مفهوم تربیت سیاسی و اركان آن

فارسی 6968 نمایش |

ارتباط نظام تربیتی با نظام و عناصر نهاد سیاسی، از دیر زمان مورد توجه بوده و بسیاری از صاحب نظران رابطة میان مقوله ای این دو بخش، اشاره کرده اند و پیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را، مورد تأکید قرار داده اند. از جمله «ارسطو» اظهار می کند: «در میان تمام چیزهایی که بیان کرده ام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود، در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.»(فلسفه آمورش و پرورش، فیلیپ جی اسمیت، سعید بهشتی، ص59)
تأکید «ارسطو» بر ضرورت تجانس و سازگاری نظام آموزشی با نهاد حکومت، بی جهت نبود. تجربه حکومت های یونانی، این جمع بندی را در فرادید وی نهاد که ثبات اجتماعی سیاسی، از طریق نهادهای آموزشی، پدید می آید. حکومت ها و قوانین اجتماعی، در ارتباطی فعال با نظام آموزشی می زیند و امکان ادامه بقا می یابند.به مرور و با حضور عصر تغییر و تحول، نقش نهادهای آموزشی در تغییرات سیاسی- اجتماعی نیز، مورد تأکید قرار گرفت. در این بازیافت ها، روشن شد که دوره تحول نیز جز با تغییرات در نظام آموزشی، ممکن نخواهد بود. در این نگاه، نقش آموزش و پرورش نه در ثبات، بلکه در تغییرات سیاسی- اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفت و رابطه های آن دو، فحص و کنکاش گردید.
به نوشته برخی از مؤلفان: «نظام آموزش و پرورش یکی از کارگزاران مسئول در فراگرد پرورش سیاسی است. محققان... همبستگی های مثبتی بین آموزش و پرورش و آگاهی و مشارکت سیاسی مشاهده کرده و نتیجه گرفته اند که برخورداری از تحصیلات رسمی بالاترین تأثیر را بر نگرش های سیاسی دارد و هیچ متغیر دیگری در تعیین نگرش های سیاسی، با متغیر آموزش و پرورش قابل مقایسه نیست» (جامعه شناسی آموزش و پرورش، دکتر علی علاقه بند، ص 74)

مفهوم تربیت سیاسی:
تربیت سیاسی یعنی شکوفا سازی استعدادهای مدیریتی و سیاسی فرد همراه با پرورش ارزش های دینی اوست. به دیگر سخن، تربیت سیاسی یعنی پرورش انسان هایی آگاه، شایسته و متعهد. انسان هایی که خود را در برابر خدا و خلق خدا، مسئول بدانند و در اداره و ساماندهی منطقه مأموریت خود و دیگر عرصه های سیاسی، درونی (همانند روابط با مردم و رعایت حقوق آنان) و بیرونی (مسایل جهانی و بین المللی...) به وظایف و مسئولیت های خود عمل کنند.

ارکان تربیت سیاسی
در پرورش سیاسی، برسه عنصر اصلی تأکید شده است.
1. شناخت: شخص درباره نظام سیاسی چه می داند و چه اعتقادی دارد؟
2. احساس: شخص چه احساسی نسبت به نظام دارد؟ (شامل وظیفه شناسی، وفاداری، حس تعهدات شهروندی و...).نظام های سیاسی حتی عقلانی ترین آنها به احساساتی ویژه در شهروندان خویش، نیازمندند. احساسی که بتواند رابطة شناختی- معرفتی را، تعمیق بخشد، پایدار کند و یا حداقل در استواری آن مدد رساند. در این میان نظام های انقلابی، به این نکته، وابسته ترند این نظام ها، از یک سو داعیه تغییر و دگرگونی را دارند و از سوی دیگر پس از پیروزی، به تثبیت و تحکیم موقعیت خویش در برابر بازمانده های رژیم قبل از انقلاب و نیز داعیه داران جدید سخت محتاجند. ترکیب دو عنصر تغییر و علاقه به ثبات در نظام های انقلابی، ایجاب می کند که احساسی متناسب پدید آید تا بتواند شهروندان انقلابی را، در عین شور و اشتیاق به تحول و دگرگونی، به حفظ و تحکیم اساس نظام انقلابی، وفادار نگاه دارد و این نکته خود از پیچیدگی های دوره گذار انقلاب هاست. دوره ای که اگر کارگزاران و رهبران انقلاب در تلفیق معرفت و احساس متناسب با این دوره، کوتاهی ورزند یا روحیة تغییر و تحول خواهی، چون سیلاب بنیان برانداز، خود نظام سیاسی انقلابی را درهم خواهد ریخت و یا به سرعت عناصر تغییرخواهانه نهضت، به رکود می انجامد و سرخوردگی سیاسی را در جامعه انقلابی پدید خواهد آورد.
3. حس شایستگی سیاسی: نقش شخص در نظام سیاسی چیست؟ و چه می تواند باشد؟ تربیت سیاسی، علاوه بر دو رکن شناخت و احساس سیاسی، نیازمند تعیین جایگاه فرد در نظام سیاسی است. شخص و موقعیت او در نظام، بایستی تفسیر شود، قابلیت های خویش را پیدا کند و بدرستی دریابد که چه کارهایی در توان و در مسئولیت اوست.

