا، و اطیعوا؛ و لا تتکلوا، و لا تستصغروا عقوبة الله عزوجل؛ فان من المسرفین من لا تلحقه شفاعتنا الا بعد عذاب ثلاثمأه الف سنة»، «امام جواد علیه السلام، از پدران پزرگوارش علیهم السلام نقل فرموده است که از حضور امام امیر المومنین علیه السلام تقاضا کردند که مرگ را برای ما توصیف فرما! آن حضرت فرمود: به شخص آگاه رسیده اید (سئوال از شخص مطلع نموده اید). آن (مرگ) یکی از سه چیز است که بر او (انسان) وارد می شود: یا بشارتی است به زندگی خوش و حیات سرشار از نعمت جاویدان؛ و یا گزارشی است از شکنجه و عذاب بی پایان؛ و یا به صورت امر مبهمی است موجب اندوه و هول و هراس فراوان که نمی داند از کدامین آن گروه ها خواهد بود! اما ولی ما که مطیع فرمان ما است، پس او همان است که بشارت داده می شود به زندگی خوش و نعیم ابدی. و اما دشمن ما که مخالفت کننده (با امر نهی) ما است، او همان است که گزارش داده می شود به عذاب همیشگی. و اما آن کسی که امرش مبهم است، و نمی داند چه حالی خواهد داشت، او آن فرد با ایمانی است که اسرافکار بر خود بوده (با داشتن ایمان، مرتکب گناهانی شده و خود را  آلوده ساخته است) و نمی داند عاقبت کار او چه خواهدشد، گزارش احوال، به صورت مبهم  و ترسناک به وی می رسد! آنگاه (آنچه که مسلم است این است که) خداوند عز وجل هرگز خود او را با دشمنان ما، برابر و یکسان قرار نمی دهد (که به عذاب خالد و کیفر دائم معذبش سازد) بلکه وی را (سرانجام) به شفاعت ما از آتش بیرون می آورد. پس (بنابراین) کار کنید و (امرو نهی خدا را) اطاعت نمائید؛ و اتکال (بر ایمان تنها) نداشته باشید (که بی پروای در ارتکاب معاصی باشید) و عقوبت خدای عز وجل را کوچک مشمارید! چه آنکه از گنهکاران (مومن) کسانی هستند که شفاعت ما به آنان نمی رسد مگر بعد از سیصد هزار سال معذب بودن»!!

این روایت، تهدید بسیار لرزاننده ای دارد درباره همانان که به دستاویز عنوان «تشیع» و دلگرم بودن به «شفاعت» اولیاء خدا و اتکال به مقام «ولایت» امام امیر المومنین علیه السلام موضوع ارتکاب معاصی و تخلف از فرامین خدا و بی پروائی در گناه را سبک می شمرند و عقوبات الهیه را به فرموده امام علیه السلام «استصغار» می نمایند و کوچک و ناچیز تلقی می کنند!! بر این گروه مغرور نادان لازم است در این گفتار امام علیه السلام با دقت کامل بیندیشند... تا خوب باورشان بشود و بدانند: همان آقا و مولائی که ما چشم امید به دست کرم و شفاعتش داریم، می فرماید: درست است که دوستداران من در ردیف دشمنان من نخواهند بود، و دچار عذاب مخلد نخواهد شد، بلکه سرانجام مشمول شفاعت ما گردیده و از آتش و عذاب بیرون می روند. ولی مع الوصف، از نظر آلودگیها  که بر اثر گنهکاریها در صفحه جانشان به وجود آمده است، به نسبتهای مختلفی که دارند  از حیث عمیق و سطحی بودن آثار گناهان، استحاق عذاب به درجات گوناگون خواهند داشت؛ تا پس از زوال آن پلیدیها و پیدایش شایستگی خاص و تناسب لازم، بتوانند در معرض شفاعت ما، قرار گیرند. و لذا بعضی از آنان، جرم کدورت روح و آلودگی قلبشان به گونه ای متراکم است و عمیق، که بعد از سیصد هزار توقف در عذابخانه جهنم، مستحق شفاعت ما می گردند!! و به همین جهت است که با جد و صراحت تمام می فرماید: «فاعملوا، و أطیعوا؛ و لاتتکلوا، و لا تستصغروا عقربه الله عزو جل».


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 229 تا 236

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/402755