عوامل تربیت سیاسی
جامعه پذیری سیاسی چون دیگر اشکال و چهره های جامعه پذیری، در یک پروسه و جریان مستمر شکل می گیرد. عوامل مختلف با سهم های متفاوت در شکل گیری شخصیت سیاسی فرد، مؤثرند. بی تردید، برای یک نظام سیاسی، این نکته حائز اهمیت است که از عوامل مؤثر، سود جوید تا بتواند شخصیت سیاسی شهروندان را متناسب با نیازها و آرمان های سیاسی نظام، شکل دهد. برخی از جامعه شناسان، عوامل شکل گیری شخصیت سیاسی فرد را، به دو دسته تقسیم کرده اند.
دسته نخستین عوامل اولیه جامعه پذیری سیاسی است که در این بخش، تماس های نزدیک و چهره به چهره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را محقق می کند. عواملی چون خانواده، گروه همسال و... در این بخش می گنجند.
دسته دوم، عواملی که تماس های چهره به چهره و نزدیک، نقش چندانی در آن ندارند. عواملی مانند: مدرسه، احزاب، اتحادیه ها، رسانه های گروهی و... (توسعه سیاسی و تحول اداری، دکتر عبدالعلی قوام، ص76 به بعد). ما در این بخش، به بررسی نقطه نظرات امام راحل در چگونگی این عوامل در شکل گیری شخصیت سیاسی افراد، خواهیم پرداخت و در حد توان و فرصت، دیدگاه های ایشان را در هر مقوله، باز خواهیم گفت.

عوامل اولیه جامعه پذیری سیاسی
همانگونه که در سطور پیشین، ملاحظه شد، عواملی چون خانواده، گروه های همسال در زمره عوامل اولیه جامعه پذیری به طور مطلق و جامعه پذیری سیاسی به گونه اخص شناخته شده اند.

نقش خانواده در شکل گیری شخصیت سیاسی:
در کارکردهای نهاد خانواده، نکات مختلفی چون کارکرد تولید، آموزش حرفه و فن، تعلیم و تربیت و... ذکر گردیده است. در این میان به نقش «خانواده» در پرورش سیاسی، توجه کمتری مبذول شده است، اما کم و بیش تذکرات و دیدگاه هایی در این زمینه، ارائه گردیده است. از جمله: «تجربیات اولیه در مشارکت در تصمیم گیری خانواده، می تواند فهم کودک را در مورد صلاحیت سیاسی افزایش دهد و موجب مهارت وی در امور سیاسی شود. این مشارکت ها و کسب مهارت ها زمینه شرکت فعال فرد به هنگام بزرگسالی در نظام سیاسی خواهد شد. «بری استیسری» از جمله صاحب نظرانی است که اعتقاد دارند در خانواده ای که درباره مسائل آزادانه بحث می کنند، نوعی جامعه پذیری سیاسی شکل می گیرد که کودکان را به فراگیری شایستگی سیاسی و تعهدات مربوط به آن توانا می سازد» (همان مدرک، ص 78)
در این میان، دو نکته یاد کردنی تر می نماید: اولا تأثیری که نهاد خانواده در تربیت فرزندانی شجاع، مستقل و متعهد داشته و دارد.
ثانیا: عناصر اصلی نهاد خانواده یعنی زن و مرد، در گرایش ها وایده های سیاسی و نیز ثبات آن گرایش ها و ایده ها، نقش اساسی دارند.

عوامل ثانوی جامعه پذیری سیاسی
در عوامل ثانوی و غیر چهره به چهره پرورش سیاسی، مراکز مختلفی سهیم هستند. در میان این عوامل، نقش مراکز ذیل مهم تر می نمایند:
1. مدارس و مؤسسات آموزشی:
مراکز آموزشی، نقش مستقیم و آگاهانه را در تعلیم و تربیت ایفا می کنند و نقشی به سزا در پرورش سیاسی دارند. از دیر ایام، این نکته مورد توجه بوده است «افلاطون» معتقد بود که تعلیم و تربیت، وسیله ای است که با آن زمامدار می تواند به منظور ایجاد دولت هماهنگ با طبیعت بشر، به نحو احسن استفاده کند وی در کتاب قوانین، مؤسسات تربیتی را جزو مؤسسات حکومتی طبقه بندی می کند. در ابتدای این نوشتار، سخن ارسطو را نیز نقل کردیم که بر ارتباط جدی مراکز آموزشی با نوع دولت در بقا و ثبات قوانین، تأکید داشت. مرور زمان، از نقش مراکز آموزشی در تربیت و به ویژه تربیت سیاسی نکاست بلکه نقش عمده تری پیدا کرد. با طرح تعلیمات اجباری، افزایش سالیان آموزش و مسائلی مشابه، مراکز آموزشی بیش از پیش مورد توجه نظام های سیاسی قرار گرفت و بر اهمیت آن در ثبات و یا تغییر نظام های سیاسی افزوده شد.

2. رسانه های گروهی:
شاید بتوان گفت که یکی از تغییرات جدی در چهرة جهانی، تغییر نظام اطلاعاتی و ارتباطی است. سرعت، گستره و عمق جامعه پذیری و به ویژه جامعه پذیری سیاسی در عصر ارتباطات اطلاعاتی نوی، کاملا متفاوت با دوره های پیشین است. قبل از هجوم رسانه های همگانی، یک کودک در دهکده ای که به کندی تغییر می کرد، بزرگ می شد و انگاره های خود را از منابع محدود و انگشت شمار و از همه مهم تر خانواده دریافت می کردند. این منابع اولا پیام های خویش را به شکل گفتاری و عامیانه منتقل می کردند که معمولا پر از مکث و تکرار مکررات بود و ثانیا در این پیام ها، غالبا منابع یکدیگر را تأیید می کردند. در اثر نظام ارتباطی اطلاعاتی نوین، تعداد مجاریی که فرد تصاویر و باورهای خویش را دریافت می کرد، افزایش یافت. کودک و جوان، دیگر تصورات خود را به تنهایی از طبیعت یا اطرافیان دریافت نمی دارد بلکه روزنامه ها، مجلات، رادیو، تلویزیون و... به وی، تلقی و ذهنیت می دهند.

3. مساجد و مؤسسات دینی:
در کشورهای صنعتی، «احزاب» یکی از عوامل جامعه پذیری سیاسی شناخته شده اند. در کشور ما، به علل مختلف، احزاب و گروه های سیاسی، نقش چشمگیری در این مقوله نداشته اند. در بررسی علل آن، به عوامل مختلف اشاره کرده اند و از جمله آنکه بخشی عظیم از کارکرهای احزاب سیاسی، توسط مساجد و حسینیه ها انجام می شده است و از جمله آن، مشارکت های سیاسی در مواقع لزوم، در این امکان، سامان پیدا می کرده است. جنبش ها و نهضت های سدة اخیر در کشورمان، عمدتا در محور «مساجد» شکل گرفته اند و به تاریخ سیاسی کشور، جهت بخشیده اند.

منـابـع

سيد عباس صالحی- مجله حضور شماره45- تربيت سياسي

محمدصادق مزيناني- مقاله روش های تربيت سياسي كارگزاران از منظر اميرالمؤمنين علي (ع)

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد